Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.

حقایق دوران نوجوانی و بلوغ

حقایق دوران نوجوانی و بلوغ

حقایقی در دوران نووانی وجود دارد که والدین باید آنها را درک کنند تا نوجوانان بلوغ خود را با خوبی پشت سر بگذارند

ناسازگاری و رفتار غیر قابل پیش بینی نوجوان شما ، کاملا طبیعی است . اگر با انگیزه هایش می جنگد و آن را قبول می کند ، اگر در عین حال ،هم پدر و مادرش را می پرستد و هم از آنها متنفر است ، اگر در برابر دیگران به هیچ وجه حاضر به تصدیق حرف مادر خود نیست وبا این حال به طور غیر منتظره با اودرد و دل می کند ، اگر از دیگران تقلید می کند و در عین حال بی وقفه در جستجوی هویت خویش می گردد ، اگر بیش از هر زمانی در زندگی آرمان _ گرایی می کند و در قالب هنرمندان می رود و سخاوت به خرج می دهد و از خود گذشته می شود و اگر برعکس ، خود محوری و نفس پرستی و حسابگری را انتخاب می کند ، کاری طبیعی کرده است .

 

اگر این رفتارهای ضد و نقیض در هر سن و سال دیگری غیر طبیعی قلمداد شود ، در دوران بلوغ طبیعی است . شخصیتی در حال شکل گرفتن است و این شکل گیری ، به گذشت زمان احتیاج دارد .

 

از تجربه و راهنمایی دیگران هم کاری ساخته نیست ، دورانی است که باید مسیر طبیعی خود را پشت سر گذارد .

 

سوال از نوجوان که :«تو را چه می شود ؟ چرا آرام نمی گیری ؟ چی در جلدت فرو رفته ؟» بی فایده است ، اینها همه سوالات بی جوابی هستند .

 

اظهارات نوجوانان از خودشان ، همراه با دنیایی از تردید و سرگردانی است . اظهاراتی مثل اینها :

 

- « عاجز شده ام ، عاشقم و با این حال پای دختری در میان نیست . زیر فشارم و راه خلاصی سراغ ندارم، می خواهم تکان بخورم ، عضلاتم را بیازمایم و قدرتم را احساس کنم.صحبت با پدر و مادرم بی فایده است

 

- « هر روز از خودم می پرسم چرا شخصی که می خواهم نیستم ، با خودم هم رابطه ی خوبی ندارم ، تند خو و آتشی مزاج هستم . روحیه ام هر لحظه تغییر می کند ، تظاهر می کنم تا دیگران به آنچه واقعا هستم پی نبرند و این چیزی است که در زندگیم از آن متنفرم ،هرگز خود واقعی ام نیستم

 

- « نظر خودم را بخواهید می گویم گرم و پرحرارت هستم ، اما نظر معلمینم چیز دیگری است . به عقیده آنها من سرد و نجوش هستم . از همه شان متنفرم . تنها حرفی که درباره شان می توانم بزنم این است که : " مرده شور ترکیب همه شما از ما بهترها و عاقل ترها را ببرد . هر قدر شما خوب هستید من هم خوب هستم ." با کسانی که به من اطمینان دارند مشکلی ندارم ، اما با آنهایی که می خواهند با من مثل یک شیء بی جان روبرو شوند آبم در یک جوی نمی رود . تنها خواسته ام این است : آنطور که هستم قبولم کنید

 

هر نوجوانی خواسته ای دارد ، گفتنش آسان است ، اما رعایتش آنقدرها ساده نیست . وظیفه هر پدر و مادری است که با تحمل بی شکیبایی فرزند نوجوانش به او کمک کند ؛ باید تنهاییِ او را تایید کند و به آن احترام بگذارد . باید نارضایی فرزندش را بپذیرد و از دخالت های بی جا خودداری کند .

 

فهمیدن اینکه نوجوان چه موقع انتظار درک شدن و چه زمان انتظار درک نشدن دارد ، وظیفه ظریفی است . واقعیت تلخی است که علی رغم همه دانایی ها نمی توانیم برای همیشه در نظر نوجوان ها مدبر و همه چیز دان باشیم

تظاهر به دانایی بیش از اندازه مکنید!

 

نوجوانها با همه چیز دانها و کسانی که مدعی همه چیز دانی هستند رابطه خوبی ندارند . تقریبا همه نوجوانها در برخورد با گرفتاری ها احساس مشابهی دارند . در نظر آنها احساساتشان بدیع ، شخصی و منحصر به فرد است . آن طور که گویی احساسشان به قدری خصوصی است که کسی قبلا آنرا تجربه نکرده است . وقتی به آنها می گویی « احساست را کاملا درک می کنم . من هم که سن تو بودم همین احساس را داشتم .» انگار که توهینی در حقشان کرده ای . وقتی به گمان خود فکر می کنند موجودات پیچیده و مرموز هستند ، چه ناراحتی از این بیشتر که دیگران مدعی درک حال و روزشان شوند و آنها را ساده و بی آلایش توصیف کنند . فهمیدن اینکه نوجوان چه موقع انتظار درک شدن و چه زمان انتظار درک نشدن دارد ، وظیفه ظریفی است . واقعیت تلخی است که علی رغم همه دانایی ها نمی توانیم برای همیشه در نظر نوجوان ها مدبر و همه چیز دان باشیم .

تفاوت "پذیرفتن و تایید کردن "

 

پدری می گوید : « فرزند شانزده ساله ی من پسر جذاب و دختر زشتی است . از موهای بلندش حالم به هم می خورد ، شاید مسخره باشد ، اما هر روز در این باره جنگ و جدل می کنیم .

 

مادری می گوید : « دخترم یک کمد پر لباس دارد و با این حال لباس تنگ و پر زرق و برقی که می پوشد ، حال آدم را به هم می زند ، واقعا که تحمل دیدنش را ندارم

 

سرکشی نوجوانها انواع و اقسام دارد . عمل دختر پانزده ساله ای که ناگهان پوشیدن شلوار وصله دار را به دامن مرتب در مهمانی ترجیح می دهد ، نوعی سرکشی است . وقتی پسر شانزده ساله شما به جای کفشی که به تازگی برایش سوغاتی آورده اید ، هوس صندل می کند ، احتمالا کاری جز سرکشی نمی کند .

پدر و نوجوان

 

آن چه در عمل می بینیم مصداق گفته ی شاعری است که می گوید :

 

مادرها و پدرهای سرتاسر گیتی ...

 

از آنچه نمی فهمید انتقاد نکنید ...

 

دخترها و پسرهاتان به ساز شما نمی رقصند.

 

باید میان تحمل و تصدیق و به عبارتی پذیرفتن و تایید کردن ، تفاوت قایل شویم . تحمل می کنیم ، اما این تحمل ، نشانه تصدیق و تایید نیست . پزشک به صرف خون ریزی بیمار، از معاینه او خودداری نمی کند . ناراحت می شویم و با این حال ، شکیبایی به خرج می دهیم و رفتارهای ناخوشایند را تحمل می کنیم . اما تحمل کردن ، نباید حالت تشویق داشته باشد ، تنها پذیرفتن است ، همین و بس .

 

پدری که از موی بلند پسرش ناراحت بود به او گفت :« متاسفم پسرم . موی توست ، اما مرا حرص می دهد . بعد ازصرف صبحانه می توانم تحملش کنم . اما قبل از آن هرگز . با این حساب بهتر است این صبح جمعه ، صبحانه ات را در اتاق خودت بخوری

 

واکنش بدی نبود . پدر نشان داد که به احساسات شخصی اش اهمیت می دهد و پسر را هم آزاد گذاشته  که با سرکشی ناخوشایند اما بی ضررش ،هر کاری که می خواهد بکند . اگر پدر با موی بلند پسرش برخورد دیگری می کرد ، اگر او را به خاطر بلند کردن مو مورد سرزنش قرار می داد ، احتمالا فرزند نوجوانش بیشتر سرکشی می کرد .

 

مثال زیر نمونه واکنشی است که به نتیجه مثبت منتهی نمی شود :

 

خانمی میگوید : « هفته بیش شوهرم از شدت عصبانیت اختیارش را از دست داد .  همه پوسترهای اتاقش را جر داد و بعد هم به او گفت  که دیگر پولی برای فشن کردن موهای او ندارد . خیلی ترسیده بودم مانده بودم که چه کنم و چه بگویم . به اتاق خواب رفتم و در را قفل کردم . وقتی بیرون آمدم پسرم رفته بود . شوهرم همچنان خشمگین بود . از او پرسیدم : با این کار به کجا می رسیم ؟ و شوهرم فریاد کشید : نمی دانم مهم هم نیست ؛ اما می دانم که برایش مهم است و می دانم که نگرانی هلاکش می کند

 

هر پدر و مادر خردمندی می داند که جنگ و جدل با نوجوان ، چون جنگیدن با امواج خروشان دریا بی حاصل و ناخردانه است . شناگر ماهر در برخورد با امواج متلاطم دریا ، از تقلای بی حاصل دست می کشد ، می داند که در این شرایط جنگیدن با امواج ، راه رسیدن به ساحل نیست . به جای آن با حفظ آرامش ، خود را روی امواج شناور می کند و آنقدر استقامت به خرج می دهد تا به نقطه ی امنی برسد و جای پای محکمی پیدا کند . و به همین شکل ، والدین هم باید در جریان زندگی مترصد فرصت و جای پای محکم باشند .

ارسال نظر

سبد خرید شما

سبد خالی است

اطلاع رسانی

برای دریافت نمایندگی با شماره 02188633815 تماس حاصل فرمایید

اشتراک خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه
آدرس ایمیلتان را وارد کنید




آمار

  • بازدید امروز: 228
  • بازدید دیروز: 4310
  • بازدید کل: 6679031