Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

5 تکنيک برای ايجاد اعتماد در محيط کار

5 تکنيک برای ايجاد اعتماد در محيط کار

تعداد زیادی از کارشناسان معتقدند که وجود اعتماد در محیط کار از جمله مهمترین فاکتورها برای ایجاد هماهنگی، همکاری، و کارایی کارکنان به شمار می رود. سازمان هایی که در میان کارکنان آنها اعتماد وجود دارد، نسبت به سازمان هایی که دارای یک چنین خصیصه ای نیستند،

 

 

5 راه وجود دارد که مدیران با استفاده از آن می توانند به سرعت اعتماد را در میان کارکنان خود بوجود آورده و در مقابل نیز 5 راه دیگر وجود دارد که میتواند به همان سرعت اعتماد ایجاد شده را از میان بردارد. اجازه دهید که ابتدا بر روی شیوه های ایجاد اعتماد تمرکز کنیم؛


1- محیطی مملو از راستی و درستی ایجاد کرده و آنرا حفظ کنید. این امر زیر بنای ایجاد اعتماد در هر سازمانی می باشد. ابتدا مقامات ارشد باید یک چنین مسئله ای را رعایت کنند و بعد به تدریج به سایر کارکنان نیز سرایت می کند. این امر بدان معناست که در کنار وظایف اداری، افراد باید همواره به وعده های خود عمل کنند، اگر قول به انجام کاری می دهند آنرا عملی کنند و همیشه حقیقت را بگویند حتی اگر گفتنش برایشان خیلی دشوار باشد. اگر کارکنان یک سازمان صداقت داشته باشند، مردم به راحتی آن سازمان را پذیرفته و باور می کنند.


2- در مورد دیدگاهها و ارزش ها با هم صحبت کنید. برقراری ارتباط از اهمیت بالایی برخوردار است و مانند شریان های است که اطلاعات و اعتماد را به بدنه ی سازمان پیوند می دهد. با صحبت در مورد دیدگاه های سازمان، بخش مدیریت میتواند پیش بینی کند که آینده ی شغلی سازمان به کجا کشیده خواهد شد. همچنین با صحبت کردن در مورد ارزش های یک مجموعه متدهای رسیدن به آن ها زیر سازی و برنامه ریزی خواهد شد.


3- به کلیه کارکنان با یک چشم نگاه کنید. اعتماد زمانی ایجاد می شود که حتی یک تازه وارد، کارمندی که به صورت پاره وقت کار می کند، و یا کارمندی که پایین ترین میزان حقوق را دارد، احساس کنند که کارشان مهم بوده و جزئی از تیم یک سازمان بزرگ هستند. مدیریت نباید از برخود با چنین کارمندانی کناره گیری کند و همواره جلساتی را پیرامون نشست با کلیه ی کارمندان برگزار نماید. رهبران ارشد باید همواره به عقاید و پیشنهادات کلیه کارکنان گوش بدهند و به آنها اعتبار لازم را بدهند تا بتوانند خودشان را نشان دهند. یک رهبر زمانی موفق خواهد بود که نام کلیه ی کارکنانش را بداند، با خانواده های آنها آشنا باشد و با احترام و ارزش با آنها برخورد کند.


4- بر روی اهداف کلی و نه شخصی تمرکز کنید. زمانی که کارمند احساس کند که همه دست به دست هم داده اند تا به هدفی همه جانبه و فراگیر دست پیدا کنند، و هر کسی ساز خودش را نمی زند، به این طریق اعتماد بیشتری ایجاد خواهد شد. این عصاره ی کار گروهی است. زمانیکه کار واقعاً گروهی باشد، افراد شرکت کننده در آن با اعتماد و اطمینان کامل نسبت به هم برخورد خواهند کرد.


5- کار درست را انجام دهید حتی اگر ریسک زیادی در بر داشته باشد. همه ی انسان ها به صورت حسی می توانند تشخیص دهند که چه کاری "درست" است و چه کاری اشتباه. اگر این حس غریزی را دنبال کنیم و عواقب شخصی آنرا در نظر نگیریم، تقریباً می توان گفت که می توانیم احترام دیگران را به خود جلب کنیم. از این احترام، اعتماد بوجود خواهد آمد.


خوب این از 5 نکته ی مثبت، اما نکات منفی کدام است. از چه طریقی اعتماد همکارانمان نسبت به ما سلب خواهد شد؛


1- رفتار و گفتار متناقض. هیچ چیز ذهن افراد را سریع تر از مشاهده ی دو چهرگی مغتشش نمی کند؛ و اگر این مشغولیت ذهنی به دلیل وجود تضاد در رفتار و تمایلات فرد بوجود آید، مطمئناً اعتماد میان دو نفر از میان خواهد رفت.


2- به دنبال اهداف فردی و نه گروهی بودن. کسی که تنها به فکر خودش باشد - به ویژه در یک محیط تیمی- به سرعت احترام دیگران نسبت به خودش را از دست خواهد داد و در نتیجه ی آن اعتماد نیز از میان خواهد رفت.


3- دریغ کردن اطلاعات. زمانی که کانال های ارتباطی بسته شود، شایعاتی به میان می آید که افراد احساس می کنند درست هستند. بعد هم مواردی نظیر حاشا، انکار و تکذیب مطرح می شود که همه و همه بار منفی در بر دارند. در یک چنین شرایطی افراد تمایل پیدا نمی کنند که اطلاعات صحیح را با یکدیگر در میان نگذارند. به موجب این اشتباه اعتماد از میان خواهد رفت.


4- دروغ گفتن یا در میان گذاشتن نیمی از حقیقت. دروغگویی یکی از سریع ترین شیوه هایی است که به واسطه ی آن اعتماد فوراً از بین می رود. ممکن است افراد یک مرتبه و یا دو مرتبه چنین حرف هایی را باور کنند، اما مرتبه ی سوم از خود واکنش نشان می دهند.


5- برخورداری از ذهنیت بسته و محدود. عدم تمایل در به حساب آوردن عقاید و ایده های دیگران و ایجاد کردن این ذهنیت که "فقط حرف های خودم درست هستنند..." به مرور زمان پل ارتباطی را از میان برداشته و اعتماد را مختل خواهد کرد.


زمانیکه حقیقتاً به سازمان های موفق نگاه می کنیم، می بینیم که رهبران این ارگان ها هر 5 تکنیک ارائه شده را رعایت می کنند. رهبران ارتشی موفق همچنین رهبران سیاسی مردمی و یا رهبران قابل احترام صنعتی نظیر را در نظر بگیرید. همه ی این رهبران بزرگ نوعی حس اعتماد را در میان رتبه های بالاتر، هم رده ای های خود، و زیر دستانشان برقرار کرده بودند و به این واسطه موفقیت و بزرگی را از آن خود، واحدهای مرتبط، هم پیمانان، و شرکت هایشان نمودند

  • منبع: http://www.mardoman.net/success/trust1/
  • تاریخ: جمعه 10 خرداد 1392 - 05:25
  • نویسنده:
  • صفحه: BIZKIDS
  • بازدید: 811

ارسال نظر

سبد خرید شما

سبد خالی است

اطلاع رسانی

برای دریافت نمایندگی با شماره 02188633815 تماس حاصل فرمایید

اشتراک خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه
آدرس ایمیلتان را وارد کنید




آمار

  • بازدید امروز: 1971
  • بازدید دیروز: 927
  • بازدید کل: 6640773