Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
یکشنبه 2 دی 1403 - 21:16

بدون تعادل غرق می شوید

بدون تعادل غرق می شوید

هوا سرد است. به بیرون نگاهی می اندازد و از منزل خارج می شود. شدت بارش برف آنچنان است که چندمتر جلوتر از خود را به سختی می بیند. هنگام رانندگی مدام نگران از دست دادن زمان است. ترافیک صبحگاهی با بارش برف دو چندان شده و انگار تمام شدنی نیست. پشت فرمان خودرو از بخت بد خود گلایه و بر ترافیک شهری بدوبیراه می گوید. ساعت از هشت و نیم گذشته و هنوز در ترافیک گیر کرده است. دیگر امیدی برای به موقع رسیدن ندارد. از همین حالا می تواند نتیجه دیر رسیدن به اداره و سرزنش های رئیس اش را پیش بینی کند. هنگام وارد شدن به محل کار به دنبال بهانه ای می گردد تا تأخیرش را توجیه کند. به محض ورود. ناگهان رئیس را مقابل خود می بیند.

 

برخلاف انتظار، رئیس اش به خوبی و گرمی با او صحبت می کند. از برخورد او تعجب کرده و تازه متوجه می شود رئیس و دیگر همکاران اش هم امروز دیر به محل کار رسیده اند و به همین خاطر جلسه امروز برگزار نشده است. از اینکه تا این حد به خودش سخت گرفته و تمام مدت ناراحت و نگران بوده است. خود را سرزنش می کند.از پنجره نگاهی به بیرون می اندازد. بارش برف تمام شده است. بچه هایی را می بیند که با شادی مشغول برف بازی هستند حتی بزرگ ترها نیز کودکان را همراهی می کنند. به خاطر می آورد همیشه بارش برف را دوست داشته اما افسوس که خود را از دیدن آن محروم کرده است.

 

مهارت چگونه زندگی کردن امری است که برخی از افراد حتی با داشتن تحصیلات عالی از آن آگاهی ندارند و خود را از بسیاری زیبایی هایی که پیرامونشان وجود دارد محروم می سازند. این گروه از افراد آنچنان درگیر مسائل جزئی شغل، تحصیل و... می شوند که هیچ گاه زندگی توام با آرامش و شادی را تجربه نمی کنند.

انسان باید فراموش نکند که هر موقعیت خواستنی و مثبت به لطف خدا بوده و در صورت خواست او برچیده می شود پس بهره برداری از زمان را پاس بدارد .

 

انسان ها در شرایط مختلف زندگی، واکنش های گوناگونی را از خود بروز می دهند. برخی از افراد هنگام مواجه شدن با شرایط سخت زندگی. تعادل رفتاری خود را از دست می دهند و نسبت به همه چیز از جمله خانواده، همکاران و اطرافیان احساس بدی پیدا کرده و دچار ناامیدی شدیدی می شوند. ناامیدی و نداشتن آرامش در برخی افراد تا حدی شدید است که بخش های دیگری از زندگی این افراد نیز تحت الشعاع این احساس قرار می گیرد. از دست دادن تعادل رفتاری تنها هنگامی که افراد با سختی ها مواجه می شود به وجود نمی آید. بلکه در برخی از موارد وقتی که انسان به موقعیت بالاتری در زندگی می رسد . تعادل منطقی رفتار خود را از دست می دهد.

 


معنویات و نقش آن در زندگی انسان

 

به دست آوردن یا از دست دادن ثروت، شغل و موقعیت اجتماعی از جمله مواردی هستند که انسان ها را دچار احساس پیروزی یا شکست می کنند. وقوع برخی اتفاقات ، در زندگی انسان ها - صرف نظر از شکست یا پیروزی - برخی از افراد را دچار آنچنان احساسات و تحولات روحی و روانی عمیقی می کند که قدرت انجام هر کاری را از آنان می گیرد و یا در بعضی موارد این افراد را دچار تصمیمات اشتباه در زندگی می کند. این امر بیشتر به این دلیل اتفاق می افتد که این گروه افراد خود را به طور کامل در موقعیت جدیدی که برایشان رخ داده است غرق کرده و تنها به یک جنبه از زندگی توجه می کنند.

 

انسان هایی که به مال اندوزی در این دنیا توجه زیادی دارند هنگامی که با شکست های مالی روبه رو می شوند. دچار مشکلات بیشتری خواهند شد تا انسان هایی که در حد معقول و نیاز به مادیات توجه می کنند. در حالی که اگر انسان به این نکته توجه کند که ثروت و مادیات تنها زینتی برای این دنیا است. هنگامی که آن را از دست دهد، دیگر دچار احساس شکست و ناامیدی نخواهد شد. از طرف دیگر یکی از آزمایش های سخت الهی این است که پروردگار به بعضی از افراد ثروت و اموال دنیوی فراوان می دهد تا آنها را از این طریق مورد آزمایش قرار دهد. انسان هنگامی که به موقعیت اجتماعی، شغلی و حتی ثروتی دست می یابد. نباید برای به دست آوردن آن مغرور شود و به خاطر قدرت و موقعیتی که به دست آورده است اطرافیان خود را آزرده خاطر کند. بلکه باید تلاش کند تا نهایت بهره وری را از موقعیت به دست آمده داشته باشد .

 

شرایط جدید را موقتی بداند و بهترین استفاده را داشته باشد و فراموش نکند که هر موقعیت خواستنی و مثبت به لطف خدا بوده و در صورت خواست او برچیده می شود پس بهره برداری از زمان را پاس بدارد . همان طور که در آیه شریفه آمده است " عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم ، .... باید فرصت را غنیمت دانست و از هر موقعیت مثبت و منفی نهایت استفاده را نمود . واقعه های منفی و ناخواسته اگر چه ما را درگیر می کند و احساس های منفی ما را بر می انگیزد اما نباید فراموش شود که همین اتفاق ها می تواند موجبات رشد ما را فراهم کند و بنابراین از جمله مواردی است که ما از آن اکراه داریم اما می تواند برای ما خیر باشد .

به طور کل مجموعه ای از عوامل زیستی. روانی و اجتماعی در واکنش افراد نسبت به موفقیت های مختلف زندگی موثر است.

 

 

آموزش زندگی از دوران کودکی

 

بسیاری از انسان ها شاد زیستن، موفق بودن و به طور کلی چگونه زندگی کردن را از همان دوران کودکی یاد گرفته اند و در سراسر زندگی خود مطابق همان آموزش اولیه پیش می روند. به همین دلیل است که اگر فردی آموزش های اولیه درستی دریافت نکند. و در دوران بزرگسالی نیز در پی تغییر نگرش نسبت به زندگی نباشد. موفقیت و سعادتمندی را تجربه نخواهد کرد. داشتن تعادل در زندگی مستلزم آن است که فرد آموزش های استانداردی را در دوران کودکی و هنگامی که شخصیت او در حال شکل گیری است دریافت کرده باشد. آموزش دوران کودکی از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ به طوری که رفتارهای انسان در دوران بزرگسالی آینه آموزش های او در دوران کودکی است. به عنوان مثال. اگر فردی در دوران کودکی آموزش دیده باشد که شکست خوردن تجربه ای برای رسیدن به موفقیت است. آن وقت است که در دوران بزرگسالی نیز از شکست خوردن ترسی نخواهد داشت. با وجود اینکه آموزش های دوران کودکی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است اما این بدان معنا نیست افرادی که آموزش های استانداردی را در دوران کودکی دریافت نکرده اند. دیگر راهی برای تغییر نگرش آنها نسبت به زندگی وجود ندارد. بلکه این افراد نیز می توانند با مطالعه و افزایش آگاهی نسبت به امور مختلف نگرش متفاوتی نسبت به زندگی پیدا کنند. و اگر اهمال داشته باشند دیگر مقصر خودشان هستند .

 

اگر پدر و مادری کسب اعتماد به نفس را به فرزند خود آموزش دهند. فرد در آینده هنگام مواجه شدن با سختی ها موفق تر عمل خواهد کرد و از شکست ترسی نخواهد داشت. علاوه بر آموزش. عوامل ژنتیک و هورمونی نیز در افراد مختلف باعث می شود تا آنان در برابر سختی ها روحیه مبارز داشته و یا از سختی ها فرار کنند. به طور کل مجموعه ای از عوامل زیستی. روانی و اجتماعی در واکنش افراد نسبت به موفقیت های مختلف زندگی موثر است. اگر بخواهیم همه اعضای جامعه از رفتاری منطقی و متعادل برخوردار باشند. نه تنها باید همه افراد در زندگی شخصی خود تعادل را حفظ کنند. بلکه باید در رفتارهای اجتماعی خویش با دیگران نیز این تعادل را رعایت کنند.

ارسال نظر