Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

مدل تعالي سازماني چيست؟

مدل تعالي سازماني چيست؟

آیا تا کنون به این فکر کرده اید که " عملکرد سازمانتان چگونه است؟ " . به راستی چگونه می توان فهمید سازمانی در مسیر پیشرفت و رشد متوازن است یا خیر ؟ EFQM مدل تعالی سازمانی است که سازمانها را ارزیابی و عملکرد آنها رااندازه گیری می کند. این مدل به سازمانها کمک می کند تا با مقایسه وضعیت موجود و مطلوب خود تفاوتها را شناسایی کنند ، سپس با بررسی علل وقوع این تفاوتها راه حلهای بهبود وضع موجود را پیدا و آنها را اجرا نمایند. EFQM ابتدای کلمات Foundation Quality Management European به معنی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت است. ساز مان EFQM در سال 1988 توسط 14 شرکت بزرگ اروپایی تشکیل شد و در حال حاضر 600 سازمان بزرگ چند ملیتی و ملی عضو آن هستند. برای بررسی بیشتر ابتدا با بعضی اصطلاحات آشنا می شویم .

سازمان سرآمد:

سازمانی سرآمد است که بتواند رضایت کلیه ذ ینفعان سازمان را برآورده نماید. ذینفعان سازمان عبارتند از کارکنان ، مشتریان ، جامعه ، سهامداران ، شرکای تجاری و کلیه افرادو سازمانهایی که از سود سازمان منتفع و از ضرر آن متضرر می گردند.

اصول سرآمدی:

اکثر مدلهای تعالی سازمانی به رشد متوازن سازمانها براساس دو معیا ر اصلی زیر توجه می کنند: • نتایج حاصل از عملکرد سازمان • رشد متوازن و مناسب اجزاء و عوامل تشکیل دهنده سازمان همین طور که می بینید ، آنچه که برای EFQM مهم است هم نتیجه و هم رشد عوامل تشکیل دهنده سازمان است. در زیر اصول اولیه تعالی سازمانی را بررسی می کنیم:

1. نتیجه گرایی :از دیدگاه تعالی سازمانی یکی از ملزومات برتری ، کسب نتایج متوازن است که شامل نتایج حاصل برای تمام کارکنان ، مشتریان ، شرکاء ، تامین کنندگان و جامعه می باشد. یعنی بر خلاف مدلهایSO 9000 I که در آنها، تاکید بیشتر بر رضایت مشتری است ، در EFQM رضایتمندی و نتایج مربوط به همه ی ذینفعان مد نظر قرار می گیرد. نکته ی حائز اهمیت دیگر در مورد نتیجه گرایی این است که نتایج باید در اثر خط مشی و استراتژیهای ساز مان به دست آمده باشند نه عوامل تصادفی و خارج از اختیار سازمان . به طور مثال افزایش در آمدی که در اثر افزایش ناگهانی و پیش بینی نشده قیمت محصولات ، نفت و ... اتفاق می افتد نمی تواند نشانه ای از رشد سازمان باشد.

2. مشتری گرایی:

ادامه حیات یک سازمان به تامین نیاز ها و انتظارات مشتریان وابسته است وحفظ آنهادر کسب سهم بازار وپیشی گرفتن از رقبا بسیارمو ثراست.

3. رهبری و ثبات هدف:

رهبران سرآمد ارزش ها و ماموریت سازمان را مشخص می کنند وثبات هدف دارند اما در صورت نیاز قادرند مسیر سازمان را تغییر دهند و با تشخیص به موقع لزوم اصلاحات و تغییر سبک رهبری از خود انعطاف پذیری نشان می دهند .

4. مدیریت بر پایه فرآیندها و واقعیا ت :

فعالیت های داخلی و ارتباطات سازمان باید شناخته شده و به طور سیستماتیک کنترل شوند. تصمیمات مرتبط با فعالیت های جاری و بهبود ها باید بر اساس اطلاعات مطمئنی اتخاذ شوند که شامل دیدگاه های همه ذینفعان باشد.

5. توسعه مشارکت کارکنان:

سازمان سرآمد از کارکنان سرآمد تشکیل می شود، چنین سازمانهایی توانا ئیهای بالقوه کارکنان خود را در سطوح فردی، گروهی و سازمانی شکوفا می کنند،عدالت را رشد داده و کارکنان خود را در امور مشارکت می دهند. آنها کارکنان خود را مورد توجه قرار داده و مورد تشویق و قدر دانی قرار می دهند که منجر به ایجاد انگیزه و تعهد آنان به استفاده از مهارتها و دانش خود به سود سازمان می شود.

6. بهبود، نوآوری و یادگیری مستمر:

استفاده از دانش ، نو آوری و یاد گیری ثروتی است که میتواند عامل برتری ساز مان باشد و در این میان سازمان هایی سرآمد هستند که به آموزش و توسعه دانش به چشم یک ضرورت بنگرند.

7. توسعه شراکت ها:

براساس دیدگاه تعالی سازمانی باید بین سازمان و شرکاء تجاری آن مثل تامین کنندگان (suppliers) و پیمانکاران (sub-contractors ) ارتباط سودمند و دو جانبه برقرار باشد.

8. مسئولیت های اجتماعی سازمان:

هر ساز مان وقتی در مسیر تعالی قرار می گیرد که به مسئو لیت های خود د ر برابر جامعه ومحیط زیست متعهد بوده و فعالیت هایش را با موازین اخلاقی و توقعات جامعه هماهنگ سازد.

معیار های مدل EFQM :

عوامل دخیل در مدل سرآمدی EFQM را در دو حوزه بررسی می کنند:

• توانمند سازها

• نتایج
حوزه توانمند سازها شامل 5 معیار است که بیان کننده اجزا تشکیل دهنده یک ساز مان و چگونگی تعامل آنها با هم است. حوزه نتا یج نیز شامل 4 معیار است که دستاوردهای حاصل از عملکرد ساز مان را تشکیل می دهند.

همانطور که گفتیم مدل EFQM سعی می کند عملکرد سازمان ها را به عدد تبدیل کند . اکنون می خواهیم ببینیم این عدد چگونه محاسبه می شود. این امتیاز از 1000 در نظر گرفته می شود، به عبارت دیگر امتیاز سازمانهای متقاضی از 1000 محاسبه شده و سازمان های سرآمد معرفی می شوند که در حال حاضر بیشترین امتیاز متعلق به شرکت " نوکیا" است که 750 امتیاز کسب کرده ، درایران نیز" فولاد مبارکه" در سال 83 موفق به کسب 330 امتیاز شده است . در محاسبه امتیاز یک سازمان هر کدام از فاکتور های فوق ، تا ثیر مخصوص به خود را دارند .(نمی دانم اگر شرکتهای بخش نهادههای کشاورزی ارزیابی شوند چه نمره ای خواهند گرفت ؟! )

نتیجه گیری:

ساز مان سر آمد از افراد سر آمد تشکیل شده است و حیات آن وابسته به وجود افراد متعالی خواه است. شاید یکی از بزرگ ترین موانع و مشکلات بر سر راه رشد و تعالی ساز مان ها و نهادهای ایرانی این است که متاسفانه تعداد زیادی از ما حتی در زندگی فردی و شخصی خود نیز تعالی جو نیستیم. به راستی چند در صد از ما روحیه ای مشارکت جو داریم ؟ در چه سطحی از خود شکوفایی و آرمان خواهی هستیم ؟ آیا اصلاً کیفیت کار برایمان مهم است ؟ . غالباً دیده می شود در ادارات و سازمانها از لحاظ کمّی کار زیادی انجام می شود اما این همه کار تاثیر کوچکی در رشد و تعالی سازمانی دارد. آیا در چنین شرایطی می توان مدل هایی مثل EFQM را پیاده کرد و حتی به فرض چنین اتفاقی آیا پیاده سازی ظاهری آن دردی را درمان خواهد کرد؟ به اعتقاد بنده تازمانی که بهبود خواهی ، حرکت رو به رشد ، احساس نیاز به یاد گیری مستمر و فعال بودن به جای منفعل بودن بر اندیشه و ذهنیت تک تک ما مخصوصاً مدیران و رهبران حاکم نشود کاری از پیش نخواهیم برد. به امید روزی که تعالی خواهی جزئی ازاندیشه و تفکرهر ایرانی باشد وسازمان _ها ی خصوصی ودولتی ایرانی همگی سازمان هایی سرآمد باشند.

 

ارسال نظر