Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
یکشنبه 2 دی 1403 - 22:31

آموزش بزرگسالان

آموزش بزرگسالان

اشاره : پرفسور گانتر دوهمن متخصص بین المللی رشته آموزش مداوم و بزرگسالان است . وی ریاست بخش اقدام هم آهنگ برای آموزش مداوم آلمان در بن را بر عهده دارد و در مقام مشاور علمی وزارت آموزش و پرورش و تحقیقات آلمان فدرال نیز فعالیت می کند. فصل نامه آموزشی فرم (FORM ) در شماره پاییز خود مصاحبه ای با وی انجام داده است که از نظر خوانندگان گرامی می گذرد.

س :امروز دانش و مهارت ها با شتاب هر چه بیش تر کهنه و قدیمی می شود و به همین دلیل ، آموزش مادام العمر محور اصلی سیاست های آموزشی کشورها شده است . حال به نظر شما نسل مسن تر که آموزش سنتی را گذرانده است ، چطور می تواند با توجه به مفاهیم آموزش مادام العمر برای تامین معاش خود ، شغل یا حرفه ای در پیش گیرد؟
ج : افراد بزرگسالا ل و سالمند ، برای سازگار کردن خود با وضعیت جدید و حفظ انعطاف پذیری شان با دشواری بیش تری رو به رو هستند ، زیرا تجربه ها ، عادت ها ، و الگوهای رفتاری در طول سالیان در آن ها به وجود آمده و طبیعتاً تغییر آن ها دشوار است . این افراد هنگامی که با موقعیت جدیدی رو به رو می شوند ناگزیرند خود را تغییر دهند. زیرا در می یابند که طرز تفکر آنان نمی تواند پاسخگوی نیازهای جدید باشد.
در فراایند آموزش و یادگیری ، تجربه و اطلاعات جدید به تغییر الگوهای ذهنی و رفتاری منجر و به اصلاح پردازش می شود . البته باید توجه داشت که قابلیت پردازش اطلاعات نو از طریق یادگیری ، عموماً با افزایش سن ، کاهش نمی یابد ، بلکه دگرگون می شود . مثلاً بزرگسالان در مدت طولانی تری می توانند رفتارهایی را که به آن ها عادت کرده اند ، تغییر دهند یا بسیاری از آن ها میل ندارند چیزهای جدید یاد بگیرند یا این که اصلا ً دوست ندارند در مکان ها و موقعیت هایی مانند مدرسه ، آموزش ببینند ، نمی خواهند دوباره سرکلاس بنشینند و معلمی به آنان آموزش بدهد و آن ها را کنترل کند. آن ها غالبا ً این نگرانی را دارند که نمی توانند با سایرین کنار بیایند یا این که با این کار ارزش خود را پایین می آورند .
بسیاری از بزرگسالان مایلند آنچه را که نیاز دارند ، مستقیماً فراگیرند ، تا این که در یک برنامه آموزشی شرکت کنند. در کل افراد بزرگسال و سالمند ، میل دارند خودشان ، بدون آن که شخصی به آنان آموزش دهند یا بر آنان نظارت کند ، در هر زمان که مایلند ، چیز یاد بگیرند . جالب است بدانید که پژوهش ها نشان داده است فراوانی یادگیری غیررسمی ، سازمان نیافته و خودانگیخته که پیوسته در طول زندگی و غالباً در محیط کار ، یا از طریق رسانه ها و غیره انجام می گیرد ، با افزایش سن بیش تر می شود ، در حالی که میزان حضور در موسسات آموزشی با بالا رفتن سن کاهش می یابد .
س : آقای پروفسور ، شما درباره الگوی ( پارادایم ) دگرگون شده ای صحبت کردید که سبب شده امروزه یادگیری در مدرسه به یادگیری در محیط زندگی تبدیل شود . اما من از شما درباره حرفه و شغل پرسیدم . می دانید که مردم ناچارند برای گذراندن زندگی خود کار کنند و حرفه ای در پیش گیرند . به نظر شما وضعیت کار و حرفه در آینده چطور خواهد بود ؟
ج : بی گمان امروزه ، دیگر ناممکن است که انسان حرفه ای را یک بار و برای همیشه یاد بگیرد. بسیاری از افراد ناچارند تحصیلات و حرفه خود را با وضعیت های رو به دگرگونی و نیازهای جدید شغلی ، سازگار کنند و این بدان معنی است که افراد ناگزیرند پیوسته در طول عمر خود ، دانش و اطلاعات جدید بیاموزند. برای این که افراد این قابلیت را داشته باشند ، باید دانش پایه ای منسجم و برخی مهارت های ضروری و اساسی را در دوران مدرسه فراگیرند. اصلی ترین و مهم ترین مهارت نیز قابلیت ساختاری پردازش اطلاعات است . ایجاد این قابلیت در افراد به مثابه پایه محکمی است که می توان مهارت های ویژه ای مطابق نیازهای جامعه رو به دگرگونی بر روی آن بنا نهاد و آنچه می تواند این پایه را تقویت کند فقط آخرین اطلاعات و واحدهای مشاوره ای است که با وضعیت جدید ارتباط مستقیم دارند. این اطلاعات و واحدها نیز برحسب تقاضا و به موقع در دسترس انسان قرار می گیرد و سبب می شود که مهارت های انسان پیوسته گسترده تر و نرمش پذیر شود . اما گسترش دانش و مهارت ها با آموزش های سلسله مراتبی که هدف آن رسیدن به مراحل بالاتر است ، فرق دارد .
امروزه ما در جامعه ای زندگی می کنیم که با شتاب به سوی محو آموزش سلسله مراتبی و جایگزینی فعالیت های آموزشی گروهی و خودانگیخته پیش می رود . پس دانش و قابلیت های افراد باید پیوسته جدید و گسترده شود .
س : همان طور که اشاره گردید در دنیای امروز خودآموزش ، کار ساز است . پس لازم است باورهای کهنه ای که یادگیری و آموزش را منحصر به مدرسه و فضای آموزشی می داند ، کم کم از بین برود بسیاری از ما هنوز چنین تصوری از آموختن در ذهن خود داریم و فکر می کنیم که فراگیری واقعی در مدرسه امکان پذیر است و به معلم نیاز دارد. در واقع این باوری است که خود مدرسه در ما به وجود آورده است . به نظر شما چطور می توان این باورهای کهنه و پایدار را از اذهان مردم پاک کرد تا با نگاهی نو به اموزش بنگرند و باور کنند که توانایی یادگیری و خودآموزی در آنان وجود دارد؟
ج : به نظر من این تصور خشک و قالبی که اموزش را منحصر به مدرسه می داند فقط با افزایش آگاهی در مورد انواع دیگر آموزش ، از بین رفتنی است . باید آموزش را به سوی بافت ها و زمینه های دیگری غیر از مدرسه ، یعنی زندگی روزمره ، محیط کار و رسانه ها سوق داد . باید این ذهنیت را در مردم ایجاد کرد که آموختن یکی از کارهای ضروری زندگی است . در واقع ما باید این مسائل را روشن کنیم که مدارس و موسسات آموزش یگانه مکان های یادگیری و آموختن در طول عمر نیستند و این موقعیت انحصار گرایانه ای که برای خود قائل شده اند ، در دنیای امروز دیگر جایی ندارد . باید این واقعیت را برای همگان آشکار سازیم که بیش تر آن چیزی که انسان یاد می گیرد در نتیجه تجربیات خارج از مدرسه و کلاس درس است . گذشته از این دانشی که انسان در طول عمر خود به دست می آورد ، در شکل گیری استقلال فردی وی نقش بسیار مهمی دارد و در دنیای پرچالش امروز به انسان ، تفکر ، باور و شخصیتی متمایز از دیگران می بخشد . وقتی افراد به اهمیت آموزش های غررسمی پی بردند و وقتی فهمیدند که این آموزش ها برای رفاه و سعادت آنان ضروری است ، آن وقت آن را می پذیرند و دیگر تلقی نادرستی از آموختن ندارند .
س : امروزه کیفیت و معنای زندگی تحت تاثیر تجارت تفریح و سرگرمی قرار گرفته است . در واقع امروزه تکنولوژی های جدید در سیطره این تجارت است و صاحبان و دست اندرکاران این نوع تجارت ، ضمن این که بش ترین بهره را از تکنولوژی می برند ، لزوماً به سود مشتری هم کار نمی کنند . به نظر شما چگونه می توان از تکنولوژی های جدید برای معنا بخشیدن و غنی تر کردن زندگی بشر بهره گرفت و چطور می توان با به کارگیری این وسایل آموختن را شادی بخش کرد، نه این که آن را کم اهیمت و بی ارزش ساخت ؟
ج : تکنولوژی های جدید اطلاعاتی و ارتباطی می توانند از مشکلات آموزشی مدارس بکاهند. زیرا امکان دسترسی به منابع اطلاعاتی لازم را فراهم می آورند . این تکنولوژی ها هم چنین ، یادگیری به سبک مدرن را شتاب بخشیده ، آن را جالب تر می کنند. زیرا آن ها می توانند مثال های واقعی در مورد مطالب و مسائل گوناگون ارائه دهند و راه حل هایی همانند واقعیت شبیه سازی کنند. از این رو این تکنولوژی ها می توانند یادگیری خود آموزی فعال و سازنده را تبدیل به تجربه ای لذت بخش ، شادی آفرین و پرمعنا کنند. پس می بینید که یادگیری کامپیوتری ؛ به علت مزیت هایی که دارد می تواند بر جاذبه های کوتاه مدت تجارت تفریح و سرگرمی غلبه کند .
س : شما از دگرگونی الگوهای فکری و شناختی انسان نسبت به یادگیری سخن گفتید و آن را انقلاب یادگیری نامیدید . هم چنین تصریح کردید که جامعه امروز باید این انقلاب را بپذیرید و آن را به اجرا در آورد . به فرهنگ جدید یادگیری نیز اشاره کردید. صحبت های شما مرا به یاد ضرب المثل معروف انداخت که می گوید : توانا بود هر که دانا بود . این گفته در ذهن نسل ما که دوران جنگ سرد را از سر گذرانده ایم ، هم چنان نقش بسته است . اندیشه ای که در این گفته نهفته ، این است که دانش به انسان برتری نسبت به سایرین را می بخشد و انسان ناگزیر است که این وضعیت برتری را حفظ کند تا بقای وی تضمین شود . آیا به نظر شما ما نباید رفته رفته از این طرز تفکر دست برداشته ، به سوی همکاری با یکدیگر گام برداریم تا بدین ترتیب فرهنگ تازه یادگیری و همکاری و هم بستگی برای آموختن را در دنیای امروز پایه ریزی کنیم ؟
ج : وجود نیازها و ضروریات و نیز نوع خاصی از رقابت در یک محیط یادگیری می تواند موجب پیشرفت یادگیری مادام العمر شود. زیرا مشکلات سبب می شود که نه تنها دعا کردن ، بلکه آموختن را نیز یاد بگیریم .
باری ، خطرهای جهانی که امروزه در کمین همه انسان هاست ، ما را ناگزیر می سازد که آگاهی کاملی از مشکلات داشته باشیم و با تلاش های مشترکی که برای آموختن انجام می دهیم ، آن ها را برطرف کنیم . امروزه یک جنبش نوی آموزشی لازم است تا بشر را متقاعد کند که تخریب محیط زیست ، رکود اقتصادی و مالی ، جنگ و به کارگیری خشونت در برابر افرادی که دین ، رنگ یا عقیده متفاوتی دارند ، بشر را از زندگی محترمانه و سعادتمند در این جهان محروم می کند . هم چنین این مسائل ، به ویژه نسل آینده بشر را تهدید می کند .
باشگاه ( اندیشمندان ) روم به ما هشدار داده است که چون قابلیت آموختن همواره با بیش تر شدن مسائل و چالش های زندگی افزایش نمی یابد ، پس بقای بشر در معرض تهدید است . آن ها از این طرز تفکر این نتیجه را گرفته اند که دانش خود را روز به روز بیش تر کن وگرنه نابود می شوی .
به نظر من تنها چاره ایجاد یک جامعه مبتنی بر یادگیری آن است که این تفکر و ذهنیت را در افراد ایجاد کنیم که همه باید بیش تر یاد بگیرند و قابلیت هایی را که تاکنون بدون استفاده مانده در خود شکوفا سازند . جامعه بشری فقط از این راه می تواند با خطرها و تهدیدهای آینده کنار بیاید. چنین آگاهی و شناختی ، فضا و محیط مساعدی برای یادگیری مادام العمر فراهم می سازد . در چنین محیطی روز به روز برشمار افرادی که از دانش خود نه برای رقابت با دیگران ، بلکه برای زندگی مسالمت آمیز و بقای نوع بشر استفاده می کنند، افزوده می شود. در چنین جامعه ای افراد برای کمک به کسانی که قابلیت یادگیری کم تری دارند ، احساس مسئولیت می کنند و این امر در بین مردم هم بستگی ایجاد خواهد کرد . این هم بستگی نیز در عمل با جلسات یادگیری مشترک ، کارهای گروهی سازنده و تمرین راه های مناسب و مشترک برای حل مشکلات ، تقویت می شود .
در چنین جامعه ای دانش برای انسان قدرت و توانایی به ارمغان می آورد . زیرا انسان ها در آن می توانند با تلاش های مشترک خود دانش را برای حفظ موجودیت انسانی و طبیعی خود به کار گیرند . از این رو اموزش مادام العمر برای همه راهبردی است که زندگی ، صلح و شان انسانی را برای همگان محفوظ می دارد .

ارسال نظر