این روزها کمتر کسی را پیدا میکنید که از استرس و عوارض ناشی از آن شاکی نباشد.یک دکتر روانشناس معتقد است این استرسهای دایمی میتواند باعث بروز افکار غیرمنطقی هم شود. ایشان درباره همین افکار غیرمنطقی و راههای مقابله با آن توضیح می دهند:
آقای دکتر! قطعا شما هم درباره رفتارها و روشهایی شنیدهاید که بعضیها میگویند با آنها میتوانیم میزان مقاومت روانیمان را بالا ببریم؛ مثلا میگویند با روش تنفس عمیق میتوان بر استرس غلبه کرد. به نظر شما این روشها واقعا به افزایش مقاومت روانی ما منجر میشوند؟
بد نیست بدانید که هر چه میزان استرس شدیدتر باشد، میتواند برای سلامت جسمی و روانی ما آثار بدتری داشته باشد، لذا میتوانیم با روشهایی استرس را کنترل کرده و میزان مقاومت روانیمان را هم افزایش دهیم.
مهمترین شیوههای افزایش مقاومت روانی و کنترل استرس از این قرار است: از بین بردن افکار غیرمنطقی، کاهش برانگیختگی، تغییر دادن رفتار تیپ الف و ورزش.
چگونه میتوانیم متوجه شویم که افکار غیرمنطقی داریم؟
تجربههای زیر را بررسی کنید تا معلوم شود تحت فشار افکار شخصی خود هستید یا نه:
با اولین سئوال امتحانی، مشکل پیدا میکنید و متقاعد میشوید که مردود خواهید شد.
دوست دارید احساسات حقیقی خود را بیان کنید، اما فکر میکنید که ممکن است دیگران را عصبانی یا ناراحت کنید.
پس از 15 دقیقه هنوز به خواب نمیروید و قانع میشوید که تا صبح چشم روی هم نخواهید گذاشت و فردا ظاهری بد خواهید داشت.
از تصمیمی که میگیرید، مطمئن نیستید بنابراین بعد از خروج از منزل و گوش دادن به سخنان دیگران، نظر خود را عوض میکنید.
تصمیم میگیرید ندوید، به کوه نروید یا ورزش نکنید، چون از نظر جسمی رو به راه نیستید.
اگر تجربههای مشابهی از خود سراغ دارید، احتمالا به این علت است که تعداد زیادی از باورهای غیرمنطقی را با خود دارید. این باورها و افکار موجب میشوند که شما نسبت به تاییدهای دیگران زیاد فکر کنید (شماره2) یا کمالگرا باشید (شماره 5). همچنین این باورها ممکن است شما را به این تفکر وادارند که بهترین شیوه برای سبک کردن اثر ناتوانی در تصمیمگیری، حاشا کردن وجود آنهاست (شماره4) یا کوچکترین عقبنشینی، مسایل غیرقابل جبرانی ایجاد خواهد کرد (شمارههای 1 و 3).
چگونه باید افکار غیرمنطقی را عوض کرد؟
پاسخ خیلی ساده است. میتوان آنها را تغییر داد. البته عوض کردن افکار غیرمنطقی کار دارد و پیش از آنکه بتوانیم افکار خود را تغییر دهیم، ابتدا باید از آنها آگاهی داشته باشیم. برخی روانشناسان شناختگرا برای از بین بردن افکار غیرمنطقی و مصیبتبار که اغلب مقاومت ما را کم کرده و با احساسهای درد، اضطراب، ناکامی، تعارض یا تنش همراه هستند، یک روش سه مرحلهای توصیه میکنند:
با بررسی دقیق، از وجود این افکار آگاهی پیدا کنید. آیا این افکار، در پیدا کردن یک راهحل به شما کمک میکنند یا به مشکلات شما شدت میبخشند؟
افکاری فراهم آورید که با افکار غیرمنطقی یا مصیبتبار سازگاری ندارند و آنها را به طور ذهنی تکرار کنید.
وقتی موفق شدید باورها و افکار خود را به طور قطعی عوض کنید، به خودتان احسنت بگویید و پاداش دهید.
برای افزایش مقاومت روانی به کاهش برانگیختگی هم اشاره کردید. ممکن است کمی بیشتر در این زمینه توضیح بدهید؟
بله، برانگیختگی، نشانه امکان عملکرد بد سیستم دفاعی بدن و روانی ماست. پیامی است برای مطالعه موقعیت و اتخاذ اقدامات لازم. برای کاهش برانگیختگیهای شدید هم میتوان از روشهایی مثل مراقبه یا مدیتیشن، بازخورد زیستی و یا ریلکسیشن (آرام سازی) استفاده کرد.
به نظر میرسد که مدیتیشن یا مراقبه، بدون آنکه حساسیت را کم کند، سازگاری با استرس را آسان کرده و میزان مقاومت بدن را بیشتر میکند، بنابراین ادراک خطرات بالقوه کاهش نمییابد. به نظر میرسد که مراقبه روی جنبههای شناختی واکنش به استرس متمرکز میشود، در حالی که بازخورد زیستی (مثل کنترل ارادی ضربان قلب) میتواند روی کنشهای فیزیولوژیک مختلف، از جمله ضربان قلب و تنش ماهیچهای متمرکز شود. ریلکسیشن هم برای کاهش تنش ماهیچهای به کار میرود، هر چند که رهنمودهای کند کردن تنفس و گسترش تصاویر فرهنگی (مثلا احساس سنگینی در اعضا) واکنشهای دیگر ناسازگار با واکنش اعلام خطر را مساعد میکند، اما هر سه روش، برانگیختگی را کاهش میدهند، مقاومت روانی را بالا میبرند، درجه انتظار اثربخشی را بهبود میبخشند و منبع کنترل درونی را مساعد میکنند.
منظورتان از اصلاح رفتار تیپ الف چیست؟
کسانی که رفتار تیپ الف را نشان میدهند میزان مقاومت خود را به تدریج از دست میدهند. در این افراد احساس فوریت و خصومت و رفتارهای پرخاشگرانه و خودتخریبی شناسایی میشود. لذا به افراد توصیه میشود که احساس فوریت، خصومت و تمایلات خودتخریبی را کم کرده و همچنین سیگار را کنار بگذارند، غذای کم چربی بخورند، در مکان راحت سکونت کنند و شوخطبعی را هم فراموش نکنند تا به این وسیله مقاومتشان افزایش پیدا کند.
ممکن است چند راهکار عملی و ساده برای این منظور معرفی کنید؟
در افراد تیپ الف، زندگی به منزله میدان مسابقه است و هرگز آرام نمیشود. لذا توصیههایی از این دست میتواند مفید باشد:
- هر چه بیشتر در فعالیتهای اجتماعی و خانوادگی و به همراه دوستان شرکت کردن
- روزی چند دقیقه به یادآوری رویدادهای دور پرداختن (مثلا نگاه به آلبوم خانوادگی)
- در زمینه ادبیات کتاب خواندن
- رفتن به سینما، تئاتر یا دیدن دوستان و خانواده
- تهیه ساعت زنگداری که با صدای ملایم بیدار میکند و هنگام بیداری به آرامی حرکت کردن
- به آرامی رانندگی کردن، با عجله غذا نخوردن، با سرعت حرف نزدن، انتخاب مسیر خلوت
- دو کار را با هم انجام ندادن و بین فعالیتها فاصله گذاشتن
- ابراز عشق به اعضای خانواده
- به دنبال شادی و زیبایی رفتن
- با لحن شاد و خالصانه سلام گفتن
حرف آخر؟
ورزش، مخصوصا در فضای باز نه تنها سلامت جسمی را بهبود میبخشد، بلکه به ما کمک میکند تا مقاومت روانی خود را نیز بالا ببریم. ورزشهایی از قبیل دو تند و ملایم، دو درجا، پیادهروی تند، طناببازی، شنا، دوچرخهسواری، فوتبال، بسکتبال، اسبسواری، تیراندازی و ... .
بد نیست به پژوهشی اشاره کنیم که نشان داد رانندگانی که برای جمع کردن بلیت جا به جا میشوند، نصف رانندگانی که روی صندلی مینشینند و تکان نمی خورند، به حملههای قلبی گرفتار میشوند. در میان کارمندان اداره پست هم، نامهرسانها کمتر از منشیها، دچار حملههای قلبی می شوند.
تحقیقات زیادی نشان دادهاند که ورزش مداوم مقاومت را بالا بدن برده، افسردگی را میزداید، اضطراب را کم میکند و عزتنفس را برمیانگیزد.