چرا از اعجازکنندگان و رزمندگان به عنوان مدلهای رهبری سازمانی استفاده میکنیم؟ زیرا همان طور که پیتر دراکر میگوید، هر آنچه که یاد گرفتهاید، غلط و در بهترین حالت، گمراهکننده و ناکافی است. شما در دانشگاهها، کارگاهها و سمینارها میآموزید که میتوانید کارتان را مدیریت کنید، به دیگران خدمت کنید و به مزایای آن دست یابید. اما واقعاً چنین نیست. شاید اطلاعات خوبی داشته باشید که بتوانید به یک مدیر خوب تبدیل شوید اما برای تبدیل شدن به یک رهبر خوب سازمانی، به دانستههای بیشتری نیاز دارید.
کتاب اعجازکنندگان و رزمندگان، این بینش و جسارت را به رهبران میدهد تا در راستای ارزشهایی که دنبال آن هستند افرادی که رهبری میکنند، به افرادی ریسکپذیر تبدیل شوند. رهبران بزرگ باید ،هم ،مانند یک اعجازکننده (بر اساس قدرت تخیل، خلاقیت، معنا و جذبه) و هم ،مانند یک رزمنده (بسیج نقاط قوت، جسارت و تمایل برای جنگیدن تا حد لازم برای تحقق اهداف) عمل کنند.
این کتاب پر فروش مؤید لحظهها و تجارب برخی از رهبران برجسته همچون دیوید نیلمن (مدیر عامل شرکت جت بلو)، مری کای و آنه مولکاهی است که همه آنها تلاش کردهاند در محیط کاری خود ،هم ،یک اعجازکننده باشند و هم ،یک رزمنده. تحقیقات نویسندگان این کتاب، همراه با بیان پرسشهای مهم و ارایه پاسخها و راهحلهایی ساده است.
رهبران سازمانی میتوانند به کمک این چکیده کتاب در چند زمینه مهارت کسب کرده و با عشق و قدرت بیشتری تلاش کنند.
به علاوه، این چکیده به شما نشان میدهد که:
▪ چگونه با نشان دادن احتمالاتی که هرگز تصور نشدهاند، پیروان خود را حیرتزده سازید.
▪ چگونه فرصتهایی متحولکننده را بیابید که در هر لحظه و در هر کجا وجود دارند.
▪ چگونه قدرت اعجازکنندگی و جذبه رزمندگی را در تلاشها، احساسات و یادگیری خود حفظ کنید.
▪ چگونه رهبران بزرگ توانستهاند به کار خود یقین و به علل کارشان، عشق پیدا کنند.
● پرداختن به درون اعجاز و رزمندگی
مدیران با دو موضوع مهم مواجه هستند – ساختار و افراد – در حالی که آنها باید به چهار موضوع مهم بپردازند. دو موضوع دیگر – مسایل سیاسی و سازمانی – است که برای هدف بخشیدن به کارشان و تحقق اهدافی که به طور روزمره دنبال میکنند، الزامی هستند. این موضوعات ما را به دنیایی میبرند که در سیطره عشق و قدرت هستند. خبر بد آن است که بالاترین ضعف مدیران در همین جا دیده میشود. این واقعیتی است که تحقیق در بخشهای مختلف به ما نشان میدهد. بیتوجهی به اندیشه و رفتار ما در قبال این موضوعات، به پاشنه آشیل ما تبدیل میشود.
مدیران از سیاست گریزان هستند زیرا پویاییهای آن را ناشایست میدانند و از تضادها و اختلافنظرها میهراسند. آنها میترسند که کنترل خود را از دست بدهند و از قاعده بازی خارج شوند. آنها معتقدند که سازمان در صورتی خوب اداره خواهد شد که آنها افرادی سیاسی نباشند. این موضوعی است که حتی در مورد فرهنگ سازمان نیز مصداق دارد. رهبری عالی هرگز از نپرداختن به موضوعات سیاسی و فرهنگی حاصل نمیشود. رهبران نمیتوانند در حاشیه بنشینند و برنده شوند. آنها باید به پا خیزند و وارد خط مقدم شوند. به همین دلیل است که ما به اعجازکنندگان و رزمندگان بیشتری نیاز داریم.
● بر اساس جایگاهتان بیاندیشید
اعجازکنندگان و رزمندگان، ابزار نقشهایی هستند که شما ایفای آنها را انتخاب میکنید و یاد میگیرید که چگونه به کمک آنها بهتر ایفای نقش کنید. اعجازکنندگان و رزمندگان استعارههایی هستند که به شما کمک میکنند تا بر اساس موقعیت خود فکر کنید. وقتی مثلاً در موقعیتهای خطرناک و به شدت تعهدآور سیاسی قرار دارید، گزینههای پیش روی شما چه هستند؟ سه نوع رزمنده مانند مخرب، سرسخت و اخلاقگرا – و چهار ویژگی کلیدی برای موفقیت رزمندگان مانند ذهن، قلب، مهارت و سلاح وجود دارند.
وقتی فرهنگ سازمان شما نیازمند تحول است، معقولترین حرکات شما چه هستند؟ اعجاز دارای سه نقش است – صحیح، ضعیف و مضر. همچنین روشهای خاصی وجود دارند که باعث میشوند رهبران یک سازمان را به جلو ببرند، راکد نگاه دارند و یا به طور کلی نابود کنند. اعجازکنندگان برای موفق بودن باید جذبه و الهامات خود را کشف کنند و سپس از آنها برای دستیابی به ارزشها استفاده کنند.
لحظههای مهم در زندگی رهبران، نمایانگر مسیرهایی است که باید از آنها تبعیت و نقایصی است که باید از آنها پرهیز کرد.
این درسها میتوانند نمایانگر نگرش و چشماندازی باشند که ارزش وافری در تعیین لحظههای مهم زندگی شما دارند. دانستن این که چه زمانی بجنگید و چه زمانی از سمبولهای کلیدی کارتان استفاده کنید، میتواند نمایانگر شکست یا موفقیت شما در کسب و کارتان باشد.
● نور و سایه
ریچارد نیکسون در انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۱۹۶۸ و ۱۹۷۲ آمریکا پیروز شد. نویسنده اصلی سخنرانیهای نیکسون معتقد است که او دارای زوایای روشن و تاریک زیادی بود که عموماً از انظار عمومی پنهان بودند. این فرد و دیگران معتقد بودند که نیکسون میتوانست رییس جمهور بزرگی باشد اما به همان اندازه نگران زوایای تاریک شخصیت او بودند. این زوایای تاریک باعث میشدند که او فردی نامطمئن، عصبانی و مرموز به نظر برسد.
زوایای روشن و تاریک، درخشش و تیرگی و عشق و نفرت باعث شده بودند که نیسکون به یکی از مرموزترین و متناقضترین رؤسای جمهور تاریخ آمریکا بدل شود. او تنها رییس جمهوری بوده که تاکنون از عالیترین مقام اجرایی دولت ایالات متحده آمریکا استعفا داده است. بسیاری معتقدند که ناتوانی در شناختن و مدیریت رقبا، بزرگترین عامل در سرنگونی نیکسون بودند.
● قدرت و عشق
برای رهبری کردن محکم و توأم با احساس، ما باید قدرت و عشق را در کنار هم داشته باشیم. ما باید بدانیم چگونه در مسیری پر از تضاد و اختلاف حرکت کنیم و بتوانیم از تاریکی به نور برسیم.
یک رهبر چه زمانی باید بجنگد و چه زمانی باید به دنبال گزینههایی جدیدتر باشد؟ رهبران باید نشان دهند که چگونه میتوان از پس این معضل برآیند و چگونه میتوانند در آینده نیز به اهداف متفاوت خود دست یابند.
رهبری دارای چهار نقش متفاوت است:
۱) تحلیلگران بر منطق، عقلانیت، قدرت تحلیل و دادهها/حقایق تأکید میکنند. آنها معتقدند که رهبران باید اطلاعات صحیح را به دست آورده، آنها را به درستی تجزیه و تحلیل نموده ، و استراتژیها و اهدافشان را بر مبنای حقایق تدوین کنند. آنها تلاش میکنند از احساسات و سیاست پرهیز یا آنها را کنترل کنند تا تصمیماتی نامعقول اتخاذ نکرده و دست به اقدامات و فعالیتهایی غیر اخلاقی نزنند.
۲) مشاوران بر اهمیت افراد و روابط بین آنها تأکید میکنند. آنها همکاری را به رقابت ترجیح میدهند و معتقدند مشاوره دادن به افراد در این خصوص، کمک شایانی به موفقیت آنان می کند. آنها به دنبال راههایی برای درک نیازها، نگرانیها و احساسات همکارانشان و اعضای سازمانها و پاسخ دادن به آنها هستند.
۳) رزمندگان بر این باور هستند که مدیران و رهبران در جهانی مملو از اختلافها و منابع نایاب زندگی میکنند. شغل رهبران عبارت است از بسیج منابع لازم برای حمایت و اجرای دستور کار سازمان. رزمندگان بر اهمیت ایجاد یک مبنای قدرت تأکید میکنند یعنی ائتلافها، منابع، شبکهها و ادغامها. آنها بیشتر از جنگ و رقابت لذت میبرند تا این که بخواهند از آنها بترسند یا اجتناب ورزند.
۴) اعجازکنندگان، قدرت تخیل، خلاقیت، نگرش، بینش، معنا و جذبه را به کار رهبری میافزایند. آنها به فراتر از سطح مینگرند تا بتوانند احتمالات تازه را بیابند. آنها از پیروانشان میخواهند تا راهحلهایی تازه را برای مسایل قدیمی بیابند. آنها از دیگران میخواهند که افرادی خلاق باشند. آنها از جذبه بالایی برخوردارند و بسیاری از غیرممکنها را ممکن میسازند.
● چارچوبهای سازمانی
این چهار نقش ارتباط تنگاتنگی با چارچوبها و قالبهای سازمانی دارند. یک تحلیلگر به چارچوب ساختاری توجه دارد که سازمان را به مثابه مجموعهای از امکانات، تجهیزات و ابزار میداند و متمرکز بر ابعاد عقلانی استفاده از آنها است. مشاوران ،چارچوبی را ترجیح میدهند که مبتنی بر منابع انسانی است و بر اتحاد میان افراد و سازمانها تأکید میکند. رزمندگان به دنبال چارچوبهای سیاسی هستند که سازمانها را به مثابه عرصهای برای افراد و گروهها میداند که بر سر قدرت و منابع نایاب با یکدیگر رقابت میکنند. نهایتاً، اعجازکنندگان به دنبال یک چارچوب نهادینه شده و سمبولیک هستند که بر ابعاد فرهنگی سازمان تأکید میکند.
هر چهار قالب و چهارچوب برای درک حیات گروهها، سازمانها و جوامع الزامی هستند. نقشهای اعجازکنندگان و رزمندگان که مهمترین موضوعات برای رهبری قلمداد میشوند، در اکثر مواقع نادیده گرفته میشوند. تحقیقات صورت گرفته در خلال دو دهه گذشته، نشانگر یک پارادوکس مهم است: اکثر مدیران عمدتاً متکی به چشماندازهای منابع انسانی و ساختاری هستند اما چارچوبهای سیاسی و نهادینه اغلب بیشترین ارتباط را با رهبری کارآمد دارند.
هر چه افراد احتمالات موجود در مدلهای اعجازکنندگان و رزمندگان را بهتر بفهمند و بهتر از آنها استفاده کنند، احتمال بیشتری وجود دارد تا به رهبرانی تبدیل شوند که امید را در دل سازمانهایی میکارند که دچار نوعی انزوا و بیتفاوتی مزمن شدهاند.
● نقشهای رزمندگان: مخرب، سرسخت و اخلاقگرا
رزمندگان میتوانند سه نقش کاملاً متفاوت را ایفا کنند. نقشی که فرد ایفا میکند بر اساس ترکیبی از گذشته، شخصیت و شرایط شکل میگیرد. درک ویژگیها و پیامدهای این نقشها، توانایی انتخاب نقشی را که برای شما مناسب است، افزایش میدهد و در عین حال شما میتوانید با تغییر شرایط، نقشی را که ایفا میکنید، تغییر دهید.
نقشی که رزمندگان ایفا میکنند به علتی بستگی دارد که آنها دنبال میکنند. برای برخی افراد، این علت، محدود و حتی خودخواهانه است. دیگران خودشان را متعهد به تحقق نتایجی میدانند که به نفع یک گروه بزرگتر هستند. بسیاری از رهبران این چنینی را میتوان در جنگ، سیاست و کسب و کار شاهد بود. اکثر آنها مدعی هستند که در راستای تحقق یک هدف عالی میجنگند. اما تعداد اندکی از آنها به اهداف بزرگ نایل میشوند و میتوانند به اهداف از پیش تعیین شده دست یابند.
● رزمندگان مخرب
در انتهای پیوستار رزمندگان، میتوانیم رزمندگان مخرب را بیابیم که دنیای درونی آنها مملو از تنش و آشوب است. در رزمندگان مخرب، تضاد میان روشنی و تاریکی آن قدر شدید است که دیگر نمیتوان آن را کنترل و مدیریت کرد. آنها فقط به پیروزی خود میاندیشند و حاضرند هر مانعی که پیش روی موفقیتشان قرار دارد از سر راه بردارند. آنها توجهی به موضوعات اخلاقی ندارند و پایبند به این هستند که هدف، وسیله را توجیه میکند. آنها اغلب افرادی با ذهن درخشان، سیاستمدار و کاریزماتیک هستند. ممکن است آنها به طور موقت به پیشرفتهایی چشمگیر دست یابند اما نگرشهای مخرب و بیتوجهی آنها به اصول اخلاقی باعث میشود که آنها نهایتاً عاقبتی غمبار را تجربه کنند.
● رزمندگان مخرب: آل دونلاپ
در مدتی که آل دونلاپ مدیر عامل شرکا اسکات پیپر بود توانست سود و ارزش بازار این شرکت را دو برابر کند. او توجه خاصی به توسعه واحد تحقیق و توسعه داشت. او به مدیرانش میگفت که هر گز خود را درگیر فعالیتهای اجتماعی نکنند، کمک سازمان به فعالیتهای خیریه را قطع کنند و مقر اسکات پیپر را از فیلادلفیا (که بیش از یک قرن در آنجا مستقر بود) به بوکا راتون در فلوریدا منتقل کرد که در واقع دانلاپ خانه جدیدی در آنجا خریده بود.
نگاهی دقیقتر نشان میدهد که کارمندان فاقد پایینترین سطح اصول اخلاقی بودند و همین امر باعث شد که این شرکت به شدت ارزش بازار خود را در تمامی خطوط تولیدش از دست بدهد. پس از دو سال او شرکتش را به بزرگترین رقیبش به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار فروخت.
در اینجا سه راهکار برای پرهیز از تبدیل شدن به چنین رزمندگانی بیان شدهاند:
۱) مدیران باید احساسی واقعگرایانه در مورد خود داشته باشند.
۲) نسبت به علایم رهبری مخرب هوشیار باشند.
۳) نقش جدیدی ایفا کنند و به سمت یک وضعیت توأم با بهرهوری بیشتر گام بردارند.
▪ رزمندگان سرسخت
در میانه این پیوستار رزمندگان سرسخت وجود دارند یعنی انسانهایی خستگیناپذیر و جنگجویانی با درایت. همانند همتایان مخرب خود، آنها نیز میخواهند پیروز شوند اما نه به هر قیمتی. آنها تا حد امکان سعی میکنند قواعد بازی را رعایت کنند.
این رزمندگان توجه خاصی به اهدافشان دارند. آنها اغلب شرایط را میآزمایند و بعد دست به اقدام میزنند.
نقاط قوت و محدودیتهای رزمندگان سرسخت عبارتند از:
۱) شجاعت، پشتکار و عزم رزمندگان سرسخت، آنها را به مبارزان و البته دشمنانی قهار تبدیل میکند.
۲) رزمندگان سرسخت زمانی کارآیی خوبی دارند که اهدافشان روشن باشد تا بتوانند دشمنان خود را با قدرت شکست بدهند.
۳) افق محدود بینش رزمندگان سرسخت باعث میشود که حامیانشان آنها را افرادی دو بعدی بدانند.
▪ رزمندگان اخلاقگرا
در انتهای روشن پیوستار، رزمندگان اخلاقگرا وجود دارند. آنها پیروزی را یک وسیله میدانند نه یک هدف. پیروزی آنها در صورتی ارزشمند است که در راستای خدمت به دیگران باشد. از جمله ویژگیهای آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
۱) رزمندگان اخلاقگرا همیشه سعی میکنند از تنش پرهیز کنند زیرا هیچ علاقهای به آن ندارند.
۲) رزمندگان اخلاقگرا منافع خود را در ازای منافع یک گروه بزرگتر و حتی جامعهای که در آن زندگی میکنند، قربانی میکنند.
۳) تعهد به مجموعهای از اهداف و ارزشهای تعیین شده، باعث میشود که رزمندگان اخلاقگرا عادلانهترین تصمیمات را اتخاذ کنند.
▪ ویژگیهای قلبی
سه ویژگی قلبی رزندگان عبارتند از:
۱) عشق یعنی وجود عشق در قلب تمامی رهبران سازمانی. این عشق ریشه در تعهد فردی و احساسی رهبران نسبت به یک شغل، یک گروه یا یک هدف دارد. این یک ویژگی اساسی در تمامی رهبران و رزمندگان بزرگ است.
۲) تهور. تهور و جسارت همواره کمک ما در مواجهه با خطرات فیزیکی، جسمی، اقتصادی یا اجتماعی هستند. رهبران باید سعی کنند فراتر از شرح وظایف خود عمل کنند.
۳) پشتکار. به ندرت ممکن است یک پیروزی به سادگی و آسانی حاصل شود. اغلب، دستیابی به پیروزی نیازمند صرف هزینهای بالا، اختصاص مدت زمانی طولانی و صبر و شکیبایی بسیار زیاد است.
▪ ویژگیهای ذهنی
چهار ویژگی ذهنی رزمندگان عبارتند از:
۱) تمرکز: دانستن آنچه که میخواهید.
۲) آیندهنگری: ترسیم اهداف آینده و تدوین طراحی برای بازی.
۳) انعطافپذیری: پاسخ دادن به تهدیدها و فرصتها.
۴) نظم: تلفیق احساسات با اهداف.
▪ مهارتهای رزمندگان
چهار مهارت کلیدی رزمندگان عبارتند از:
۱) الهام. دانستن مسایل روانی کارکنان.
۲) استخدام: دوست شدن با همکاران و ایجاد ائتلافهای صمیمانه میان همکاران.
۳) ایجاد انگیزه در دیگران: بسیج همه امکانات و نیروها.
۴) چانهزنی: جلب اعتماد دوستان و قانع کردن رقبا.
▪ سلاحهای رزمندگان
سلاحهایی که رزمندگان برای پیروزی در دست دارند، عبارتند از:
۱) جایگاه. جایگاهی که اکنون در آن قرار دارید، اغلب مهمتر از آن چیزی است که فکر میکنید باید بدان دست مییافتهاید.
۲) سازمان. بسیار مهم است که شما با یا بدون یک ارتش بجنگید. سازمانها میتوانند به رزمندگان در پیشبرد اهدافشان کمک کنند.
۳) منابع: شما زمانی قدرتمند هستید که بتوانید به منابع و افرادی که تمایل دارید، دسترسی داشته باشید.
۴) ائتلافها: رزمندگان تنها ،هیچ شانس موفقیتی ندارند. در دنیای واقعی، رهبران هوشمند میدانند که چقدر برای تحقق اهدافشان، به کمک دوستان و کسانی که با آنها ائتلاف کردهاند، نیاز دارند.
▪ نقشهای اعجازکنندگان: صحیح، ضعیف، مضر
اعجازکنندگان صحیح توانستهاند عشق یا الهام درونی خود را از طریق سختکوشی و گوش دادن به صدای درونی خود بیابند. این امر باعث میشود که آنها نگاهی واقعبینانه به جهان داشته باشند. ویژگیهای این اعجازکنندگان عبارتند از:
۱) آنها اعجازکنندگانی معقول هستند.
۲) اهمیت سبمولها و رخدادهای نمادین را میدانند.
۳) رابطهای قوی را میان کلمات و اعمال برقرار میسازند.
● فرمول موفق آنه مولکاهی
در سال ۲۰۰۰، سهام شرکت زیراکس از ۶۹/۶۳ دلار به ۴۳/۴ دلار سقوط کرد، این شرکت ۹۰ درصد جایگاه خود را در بازار از دست داد و بهترین و درخشانترین افراد آنجا را ترک کردند. وقتی در ماه اوت سال ۲۰۰۱، آنه مولکاهی به سمت مدیریت زیراکس منصوب شد، ناظران معدودی برای او شانس موفقیت قایل بودند. بعد از گذشت تنها سه سال، نشریه بیزینس ویک، نام مولکاهی را در فهرست موفقترین مدیران سال ۲۰۰۴ خود اعلام کرد. سهام این شرکت اوج گرفت، شرکت دوباره به سودآوری رسید و مولکاهی درآمد شرکت را ۱۰ برابر ساخت.
فرمول موفق مولکاهی تلفیقی از عشق و سختکوشی است. او از ابتدا میدانست که به همکارانی قوی چه در داخل و چه در خارج از سازمان نیاز دارد. او به طور مستمر با مشتریان، بانکداران و کارکنانش ملاقات میکرد. گاهی اوقات، او در یک روز از شهر بازدید میکرد.
● اعجازکنندگان ضعیف
اینها کسانی هستند که وقتی با عقاید جدید روبرو میشوند، به جای اینکه تلاش کنند تا از آنها در راستای ارزشها و موضوعات فرهنگی کسب و کارشان استفاده میکنند، به بیراهه میروند. این امر باعث میشود که آنها خیلی راحت زمان را از دست بدهند. اگرچه آنها ممکن است از جذبه خوبی برخوردار باشند اما فاقد قدرت لازم برای مقابله با نیروهای مخالف خود هستند.
▪ نقاط ضعف اعجازکنندگان ضعیف
در اینجا برخی از نقاط ضعف اعجازکنندگان ضعیف را برشمردهایم:
۱) عدم درک تأثیر محیط بر روشها و ارزشهای سازمانی. به ویژه در شرکتهای جدید، ارزشها و عقاید محیط بیرونی بر کارآیی و عملکرد درونی تأثیر میگذارند. تازه بودن به این معنا نیست که حتماً فرصتی برای ظهور و بلوغ وجود دارد.
۲) کم اهمیت دانستن سمبولها و ارزشهای فرهنگی. پرچمها و سرودهای ملی باعث وحدت ملتها میشوند. تحقیقات صورت گرفته در کسب و کارهای دارای عملکرد برتر نمایانگر انسجام فرهنگی و تمرکز بر این عامل کلیدی در عملکرد مالی هستند.
۳) نادیده گرفتن اهمیت قهرمانان سازمانی. بسیاری از سازمانها فقط به سود و منابع خود توجه دارند و ارزشهای سازمانی را به طور کامل نادیده میگیرند.
۴) توجه کردن به خود و نادیده گرفتن کسب و کار. اگرچه در وهله اول به نظر میرسد که جذبه یک موضوع مهم است اما توجه صرف به آن باعث بروز یک خلأ فرهنگی میشود که باعث میشود بسیاری از استانداردها و اصول اخلاقی نادیده گرفته شوند.
● اعجازکنندگان مضر
اعجازکنندگان مضر اهدافی دارند که فقط در راستای منافع خودشان هستند. اگرچه آنها نیز از جذبه بالایی برخوردارند اما چون فقط به خود فکر میکنند افرادشان را به جایی میرسانند که با انبوهی از پرسشهای بیپاسخ روبرو میشوند. به زبان ساده، آنها اغلب موفق هستند اما به قیمت ایجاد هرج و مرج در سازمان و نابود کردن دیگران. دیگران باید بهای موفقیت آنها را بپردازند.
▪ اودیسه اعجازکنندگان
جذبه را میتوان آموخت و بذر اعجاز را میتوان کاست. اعجازکنندگان دارای پنج خصیصه مشترک زیر هستند:
۱) اعجازکنندگان افرادی معقول هستند. عقلانی بودن آنها هرگز فرآیندی منفعلانه نیست. تجربه به مثابه مواد خام آنها است.
۲) اعجازکنندگان نقاط ضعف و خطرات را نشان میدهند. آنها از اشتباه پرهیز میکنند و تلاش میکنند از آنها درس بگیرند و برای موفقیت خود استفاده کنند. آنها میدانند که ترس از اشتباه کردن، قاتل خلاقیت و نوآوری است.
۳) اعجازکنندگان ارتباطی معنادار با روح انسان دارند. آنها سعی میکنند در روح و روان دیگران نفوذ کنند.
۴) اعجازکنندگان افرادی با جذبه هستند. امروز در اکثر سازمانها، حقایق، آمار و فنآوری، جایگزین جذبه شدهاند. اما هنوز این رهبران با جذبه هستند که در کار و زندگی ما نقش مهمی ایفا میکنند.
۵) اعجاز در نزدیکی ما است. در تحقیق پیرامون اعجاز و اعجازکنندگان، یک منبع مهم را نادیده گرفتیم: روحمان. قدرت اعجاز در درون ما نهفته است. همه ما دارای قدرت اعجاز هستیم که فقط باید آن را در خود بپرورانیم.
به خاطر داشته باشید که:
۱) ارزشها میتوانند اهداف، تمرکز و رفتار ما را متحد سازند.
۲) حتی نقاط ضعف میتوانند ارزشمند باشند تا با درس گرفتن از آنها برای موفقیت خود استفاده کنیم.
۳) افراد در صورتی میتوانند در راستای موفقیت سازمانی گام بردارند که به درک مناسبی از یکدیگر برسند.
۴) میتوانیم از طریق تشریک مساعی با دیگران روحمان را بپرورانیم.
۵) باید از سرگذشت دیگران عبرت بگیریم.
آنچه که رهبران باید در یادگیری از اعجازکنندگان و رزمندگان مد نظر قرار دهند
۱) دانستن این امر که در موارد مقتضی چگونه دفاع و چگونه حمله کنند. رهبران باید بدانند چگونه از زندگی یک گروه و زندگی خودشان دفاع کنند، چه زمانی دست به تهاجم بزنند و چگونه اقدام به ایجاد ارزشها و روشهای فرهنگی کنند.
۲) پذیرفتن واقعیت موجود و به چالش کشیدن آن به دلیل مشاهده دیگر احتمالات. رهبران باید جهان را هم ،آن طور که هست ببینند و هم ،آن طور که میتواند باشد. در عین حال آنها باید بدانند که چه تفاوتهایی میان این دو وجود دارند.
۳) از طریق حس کردن و الهام بخشی یاد بگیرند. رهبران بزرگ نیازمند قدرت بالایی برای مشاهده کردن و الهامبخشی هستند.
۴) آنها باید هم استراتژیست باشند و هم افرادی دوراندیش. رهبران باید هم مانند یک استراتژیست، تحلیلگر باشند و هم مانند یک فرد دوراندیش، از قدرت تخیل و بینش بالایی برخوردار باشند.
۵) ترکیب قدرت فرماندهان و شجات قهرمانان با منطق مشاوران و جذبه جادوگران. دستیابی به این ترکیب بسیار دشوار است. اما رهبران بزرگ همیشه راههایی را برای نیل به چنین ترکیبی مییابند.