همه ما در زندگی ارزشهایی برای خود تعیین کردهایم که دوست داریم بتوانیم همیشه آنها را رعایت کنیم و هیچگاه آنها را زیرپا نگذاریم؛ بنابراین در انجام هر کاری باید با توجه به آنها به گونهای عمل کنیم که نادیده گرفته نشوند.
شناخت صفات
صفات در واقع محتویات ذهنی ما هستند که طی سالیان سال از دوران طفولیت در ذهن ما جای گرفتهاند. بعضی صفات به طور فطری در وجود ما نهادینه شدهاند اما بعضی ارزشها توسط دیگران به ما منتقل شده.
نخستین گام در این راه، شناخت صفات و آموختن چگونگی تغییر آنهاست. تنها با کمی فکر و اندیشه و بررسی ارزشهایی که با آنها شرطی شدهایم میتوانیم از ماهیت ارزشها باخبر شویم و آنها را اصلاح کنیم.ارزشها را به طور کلی میتوان به 2 نوع ارزشهای فطری و اکتسابی تقسیم کرد؛ ارزشهای فطری یا پایدار، صفاتی هستند که در ذات ما نهادینه شدهاند؛ مانند عشق، محبت و کمک به انسانها.
البته درست است که این ارزشها در وجود ما قرار داده شدهاند اما انرژی و اعمال منفی دیگر میتوانند بر آنها تأثیر بگذارند و گاهی ما را به سوی شرارت و بدخواهی سوق دهند.بعضی از ارزشها نیز ارزشهایی هستند که شخص از بیرون از وجود خود آنها را کسب میکند و با آنها شخصیت خود را شکل میبخشد. ارزشهای اکتسابی باید در راستای ارزشهای فطری باشند و به آنها نزدیک یا براساس آنها منطبق باشند؛ در غیر اینصورت نوعی تضاد و درگیری درونی برای شخص بههمراه خواهند آورد.
بعضیها معتقدند که شخصیت کودک مانند مومی است که در ابتدای امر توسط اطرافیان (پدر و مادر و مربیان) شکل میگیرد. البته در این میان نمیتوان نقش عوامل خارجی و تربیت خانوادگی و محیطی را نیز بیتاثیر دانست.ارزشها هدایت و رهبری تصمیمات مهم زندگی ما را برعهده دارند. برای مثال انتخاب دوست، همسر، رشته تحصیلی، شغل و کیفیت و کمیت ارتباطات ما، همه نشاندهنده ارزشهایی هستند که ما به آنها بها میدهیم. همچنین پایبندی به ارزشهای فطری و عدم وجود تضاد بین اینگونه ارزشها با ارزشهای اکتسابی، اعتماد به نفسی قوی در شخص ایجاد میکند و باعث رضایت و ثبات درونی او میشود.
اما اگر شخص نسبت به ارزشهای اکتسابی شرطی شده باشد ولی از اصالت آنها آگاهی نداشته باشد، چشم و گوش بسته به آن ارزشها عمل میکند. در صورتی که اگر به بررسی آنها بپردازد و نسبت به آنها آگاهی یابد، اما برخلاف آن به ارزشهایی که به آنها شرطی شده عمل کند در حالت تضاد درونی به سر خواهد برد و زندگی توأم با درد، رنج و ناراحتی را تجربه خواهد کرد ولی انسانهایی که ارزشهای با ثباتی دارند افراد موفقی هستند که از همه لحظات زندگی خود لذت میبرند.
از عواملی که میتوانند ارزشها را تغییر دهند میتوان به آگاهی و دانش و تجربههای شخصی اشاره کرد. تجربههای شخصی یا ذهنی مهمترین عامل برای تصمیمگیری هستند. مثلا کسی که در اتوبان با اتومبیل خود تصادف کرده و مجروح شده است از رانندگی در اتوبان هراس دارد و همیشه این تجربه ذهنی، او را وادار به دقت در رانندگی به ویژه رانندگی در اتوبانها میکند. از تجربههای ذهنی دیگر میتوان به موفقیت در تحصیلات، قبولی در مصاحبههای استخدامی، تجربه پرواز و ترس از بعضی حیوانات، تاریکی و... اشاره کرد.
قدرت خارقالعاده ذهن
بسیاری از محققان در تعجب هستند که چرا همه ما از قدرتهای خارقالعاده ذهن خود استفاده نمیکنیم!؟ جواب به این سؤال میتواند این باشد که مردم زبان حرف زدن با ذهن را نمیدانند و بیشتر آنها ذهن را مقولهای پیچیده و مشکل قلمداد میکنند و همین ترس و نگرانی و ناآگاهی نیز مانع از ارتباط و یادگیری زبان ذهن میشود. همانگونه که میدانیم ذهن و روح از 2قسمت تشکیل میشود؛ یک قسمت ضمیر خودآگاه که یک سوم ذهن را در برمیگیرد که مرکز اراده و یادگیری مهارتهاست و دوم ضمیر ناخودآگاه .
آمادهسازی ذهن
برای اینکه بتوانید ذهنی پویا و فعال برای یادگیری بهتر داشته باشید باید آن را از قبل آماده کنید. یکی از راههای ساده برای این آمادهسازی، استفاده از تمرینات رهاسازی و ریلکسیشن است. گفتن جملات تأکیدی مثبت نیز بسیار مؤثر است؛ بدین منظور میتوانید مکانی آرام و بدون سر و صدا را انتخاب کنید؛ جایی که نه زیاد گرم و نه زیاد سرد باشد؛ یعنی حرارت آن مکان متعادل باشد، سپس روی مبل راحتی بنشینید، چشمها را ببندید و چند نفس عمیق بکشید، پس از آن ذهن خود را از صداهای اطراف خالی کنید و توجهتان را به درون خود متمرکز سازید.
بعد از چند لحظه از نوک انگشتان پا تا فرق سر را عضو به عضو به طور ذهنی و با چشمهای بسته از نظر بگذرانید و رها سازید؛ یعنی اگر هرگونه انقباضی در آنها وجود دارد آن را رها کنید تا بدن کاملا شل و وانهاده شود. بعد از آن برای چند ثانیه یا چند دقیقه توجه و تمرکز ذهنی را مجددا متوجه دم و بازدم خود کنید و نفسهای خود را بشمارید. در این حالت افکار منفی شما رفتهرفته کمتر و کمتر و پس از آن نیز به طور کامل حذف میشوند. در این زمان میتوانید جملات تأکیدی مثبتی را که خواهان تحقق یافتن آنها هستید تکرار کنید. شما میتوانید جملات تأکیدی مثبت را شبها هنگام خواب و صبحها هنگام بیدارشدن از خواب بیان کنید. توجه داشته باشید که تکرار کلمات تنها، بیفایده است مگر اینکه شما واقعا آنها را باور داشته باشید و آنها را همراه با شور و هیجان برای محققشدن، تکرار کنید. در واقع ذهن نیمههوشیار شما تنها نسبت به افکاری واکنش نشان میدهد که با احساس و هیجان توأم باشد.
راههای افزایش انرژی ذهنی
برای اینکه بتوانیم انرژی ذهنی خود را افزایش دهیم و برای تحقق آرزوهای خود به کار بندیم، راههای زیر بسیار مؤثر و کارساز هستند.
- کمحرف زدن: سکوت کردن برای کسانی که زیاد حرف میزنند و انرژی ذهنی خود را- به ویژه از طریق مکالمات تلفنی- هدر میدهند، در افزایش سطح انرژی بسیار موثر است.
- اعتدال در خوردن و خوابیدن: هرچه مصرف موادغذایی افزایش یابد معده بزرگتر میشود و انرژی بیشتری برای هضم غذا صرف میشود. سعی کنید بیشتر از میوه، سبزی و غذاهای گیاهی استفاده کنید چون بدینترتیب معده نیز انرژی کمتری برای هضم آن به کار خواهد برد.
- کنترل خشم و عصبانیت: هر بار که عصبانی میشوید یا داد و بیداد میکنید، مقدار زیادی از انرژی ذهنی و جسمی شما تخلیه میشود به همین خاطر است که افراد عصبانی معمولا بعد از بگومگو و جر و بحثهای طولانی، احساس گرسنگی میکنند. انجام مرتب حرکات ورزشی و تنفسی و آرامسازی بدن در افزایش انرژی و به دنبال آن کسب قدرت برای غلبه بر خشم بسیار موثر است.
- کنترل احساسات:احساسات منفی چون به میزان قابلتوجهی انرژی ذهنی را هدر میدهند باعث کاهش سطح انرژی در مغز میشوند و بدن را از لحاظ جسمی نیز کاملا تحتالشعاع خود قرار میدهند.
- تمرکزکردن و فکرکردن به خاطرات غمانگیز و ناموفق گذشته: این عمل باعث اتلاف انرژی ذهنی و ایجاد یأس و افسردگی در فرد میشود؛ اما گردش، تفریح و قدمزدن و پیادهروی در پارکها و فضای سبز- به ویژه در هوای پاک- همراه با تنفس عمیق باعث افزایش امواج انرژی ذهنی خواهد شد.