● مفهوم فرهنگ کار
فرهنگ کار را بایستی مقولهای پویا دانست که در جریان صنعتی شدن روند تکاملی خود را طی مینماید. عصاره فرهنگ کار چگونگی تولیدات ملی و میزان آن میباشد که خود بر رفاه اجتماعی اثر میگذارد و تولید به نوبه خود بر فرهنگ کار و روابط اجتماعی اثر شایانی دارد.
فرهنگ کار از فرهنگ سازمانی نشات میگیرد. فرهنگ سازمانی پدیده مبهمی است. برای تصمیمگیری درباره فرهنگ سازمان و فرهنگ کار تشخیص و تفکیک باورهای راهنمای بنیادی از باورهای روزمره ضروری است. در سازمان باورهای راهنمای عالی زمینه ایجاد باورهای عملی و واقعی کار و زندگی را فراهم میآورند. باورهای راهنما به دو دسته تقسیم میشود: باورهای برونی مربوط به نحوه رقابت و نحوه هدایت کسب وکار و باورهای درونی که در خصوص نحوه مدیریت و هدایت سازمان است در ایران اصطلاح فرهنگ کار بارها از سوی افراد بکار رفته، لیکن تعریف مشخصی از آن داده نشده است. چنانچه به اختصار فرهنگ را مجموعه ارشها، باورها و دانشهای مشترک و پذیرفته شده یک گروه دانسته و کار را فعالیتهای اقتصادی منجر به ارزش افزوده در نظر بگیریم فرهنگ کار عبارت است از: مجموعه ارزشها، باورها و دانشهای مشترک و پذیرفته شده یک گروه کاری در انجام فعالیتهای معطوف به تولید و یا ایجاد ارزش افزوده به کلام دیگر اینکه، در وجود کارکنان یک سازمان چه ارزشها و نگرشهایی درونی شده و مورد پذیرش جمعی قرار گرفته است، فرهنگ کاری حاکم بر آن سازمان یا گروه را تبیین میکند. براساس این رویکرد میتوان فرهنگ سازمانی را به عنوان پدیده عاملتری در نظر گرفت که بخشی از آن مربوط به چگونگی انجام کار بوده و به آن فرهنگ کار گفته میشود. بر این اساس هنگامیکه فرهنگ کار در یک سازمان یا جامعه ضعیف ارزیابی میشود این بدین معنا است که کارکنان به انجام کار مفید و مولد تمایل نداشته و در نتیجه فعالیتهای آنها از راندمان و اثربخشی کمتری برخوردار است و منابع به کار گرفته شده حداکثر بازده ممکن را نخواهد داشت.
● عوامل تعیین کننده فرهنگ کار
سوال اساسی این است که چه عواملی یا مولفههایی فرهنگ کار را تشکیل میدهد؟ بطور کلی عوامل بسیاری در شکل دادن به فرهنگ کار موثر هستند نظیر عوامل جغرافیایی، محیطی، اقتصادی و اجتماعی. در ادبیات موضوع به مواردی نظیر میزان آمادگی و توان کاری نیروی انسانی، تسلط کارکنان بر ماهیت شغل، میزان حمایت سازمان از کارکنان، میزان انگیزه و تعهد کارکنان به کارفرما، سازمان و مدیران، کیفیت ارایه بازخوردها، میزان اعتبار و تطابق تصمیمات با قوانین سازمانی، نگرشها و روحیه کار جمعی، اخلاق کاری و غیره اشاره شده است. در کل نه عامل را میتوان برشمرد. این عوامل خود معلول شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم، نظم شخصیت، نظام مدیریت و سازمان کاری است. این نه عامل عبارتند از:
۱) احساس مفید بودن سازمانی.
۲) تصویر ذهنی از استعداد کاری خود.
۳) نگرش مثبت به کار.
۴) میزان پذیرش تغییرات و روشهای کاری جدید.
۵) نظام فرهنگی حاکم بر جامعه.
۶) میزان وضوح نقشها و روشهای کار.
۷) میزان عدالت سازمانی.
۸) ارزشهای کار (درونی و برونی).
۹) برخورداری از میزان وجدان کاری بالا.
● ویژگیهای کار
کار دارای ویژگیهای متعددی است که در زیر به مهمترین آنها اشاره میشود:
▪ دایمی و همیشگی بودن کار.
▪ به تولید کالا و خدمات میانجامد.
▪ دستمزدی برای آن در نظر گرفته میشود.
▪ به برقراری تعالی جسمانی و حفظ سلامت روحی و بدنی انسانی منجر میشود.
▪ موجب تقویت روابطاجتماعی و ارضای نیازهای اجتماعی افراد میگردد.
▪ به تزکیه نفس و جلوگیری از مفاسد اجتماعی و اخلاقی منجر میگردد.
▪ وسیلهای برای اندازهگیری نقاط قوت و ضعف انسانها است.
● راهکارهایی جهت ارتقاء فرهنگ کار
بدون شک برای تجزیه و تحلیل و ارتقاء فرهنگ کار در هر سطحی شناخت عوامل موثر بر ارتقاء فرهنگ کار امری حیاتی است. روابط متقابل میان کار، سرمایه و محیط اجتماعی سازمان به شکلی که آنها در یک مجموعه کاملی متوازن و هماهنگ کردن حایز اهمت است. بهبود فرهنگ کار به این امر بستگی دارد که ما چگونه عوامل اصلی سیستم اجتماعی- تولیدی را مشخص میکنیم و به کار میبریم. اصولاً ارتقاء فرهنگ کار تحت تأثیر عوامل متعددی است که در یک طرف آن فرهنگ، ساختار اجتماعی، سیاسی، فنی، مدیریتی جامعه و در طرف دیگر آن ساختار طبیعی و اقلیمی وجود دارد.
عوامل موثر بر ارتقاء فرهنگ کار عبارتند از:
۱) فرهنگ محیط کار مطلوب
یکی از جلوههای فرهنگ کار این است که ساعات کار مفید کارکنان افزایش یابد. برای بالا بردن ساعات کار مفید کارکنان لازم است بر عملکرد کارکنان به شکل منطقی مدیریت شود. یعنی با اندازه پذیر کردن عملکرد، زمینههای عملکرد نامطلوب و خلاهای کاری از بین خواهد رفت. یکی از جنبههای ضعیف بودن فرهنگ کار بیکاری پنهان کارکنان است که خود منشاء بروز بسیاری از نارساییها و مشکلات سازمانی است. با ساز و کارهای عملیاتی زیر میتوان به ارتقاء ساعات مفید کار و تقویت فرهنگ کار کمک کرد.
▪ ارزیابی عملکرد کارکنان و مشخص شدن کار مفید از غیرمفید.
▪ شناسایی و کنترل گلوگاههایی که در آن بیکاری پنهان وجود دارد.
▪ اندازه پذیر ساختن ساعات کار مفید از طریق شاخصسازی.
▪ تشویث موثر کسانی که ساعات کاری مفید داشتهاند.
▪ تفویض اختیار به کارکنان و مسئولیت خواهی در قبال کار.
▪ تدوین برنامههای مشخص کاری برای کارکنان.
● آثار فرهنگ کار
مجموعه نگرشها و ارزشهای پذیرفته شده کارکنان در مورد مقوله کار میتواند به آثاری منجر گردد که در دو وضعیت مثبت و منفی (فرهنگ کاری ضعیف و قوی) پیامدهای زیر را به دنبال خواهد داشت.
● بحث و نتیجهگیری
برای حرکت شتابنده به سمت شکوفایی اقتصادی، حمایت از فرهنگ کار مطلوب و مثبت مورد نیاز است. لذا وضعیت فرهنگ کار بایستی از طریق دخالت در عوامل شناخته شده فرهنگ کار متحول گردد و گرایشها، بینشها و دانش لازم نسبت به کار در جامعه و سازمانها ایجاد شود. برای تحول و ارتقای فرهنگ کار استفاده و توجه به شاخص ارزشهای درونی و بیرونی کار توصیه میگردد. در واقع به رغم پارهای از نظرات موجود در جامعه هنوز کار به عنوان پدیدهای ارزشمند تلقی شده و جا دارد تا از این نگرش به عنوان یک فرصت برای تحول استفاده شود. نکته قابل تحمل آنکه مدیران سازمانها نقش خطیری در تحول فرهنگ کار بر عهده دارند. این درست نیست که تا فرهنگ کار در کل جامعه اصلاح نگردد تغییر در فرهنگ کاری یک سازمان معنی نداشته باشد. تجربه سازمانهای موفق در کشور نشانگر آن است که به رغم تأثیر عوامل محیطی، امکان بسیاری از تحولات مثبت در درون سازمانها وجود دارد و این تحولات خود میتواند بسترساز تحولات وسیعتری در کل جامعه باشد. فرهنگ کار و نظمپذیری در سازمانها زمینههای استفاده مفید و موثر از منابع انسانی و مادی را فراهم میسازد و آثار مطلوبی در بعد بهرهوری و کسب مزیت رقابتی دارد. برای ارزشی کردن تولید و سودآوری، گریزی نیست جز اینکه در سازمان و جامعه فرهنگ کار رواج پیدا کند.
فرهنگ کار بدون کار مفهومی ندارد. کار کردن و فرهنگ کار بایستی نهادینه شود تا از این طریق بتوان بنیادهای فرهنگ کار را بنا نهاد و در جهت تقویت آن گام برداشت. فرهنگ کار به معنای پذیرش اصول، الگوها، رفتارها و قواعد صنعت تولید است که با اعمال ساز و کارهایی بایستی آن را ایجاد، مراقبت و کاربردی کرد. بدون تردید ساختار اقتصادی جامعه بر فرهنگ کار موثر است. بدیهی است در شرایطی که سودهای سرشاری در گروه کثیری از مشاغل که نتیجه تغییر در ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه هستند وجود دارد و توزیع درآمد به ضرر دارندگان عامل تولید، کار و به نفع دارندگان عامل سرمایه تغییر مییابد فرهنگ کار سست و متزلزل خواهد شد. زمانی که نرخ تورم بالا به صورت پایدار در اقتصاد جوامع وجود دارد و به علت عدم قابلیت انعطاف مزد با شرایط دائماً در حال تغییر- هزینه جبران خدمات کاری روز به روز کاهش مییابد- نباید انتظار روحیه و اخلاق کاری بالا را داشت. کارشناسان مسایل نیروی کار برای مشخص کردن ویژگیهای نیروی انسانی با کیفیت بالا اعتقاد دارند از جمله کیفیاتی که بیشتر مورد توجه قرار میگیرد میتوان احساس تعهد، حساسیت و وفاداری نسبت به سازمان، مهارتهای ارتباطی خوب، تواناییهای مشارکتی، تعهد اجتماعی، مهارتهای فنی و پذیرش تغییر را نام برد. قبل از هر چیز میتوان گفت نیروی انسانیای که از کیفیت بالا برخوردار است رفتار مولد دارد. تنها رفتار شغلی کارگر، مهندس یا مدیر است که عملاً سبب میشود تا کارها با مولدیت بیشتر یا کمتر انجام گیرد. این رفتار به نوبه خود نتیجه ترکیبات پیچیده اما کاملاً متمایز ویژگیهای فردی، سازمانی و غیره است. مانند: نگرش به کار، دانش، مهارت و فرصتها. بنابراین به منظور تغییر رفتار نیروی کر و مولدتر ساختن آن بایستی روش متوازن و هماهنگ بر ویژگیهای فوق در پیش گرفت. انگیزه، هم پایه و هم معیار نهایی موفقیت در یک سیستم مدیریتی است. در واقع تحرک بخشیدن، هدایت و کنترل تمایل افراد برای کار اهمیت حیاتی در پیشرفت ملتها دارد. کار نقش کلیدی در توازن بخشیدن به ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه دارد. میتوان گفت تمام پیآمدهای دیگر زندگی بشر به کار بستگی دارد. از این رو دوام یک سیستم اجتماعی و یک تمدن براساس قدرت آن در حفظ و هدایت تمایل به کار در جهت هدفهای مطلوب قرار دارد. در نهایت آنکه فرهنگ کار اگر چه در بسیاری از عوامل سازمانی به ویژه تولید و سودآوری موثر است، لیکن خود در حالت رونق و تولید ارتقاؤ مییابد و تقویت میگردد.
۲) نقش نخبگان و سختکوشی در ارتقاء فرهنگ کار
حرکت به سوی صنعتی شدن مستلزم برخورداری از پیش زمینه تاریخی است که فراهم آمدن آن در کوتاه مدت امکانپذیر نیست. با این حال نباید به این بهانه دست از تلاش کشید. تجربه بسیاری از کشورها نشان میدهد که در صورت برخورداری از استراتژیهای جامع و تبدیل آن به برنامههای مشخص و معین میتوان به توسعه دست یافت. اهتمام به نقش نخبگان علمی، فکری، فرهنگی و اجتماعی بسیار بیش از گذشته باید مورد توجه قرار گیرد. بدون شایسته سالاری مفهوم صنعتی شدن تهی از معنا است. آیا میتوان از تجارت دیگر کشورها استفاده کرد؟ با وجود تمامی تفاوت موجود در بین کشورهای توسعه یافته یا حتی در حال توسعه، نقطه مشترک در این بین به سختکوشی مربوط میشود. این ویژگی به خصوص درباره کشورهای شرق دور و جنوب شرق آسیا کاملاً مشهود است. نگاهی به تجارب آنان حاکی است که همواره شهروندان سختکوش بر افراد دارای استعداد ترجیح داده شدهاند. این گفته به معنای نادیده گرفتن افراد مستعد نیست. به جای تربیت افراد شاخص که پس از مدتی سر از کشورهای پیشرفته در میآورند باید اهتمام خود را به سختکوشی بدهیم نه به استعدادیابی صرف. بزرگترین فایده تغییر اولویت استعداد به اولویت سختکوشی این است که امکان مشارکت بخش بیشتری از جامعه در مسایل اجتماعی نیز فراهم میشود. علاوه بر این، شایسته سالاری نیز در عمل محقق خواهد شد.
۳) نقش تشکلهای صنفی در ارتقاء فرهنگ کار
تشکلهای غیردولتی نقش بی بدیلی را در ایجاد و تقویت فرهنگ کار دارند. تقویت جنبههای صنعتی کار و اولویت دادن به نقش تولیدی تشکلهای غیردولتی بسیار ارزنده است. تشکلهای صنفی نقش واسطه را بین نیروی انسانی و مدیریت یک واحد اقتصادی ایفا میکند. این واسطه از طریق کارکرد چانهزنی دستهجمعی و توافق جمعی نقش قابل ملاحظهای در تنشزدایی بین کارگران و کارفرمایان دارد. به گونه ای که از ایجاد بحرانهای بزرگ اجتماعی جلوگیری میکند. در مقابل، نبود آنها شرایط را شکننده میسازد. تشکلهای صنفی با آموزش و فراهم کردن تجربه اندوزی اعضاء شرایط را برای نهادینه کردن پیش نیازهای پیشرفت جامعه به وجود میآورند. عدهای فکر میکنند که میتوان نیروی کار را از طریق بخشنامه و دستورالعمل آموزش داد یا تربیت کرد، حال آنکه هیچ سازمان یا نهاد رسمی و غیررسمی نمیتواند جایگاه تشکلهای صنفی را بگیرد. تشکلهای صنفی کارکرد ارشادی نیز دارند ومیتوانند نقاط ضعف اجتماعی اقتصادی را برطرف سازند.
۴) نقش خانواده در ارتقاء فرهنگ کار
فرهنگ کار یک هنجار فرهنگی است که یک ارزش اخلاقی مثبتی را برای انجام یک شغل درست وضع نموده است و مبتنی بر این باور است که کار فینفسه دارای یک ارزش ذاتی است. مثل سایر هنجارهای فرهنگی، علاقهمندی و باور یک فرد به اخلاق کار اساساً تحت تأثیر تجارب و تعلیم یافتن فرد در خلال دوران طفولیت و نوجوانی است. خانواده یکی از عواملی است که در تقویت فرهنگ کار و دوام و اسمترار آن نقش دارد. این به خاطر این است که فرد دایماً تحت تأثیر خانواده قرار میگیرد. بنابراین با برقراری ارتباط و کنش متقابل بین خانواده و فرد میتوان به صورت ضمنی و غیرمستقیم بسترسازی لازم برای ایجاد و پرورش فرهنگ کار را فراهم ساخت والدینی که یک فرهنگ کار قوی را ابزار میدارند فرزندان خود را به سوی بهرهمند شدن از فرهنگ کار قوی میکشانند. همین که فردی وارد محل کار میشود در ارتباط با تصورات و عکسالعمل دیگران، نگرشهای کار شکل یافته او در دوران طفولیت تایید شده و یا مورد نقض قرار میگیرد.
۵) نقش مدیریت در ارتقاء فرهنگ کار
مهمترین عاملی که میتواند کارکنان یک سازمان را نسبت به کار کردن علاقهمند یا بیزار کند سبک مدیریت حاکم بر سازمان است. چنانچه نظامات مدیریتی از این شرایط و علایق حمایت کند فرهنگ کار تقویت و در غیراین صورت تضعیف خواهد شد. بدیهی است در صورت تضعیف نگرش به فرهنگ کار افراد میزان گریز از کار، سیاهکاری، ضایعات استعفا، اخراج و مانند آن افزایش خواهد یافت.
۶) انگیزه کار
مجموعهای از مزایا، شرایط و کمکهایی است به منظور تشویق افراد برای یافتن کار و ماندن در آن و نیز ترغیب کارفرمایان به استخدام افراد و نگهداشتن آنان در شغل خود. دستمزد بالاتر، افزایش پرداختهای رفاهی و بهبود شرایط محیط کار را میتوان از جمله عواملی دانست که در کارکنان ایجاد انگیزه برای فعالیت و ماندن در کار میکند. انگیزه هم پایه و هم معیار نهایی موفقیت در یک سیستم مدیریتی است. در واقع تحرک بخشیدن، هدایت و کنترل تمایل افراد برای کار اهمیت حیاتی در پیشرفت ملتها دارد. کار نقش کلیدی در توازن بخشیدن به ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه دارد. میتوان گفت تمام پیآمدهای دیگر زندگی بشر به کار بستگی دارد.
● ضوابطی برای ارتقای فرهنگ کار در محل کار
▪ سهم عادلانهای از کار بر عهده بگیر.
▪ برای خلوت دیگران احترام قایل شو.
▪ با توجه به تقسیم فیزیکی کار (نظیر نور، دما و سر و صدا) همکاری کن.
▪ پیشنهاد کمک دیگران را با میل بپذیر.
▪ اسرار را حفظ کن.
▪ علیرغم احساس تنفر در کار همکاری داشته باش.
▪ در مقابل بالا دستان خود را خوار مکن.
▪ همکار خود را با اسم کوچک مورد خطاب قرار بده.
▪ موقع لزوم درخواست کمک و نصحیت کن.
▪ هنگام مکالمه به چشمان همکار خود نگاه کن.
▪ بیش از حد در مورد زندگی خصوصی یکدیگر کنجکاو نباشید.
▪ دیون، الطاف و تعارفات را جبران کن هر چند اگر بسیار جزیی باشد.
▪ در غیاب همکار خود از او حمایت کن.
▪ در جمع از همکار خود انتقاد نکن.
● فرهنگ کار و مشکلات اجتماعی