در این راستا بازاریابان با سه نوع مصرف کنندۀ نهایی مواجه هستند:
1. کسی که محصول شرکت را از بازاریاب برای یک بار خریده و دیگر تجدید خرید نمی کند؛
2. فردی که پس از آن که محصول شرکت را می خرد، به دلیل رضایت از قیمت، کیفیت و کاربرد محصول، خرید خود را تجدید می کند و در واقع هر چند وقت یک بار به بازاریابی که به وی محصول را فروخته مراجعه کرده و خرید خود را تکرار می کند. به چنین فردی در اصطلاح «مشتری وفادار» گفته می شود.
3. شخصی که به علت رضایت بالا از محصول شرکت، به فروشندۀ محصول، یعنی بازاریاب رجوع کرده و به وی می گوید خواستار آن است که مثلاً هر ماه یک محصول یا بیشتر، برای او فرستاده شود؛ یعنی مشتری در اینجا یک مشتری منظّم است و هر ماه به طور ثابت، خرید انجام می دهد. به چنین مشتری در اصطلاح «مشتری ترجیحی» گفته می شود.
شرکت های بازاریابی شبکه ای می توانند از «مشتری ترجیحی» به نحو احسن استفاده کنند. بدین نحو که برای مشتری ترجیحی به طور مستقیم در زیر مجموعۀ بازاریابی که وی را جذب کرده است، یک جایگاه فرضی (و نه جایگاه بازاریابی) باز کرده و در این راستا مشتری ترجیحی به طور مستقیم از شرکت خرید انجام دهد. از سویی حجم خرید مشتری ترجیحی، جزء حجم فروش بازاریابی محسوب می شود که وی را جذب کرده است.
البته باید توجه داشت که مشتری ترجیحی محصول را برای مصرف شخصی خود خریداری می کند و نه برای فروش به دیگری و این که مشتری ترجیحی هیچ گونه پورسانتی دریافت نمی کند.
از طرفی این نکته قابل توجه است که فرق مشتری ترجیحی با مشتری وفادار و مشتری معمولی(کسی که فقط یک بار خرید کرده) این است که، مشتری ترجیحی بر خلاف دو نوع مشتری دیگر، محصول را مستقیم از شرکت خریداری میکند و البته با قیمتی کمتر از قیمت خرده فروشی؛ یعنی کمتر از قیمت مصرف کنندۀ نهایی.
مسأله مشتری ترجیحی، موضوعی است که شرکت های معروف و بزرگ دنیا از آن استفاده می کنند و ایجاد یک جایگاه فرضی برای مشتری ترجیحی هم باعث فروش بیشتر شرکت شده، هم حجم فروش بازاریابی که وی را جذب کرده افزایش مییابد و هم این که مشتری ترجیحی به دلیل خرید ثابت و منظم، از یک تخفیف قابل توجه نسبت به قیمت خرده فروشی برخوردار خواهد بود.
در پایان باید متذکر شد که تقسیم مصرف کنندۀ نهایی یا مشتری به سه دستۀ مورد اشارۀ ما، در فرضی است که این مشتریان نمیخواهند یا نمیتوانند به هر دلیلی به عنوان بازاریاب در شرکت فعالیت کنند و این که شخصی بخواهد از بین دستۀ مورد اشارۀ ما و یا غیر آن ها، عضو شرکت شود و به عنوان بازاریاب فعالیت کند، مسأله ای است دیگر.
آنچه از لحاظ قانونی مهّم است، این می باشد که یک نفر نمی تواند هم بازاریاب باشد و هم مشتری ترجیحی دارای یک جایگاه فرضی که از شرکت به طور مستقیم خرید می کند.
اگر یک مشتری ترجیحی خواست پس از مدتی بازاریاب شود، مشکلی وجود ندارد، لکن باید جایگاه فرضی وی به عنوان مشتری ترجیحی باطل شود.