هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی خویش، خواه ناخواه اسرار مگو دارد که بایستی در نگه داری آن کوشا باشد. برخی از این اسرار مربوط به خودش و برخی مربوط به خانواده یا جامعه اوست.
رازداری بر دو گونه است: یکی، راز دیگران را نگاه داشتن و دیگری، اسرار خود را پوشیدن و آشکار نکردن. کسی که نتواند رازدار اسرار خود باشد، نمی تواند اسرار دیگران را نیز حفظ کند.
دكتر پورفرخ روان شناس گفت: رازداری یکی از ویژگیهای مثبت انسانهاست که نه تنها در زندگی فردی و شخصی میتواند به آنها کمک کند که حتی برای داشتن یک زندگی اجتماعی موفق هم موثر خواهد بود. کسی که میداند و میتواند راز دیگران را پیش خودش نگه دارد و با شخص دیگری در آن باره صحبت نمیکند، مسلما به عنوان فردی قابل اعتماد شناخته میشود و دیگران بیش از پیش به او روی میآورند.
وي ادامه داد: البته باید بدانیم چه حرفی راز به حساب میآید و باید مخفی نگه داشته شود و چه حرفی راز نیست و مخفی نگه داشتنش مهم نیست. همین طور باید بدانیم چه زمانی رازی میتواند فاش شود و چه رازی را تا ابد باید مخفی نگه داریم؟!
خیلی وقتها فکر میکنیم اگر کسی رازی را به ما میگوید، باید آن را تا ابد حفظ کنیم و درباره آن با کسی حرفی نزنیم، ولی گاهی همین رازداریها میتواند مشکلاتی را به وجود آورد که به نفع هیچکس نیست؛ مانند دوستانی که رازدار یکدیگر هستند و هیچوقت حاضر نمیشوند با خانواده دوستشان درباره مشکلاتی که برای فرد پیش آمده، صحبت کنند یا آنهایی که زندگی مخفیانه دوستشان را از خانواده همسرش مخفی نگه میدارند یا خیلیهای دیگر که مخفیکاری و دروغگویی را با رازداری و صداقت اشتباه گرفتهاند.
اين روان شناس در ادامه افزود: پس یادمان باشد، رازداری از ویژگیهای مثبت شخصیتی است، ولی باید بموقع و براساس عقل و منطق از آن استفاده شود؛ نه رازداریهایی که بیشتر به معنای پنهانکاری و فریب دیگران است.
چرا بعضی در هیچ شرایطی و به هیچ قیمتی، راز دیگران را فاش نمیکنند؟ چه چیزی باعث میشود حرف دیگران را پیش خودشان نگه دارند و به بقیه مردم چیزی درباره آن نگویند؟ شاید این پرسش برای بسیاری مطرح شود و نتوانند جواب قانع کنندهای برایش پیدا کنند، اما متخصصان دلایل متفاوتی را در این باره بیان میکنند؛ مواردی که افراد را ترغیب میکند، رازدار باشند و راز مردم را افشا نکنند.
وي بيان كرد: یکی از مهمترین دلایل حفظ راز، پایبندی به مسائل و موضوعات اخلاقی است و اینکه آنها افشای راز را کاری خلاف اخلاق میدانند. همچنین بسیاری ممکن است از ترس عواقب افشای راز، آن را فاش نکنند و هیچوقت درباره آنچه شنیدهاند، صحبتی به میان نیاورند.
آنها نگران نظر مردم و همچنین نظر خود فرد گوینده راز، نسبت به خودشان میشوند و دوست ندارند قضاوت نادرستی درباره آنها وجود داشته باشد. به همین دلیل سعی میکنند، راز را پیش خودشان نگه دارند و درباره آن صحبتی نکنند.
از طرفی، رازداری باعث رشد شخصیت و احساس استقلال فرد نیز خواهد شد و به او انگیزه بیشتری برای حفظ رازها میدهد. دیگران هم اعتماد بیشتری نسبت به او خواهند داشت و در نتیجه دوستان بیشتری پیدا خواهد کرد.
بنابراین طبیعی است برای داشتن رضایت و همینطور لذتبردن بیشتر از زندگی و روابط دوستانه، افراد بخواهند رازداری را در وجودشان پرورش دهند و آن را تقویت کنند.
چرا رازها افشا میشود؟
پورفرخ در ادامه گفت: اگر رازداری خوب است، اگر صفتی پسندیده به حساب میآید و اگر همه انسانها دوست دارند با انسانهای رازدار معاشرت کنند، پس چرا خیلیها نمیتوانند راز دیگران را پیش خودشان حفظ کنند و خیلی راحت آن را فاش میکنند؟
بعضی شاید علت این کار را ندانند، ولی خواسته یا ناخواسته، راز افراد را به دیگران میگویند و نمیتوانند در حفظ رازها موفق باشند. برخی هم اینقدر این کار را تکرار کردهاند که دیگر برایشان به یک عادت تبدیل شده و اصلا به فکر برطرف کردنش هم نیستند.
اين روان شناس ادامه داد: گاهی افراد اینقدر به یکدیگر اعتماد دارند و به دوستیهایشان مطمئن هستند که فکر میکنند هیچ رازی میان آنها وجود ندارد. برای همین ممکن است راز دیگران را هم خیلی راحت مطرح کنند و درباره آن با یکدیگر حرف بزنند. در صورتی که حتی میان دوستان صمیمی و اعضای خانواده هم باید حریم رازها را مشخص و حفظ کرد.
نکته مهم این است که رازهای مردم به هیچ بهانهای نباید موضوع صحبتهای دستهجمعی دوستان و آشنایان باشد و به همین دلیل، توصیه میشود هر حرفی را قبل از اینکه مطرح کنیم، بسنجیم و دربارهاش بیندیشیم؛ چراکه گفتن همین رازهای به ظاهر ساده، میتواند خانوادهها را از هم بپاشد و مشکلاتی را برای آنها فراهم کند.
وي بيان كرد: رازداری نه تنها از ویژگیهای مثبت اخلاقی به حساب میآید که حتی میتواند زندگی فردی و اجتماعی انسان را نیز تغییر دهد؛ تغییرات مثبتی که فقط به دلیل حفظ راز دیگران، برای فرد ایجاد میشود.
به عنوان مثال، کسی که به عنوان فردی رازدار در جمع شناخته میشود، دوستان بیشتری خواهد داشت و افراد زیادی به او اعتماد خواهند کرد. به همین دلیل هم دیگران با احترام خاصی با او برخورد میکنند.
پورفرخ در پايان اظهاركرد: از طرف دیگر، انسانهای رازدار میتوانند این خصوصیت را به دیگران بیاموزند و با رفتارهایشان آنها را هم تشویق به رازداری کنند. برای همین اعضای خانواده و به ویژه فرزندان این افراد هم اهمیت رازداری را بخوبی درک خواهند کرد و انسانهای رازداری خواهند بود.
پس آنها هم میتوانند در گفتوگوهایشان به دیگران اعتماد کنند و از آنها بخواهند رازها را پیش خود نگه دارند. همچنین، خوب است به این نکته هم توجه کنیم که یکی از بدترین اتفاقاتی که پس از افشای راز برای فرد افشاکننده پیش میآید، اضطراب و نگرانی است و درست از لحظهای که حرف از دهانش خارج میشود باید نگران این باشد که چه کسی این موضوع را میفهمد و چه زمانی خبر به گوش خود فرد گوینده میرسد؟! به همین دلیل، آنهایی که رازدار مردم هستند، آرامش خاصی را احساس میکنند و هیچوقت با چنین مشکلاتی روبهرو نخواهند شد.