Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
شنبه 17 آذر 1403 - 09:17

تفاوت سبک های رهبری زنان و مردان

تفاوت سبک های رهبری زنان و مردان

در ادبیات اروپا فرقی بین زن و مرد قائل نمی شود لذا از تاکتیک های یک سانی برخوردارند اما در اسلام بین زن و مرد فرق وجود دارد ، زن ها از لحاظ جسمانی از مردها ضعیف ترند ولی اوج تفاوت در ابعاد روحی و روانی است تا جسمی.زن ها دنبال مدیریت مشارکتی هستند و مردان

تعریف سبک :

شیوه و ادراک و برداشت مردم را از مدیر سبک رهبری می گویند.

هر کس اراده خود را بر مردم تحمیل کند او صاحب قدرت است و او صاحب نفوذ است.

مدیر کسی است که توانایی نفوذ در مردم را داشته باشد. رهبری بیشتر هنر است و ارثی ولی در ادبیات می گويند رهبری را باید آموزش داد. رهبری روند نفوذ در مردم را گويند.

 

تفاوت های زنان و مردان :

در ادبیات اروپا فرقی بین زن و مرد قائل نمی شود لذا از تاکتیک های یک سانی برخوردارند اما در اسلام بین زن و مرد فرق وجود دارد ، زن ها از لحاظ جسمانی از مردها ضعیف ترند ولی اوج تفاوت در ابعاد روحی و روانی است تا جسمی.

انسان ها به دو دسته تقسیم می شوند راست مغز و چپ مغز ، مردها چپ مغز هستند و زن ها هم چپ مغز و هم راست مغز هستند. لذا خانم ها از توفیق بیشتری در ارتباط پیام برخوردارند.

مردان دنبال کسب قدرتند و از اینکه مورد سؤال قرار گیرند خوششان نمی آید. و دنبال ريسك پذيري پذیری بیشتری هستند . دوست ندارند حرفشان را قطع کنند چون رشته کلام را از دست می دهند.

بیشتر دوست دارند دستور بدهند و خانم ها دوست دارند اطاعت کنند.

زن ها دنبال مدیریت مشارکتی هستند و مردان دنبال تسلط. زن ها دنبال توافق مردها بیشتر به دنبال بردن هستند و بیشتر مذاکرات را با هدف برد و باخت انجام می دهند و دامنه برد خود را با باخت دیگران توسعه می دهند. در مذاکرات زن ها دنبال استراتژی برد برد هستند خانم ها سبک حمایتی دارند دنبال توافقند. زن ها طالب زیبایی و مطرح شدن هستند و مردان دنبال قدرت طلبی . بنابراین شیوه نفوذ در این ها متفاوت است.

و این چیزها بیشتر نسبی است وقتی بتوانیم یک دایره اطمینان رسم کنند ، اینها قطعی می شود.

 

میزان مشارکت زنان در رده های مدیریتی :

واقعیت حاکی از آن است که میزان حضور زنان در رده های مدیریتی اعم از مدیریت کلان و خرد بسیار ناچیز است.

آمار موجود بیانگر آن است که از نظر کمی حدود 08/32 درصد از شاغلان کشور بخش استخدامی و مشمول قانون را زنان تشکیل می دهد . و در وزارت خانه های بدین گونه است . وزارت آموزش و پرورش 36/72 درصد ، وزارت بهداشت و درمان و آمزش پزشکی 6/16 درصد و سایر وزارت خانه ها 04/11 درصد (سالنامه آماری 1383)

تجمع زنان در این دو وزارت خانه حدود 90 درصد است که این نشان فقدان تنوع مشاغل و قابل دسترس نبودن امکان تحرک شغلی برای زنان است.

نظریه حصارهای شیشه ای (glass walls) و نظریه سقف شیشه ای (glass ceiling) :

در ادبیات مدیریت از استفاده حصارهای شیشه ای (glass walls) استفاده می شود. که منظور از آن حصارهای نامرئی عمودی براساس تفکیک جنسیت مشاغل شکل می گیرد.

از سوی دیگر مانع غیرقابل نفوذی در سازمان ها وجود دارد که از ارتقای زنان ، فراتر از حدی که تعیین شده جلوگیری می کند. این وضعیت را اصطلاحاً سقف شیشه ای یا (glass ceiling) می نامند. در اثر وجود این مانع زنان از سعود به سطوح بالاتر مدیریتی منع می شوند.

حصارهای شیشه ای مانع تحرک شغلی و سقف شیشه ای مانع از ارتقای شغلی در سازمان ها می شود.

براساس آمار مربوط به گزارش توسعه انسانی (2004) در ایران زنان تنها 1/4 درصد از کری های پارلمانی را در اختیار دارند . در حالی که این میزان در نروژ 4/36 درصد و در پاکستان 8/20 درصد اتست. از سوی دیگر حضور زنان در پست های مدیریتی و مشاغل حرفه ای و فنی به ترتیب 9/26 درصد است و در نروژ به ترتیب 28 و 49 درصد می باشد.

 

رهبری مستلزم طی سه مرحله است :

1- تشخیص = نوعی شایستگی شناختی یا مغزی است.

2- تطبیق = نوعی شایستگی رفتاری است.

3- برقراری ارتباط = نوعی شایستگی فرایندی است.

 

همانطور که قبلاً گفتیم مغز انسان دارای دو نیم کره است . نیم کره چپ مغز : بیشتر کارهای تعقلی و محاسباتی ، حسابداری

نیم کره راست مغز حوزه هنری و خلاقیت و مدیریت است.

مردان بیشتر از نیم کره چپ خود استفاده می کنند زنان از هر دو نیم کره.

کسانی که از نیم کره چپ بیشتر استفاده می کنند مثل حسابدارها ، دقیق ریزبین روحیه شان در بلندمدت خشک می شود و انسان های تعقل گرا و حساب گر و منطقی هستند.

مهم ترین مرحله در رهبری مرحله تشخیص است. اگر تشخیص درست بود تجویز هم درست انجام می شود ابتدا همدلی وسپس نفوذ ایجاد می شود.

4 مشخصه رهبری از نگاه دیوی سن :

 

1- فراصت و هوش.

2- مهارت های انسانی کم خیلی مهم است.

3- مهارت های ادراکی که این هم اهمیت دارد.

4- مهارت های فنی.

 

اگر زن خود را ضعیف نشان دهد رهبری موفق نمی شود اگر تحکم هم کند باز هم موفق نمی شود باید سه فرمول تشخیص تجویز و هم دلی را سرلوحه خود قرار دهد.

برخی از رفتارهای کلیشه ای که نسبت به مدیریت و کارکنان در جامعه و عرف وجود دارد چنین است :

- زنان تماتیل دارند که الزام های خانوادگی را بالاتر از ملاحظات کاری قرار دهند. طبق تحقیقات انجام شده بیشتر ترک خدمت زنان به خاطر همین الزامات خانوادگی است.

- زنان برای درآمداضافی کار می کنند. به همین دلیل پیشرفتی در کار ندارند.

- زنان باز خور منفی را به صورت شخصی دریافت می کنند نه به صورت حرفه ای.

- زنان برای پست های مدیریتی بالا مناسب نیستند به این دلیل که آن ها بیش از حد احساسی هستند و دلیری ندارند.

- مهمترین راهبر زنان در زندگی شخصی کار کردن فراتر از حد انتظار است چون مردان به آن ها اعتمکاد داشته باشند ناچار به استفاده از این راهبر هستند. که 99 درصد این راهبرد را راهبرد اساس دانسته اند. آنها ناگزیرند کارهای تكراري داشته باشند و پست هایی در سطوح پایین سازمانی داشته باشند. بیش تر آن ها در پست های ستادی و به عنوان دستیار مدیریران صف انجام وظیفه می کنند. و به ندرت مسئولیت مدیران صف را به عهده داشته اند.

- به طور کلی در برنامه های توسعه کشورمان (با تأثیر در برنامه چهارم) نیز به زنان کمتر از دیدگاه مدیریتی نگريسته شده است و به توانمند سازي زنان براي مشاركت بيشتر در پست هاي مديريتي توجه چندانی نشده است. لزوم بازنگری مقوله ی توسعه مدیریت بارویکرد جنسیتي در برنامه های توسعه کشور به شدت احساس می شود.

 

راههای شکستن سقف شیشه ای یا (glass ceiling)

1- کارکردن فراتر از حد انتظار مردان.

2- انتخاب سبک مدیریت مطلوب مردان. اگر مدیر زن در سطح بالای سرپرستی قرار گیرد کار مشکل تر می شود چون مردان بیشتر علاقه مند به مقام های بزرگ و سلسله مراتب در حد حالی که زنان دوست دارد در گروه های کوچک و مشارکتی کار کنند و سبک مشارکت هرج و مرج ایجاد می کند.

3 – رفتن به دنبال وظایف سخت تاکتیک جلب نظر.

4- داشتن مشاورین امین و لایق.

5- قدرت در سازمان یک قطبی است . از طریق آموزش خلع تکنیکی خود را پر کند.

6- ارتباط با همکاران با نفوذ.

7- کسب تجربه در مدیریت صف

8- حرکت از حوزه کار به حوزه های دیگر.

9- طرح بحث درباره ی ارزش های شغلی.

10- توانایی جابه جا شدن از جایی به جای دیگر.

11- کسب مدارک تحصیلی بالاتر .

12- انجام کارهای مدیریت در محیط های بیرون باعث می شود از درون هم موفق شود.

13- انجام کسب تجارب بین المللی.

عوض کردن شرکت اگر تمام کارهای بالا را انجام داد و موفق نشند شرکت را عوض کنند.

 

انواع سبک مدیریتی زنان :

1- سبک آرام كه شامل دو بخش كاريز ماتيك (برانگيزاننده)وبازيگر (حمايت كننده) است .

2- سبک اجتماعی كه به دو قسمت سلطه جو وراهنما تقسيم ميشود

  • منبع: http://www.mrfi.ir/kol/1maghleh/omoomi/41.htm
  • تاریخ: شنبه 29 تیر 1392 - 08:35
  • نویسنده:
  • صفحه: BIZKIDS
  • بازدید: 1184

ارسال نظر