Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
یکشنبه 2 دی 1403 - 22:21

اخلاق حرفه‌اي؛ ضرورتي براي سازمان

اخلاق حرفه‌اي؛ ضرورتي براي سازمان

در ابتدا مفهوم اخلاق حرفه‌اي به معناي اخلاق کار و اخلاق مشاغل به کار مي‌رفت.
امروزه نيز عده‌اي از نويسندگان اخلاق حرفه‌اي، از معناي نخستين اين مفهوم براي تعريف آن استفاده مي‌کنند. اصطلاحاتي مثل work ethics يا professional ethics معادل اخلاق کاري يا اخلاق حرفه‌اي در زبان فارسي است. تعريف‌هاي مختلفي اخلاق حرفه‌اي ارائه شده است:

الف) اخلاق كار، متعهد شدن انرژي ذهني و رواني و فيزيكي فرد يا گروه به ايده جمعي است در جهت اخذ قوا و استعداد دروني گروه و فرد براي توسعه به هر نحو؛

ب) اخلاق حرفه‌اي يکي از شعبه‌هاي جديد اخلاق است که مي‌کوشد به مسائل اخلاقي حرفه‌هاي گوناگون پاسخ داده و براي آن اصولي خاص متصور است.

ج) اخلاق حرفه‌اي به مسائل و پرسش‌هاي اخلاقي و اصول و ارزش‌هاي اخلاقي يک نظام حرفه‌اي مي‌پردازد و ناظر بر اخلاق در محيط حرفه‌اي است.

د) مقصود از اخلاق حرفه‌اي مجموعه قواعدي است كه بايد افراد داوطلبانه و براساس نداي وجدان و فطرت خويش در انجام كار حرفه‌اي رعايت كنند؛ بدون آن‌ كه الزام خارجي داشته باشند يا در صورت تخلف، به مجازات‌هاي قانوني دچار شوند.

ه‍ ) اخلاق فردي‌‌، مسئوليت‌پذيري فرد است در برابر رفتار فردي خود‌‌، صرفاً به منزلة يك فرد انساني‌، و اخلاق شغلي‌، مسئوليت‌پذيري يك فرد است در برابر رفتار حرفه‌اي و شغلي خود‌‌، به مثابه صاحب يك حرفه يا پست سازماني‌.

و) اين اخلاق، دربرگيرندة مجموعه‌اي از احكام ارزشي، تكاليف رفتار و سلوك و دستورهايي براي اجراي آنهاست.

ز) اخلاق حرفه‌اي، به منزلة شاخه‌اي از دانش اخلاق به بررسي تكاليف اخلاقي در يك حرفه و مسائل اخلاقي آن مي‌پردازد و در تعريف حرفه، آن را فعاليت معيني مي‌دانند كه موجب هدايت فرد به موقعيت تعيين‌شده همراه با اخلاق خاص است.

در تعريف اخلاق حرفه‌اي به موارد زير اشاره شده است:

1. اخلاق حرفه‌اي رفتاري متداول در ميان اهل يک حرفه است.

2. اخلاق حرفه‌اي مديريت رفتار وکردار آدمي هنگام انجام‌دادن کارهاي حرفه‌اي است.

3. اخلاق حرفه‌اي رشته‌اي از دانش اخلاق است که به مطالعة روابط شغلي مي‌پردازد.

4. اخلاق حرفه‌اي عبارت است از مجموعه‌اي از قوانين كه در وهلة اول از ماهيت حرفه و شغل به دست مي‌آيد.

در بيشتر تعريف‌هايي که از اخلاق حرفه‌اي شده است، دو ويژگي ديده مي‌شود: الف) وجود نگرش اصالت فرد و فرد گرايي؛ ب) محدودبودن مسئوليت‌ها و الزامات اخلاقي فرد در شغل، كه به نظر مي‌رسد اين نگاه به اخلاق حرفه‌اي، نوعي تحويلي‌نگري و تقليل دادن اخلاق حرفه‌اي است؛ زيرا هويت جمعي و سازماني در نهادهاي مشاغل در کسب وکار، بسي فراتر از شغل فردي اشخاص است. با توجه به همين ديدگاه بود که در اين اواخر نيز بحث از اخلاق حرفه‌اي در منابع مديريتي و بيشتر در آثار و مباحث مربوط به مديريت منابع انساني مطرح مي‌شد.

امروزه با توجه به همين مورد، در مفهوم جديد از اخلاق حرفه‌اي، به مسئوليت‌هاي اخلاقي بنگاه وسازمان اشاره مي‌شود که جامع‌تر از تعريف سنتي است. در اين نگاه، بنگاه به منزلة يک شخصيت حقوقي دو گونه مسئوليت دارد: الف) مسئوليت‌هاي حقوقي کيفري؛ ب) مسئوليت‌هاي اخلاقي که مسئوليت‌هاي اخلاقي بنگاه بسيار پييچيده‌تر از مسئوليت‌هاي اخلاقي فردي ـ شخصي و فردي ـ شغلي است. به عبارت ديگر، مسئوليت‌هاي اخلاقي بنگاه شامل همه اضلاع و ابعاد سازمان مي‌شود و اخلاقيات شغلي را نيز دربرمي‌گيرد.البته اخلاق حرفه‌اي افزون بر اخلاق کار، حقوق کار را نيز دربرمي‌گيرد.

ويژگي‌هاي اخلاق حرفه‌اي

امروزه در اخلاق حرفه‌اي، تلقي «شما حق داريد و من تکليف»، مبناي هر گونه اخلاق در کسب و کار است. اين مبنا از رفتار ارتباطي فرد، به صورت اصلي براي ارتباط سازمان با محيط قرار مي‌گيرد و سازمان با دغدغة رعايت حقوق ديگران، از تکاليف خود مي‌پرسد. ويژگي‌هاي اخلاق حرفه‌اي در مفهوم امروزي آن عبارت‌اند از: داراي هويت علم و دانش بودن، داشتن نقشي كاربردي، ارائة صبغه‌اي حرفه‌اي، بومي و وابسته بودن به فرهنگ، وابستگي به يك نظام اخلاقي، ارائه دانشي انساني داراي زبانِ روشن انگيزشي، ارائه روي‌آوردي ميان‌رشته‌اي.

«کادوزير» دربارة ويژگي‌هاي افرادي که اخلاق حرفه‌اي دارند موارد زير را بيان مي‌کند:

مسئوليت‌پذيري

در اين مورد فرد پاسخ‌گوست و مسئوليت تصميم‌ها و پيامدهاي آن را مي‌پذيرد؛ سرمشق ديگران است؛ حساس و اخلاق‌مند است؛ به درستکاري و خوشنامي در کارش اهميت مي‌دهد؛ براي اداي تمام مسئوليت‌هاي خويش کوشاست و مسئوليتي را که به عهده مي‌گيرد، با تمام توان و خلوص نيت انجام مي‌دهد.

برتري‌جويي و رقابت‌طلبي

در تمام موارد سعي مي‌کند ممتاز باشد؛ اعتماد به نفس دارد؛ به مهارت بالايي در حرفه خود دست پيدا مي‌کند؛ جدي و پرکار است؛ به موقعيت فعلي خود راضي نيست و از طرق شايسته دنبال ارتقاي خود است؛ سعي نمي‌کند به هر طريقي در رقابت برنده باشد.

صادق بودن

مخالف رياکاري و دورويي است؛ به نداي وجدان خود گوش فرا مي‌دهد؛ در همه حال به شرافت‌مندي توجه مي‌كند؛ شجاع و با شهامت است.

احترام به ديگران

به حقوق ديگران احترام مي‌گذارد؛ به نظر ديگران احترام مي‌گذارد؛ خوش‌قول و وقت‌شناس است؛ به ديگران حق تصميم‌گيري مي‌دهد؛ تنها منافع خود را مرجح نمي‌داند.

رعايت و احترام نسبت به ارزش‌ها و هنجارهاي اجتماعي

براي ارزش‌هاي اجتماعي احترام قائل است؛ در فعاليت‌هاي اجتماعي مشارکت مي‌کند؛ به قوانين اجتماعي احترام مي‌گذارد؛ در برخورد با فرهنگ‌هاي ديگر متعصبانه عمل نمي‌کند.

عدالت و انصاف

طرفدار حق است؛ در قضاوت تعصب ندارد؛ بين افراد از لحاظ فرهنگي، طبقه اجتماعي و اقتصادي، نژاد و قوميت تبعيض قائل نمي‌شود.

همدردي با ديگران

دلسوز و رحيم است؛ در مصائب ديگران شريک مي‌شود و از آنان حمايت مي‌کند؛ به احساسات ديگران توجه مي‌کند؛ مشکلات ديگران را مشکل خود مي‌داند.

وفاداري

به وظايف خود متعهد است؛ رازدار ديگران است؛ معتمد ديگران است.

نظام‌هاي اخلاقي عمده

اخلاق حرفه‌اي در تفکر سنتي، كم‌وبيش بر نظام ارسطويي استوار بوده است؛ اما امروزه نظام‌هاي ديگري نيز كانون توجه است. در حال حاضر، بيشتر از پنج نظام عمدة اخلاقي در بيان اخلاق حرفه‌اي استفاده مي‌شود. ملاک مقبوليت اين پنج نظام در ميان ده‌ها نظريه و نظام اخلاقي، توانايي آنها در بيان سيستماتيک فضايل و رذائل اخلاقي، ارائه نظام سازگار، فراگير و کاراست.اين پنج نظام اخلاقي (نظريه‌هاي عمده) عبارتند از: فايده‌گرايي، وظيفه‌گرايي، عدالت فراگير، آزادي فردي و زيبا و خير مطلق. چهار نظرية نخست در واقع اصول راهبردي اخلاق را ملاک نهايي مي‌انگارند، اما در نظرية چهارم، خداوند متعال، برترين زيبايي و مشخص‌کننده ملاک نهايي اخلاق است. در اين نظام اخلاقي که روشني‌بخش ديگر نظام‌هاي اخلاقي است، تقرب به خدا و کسب رضايت او آرمان اخلاق است و دستيابي به عدالت فراگير اجتماعي، آزادي، حرمت انسان و بيشترين سود براي بيشترين کسان نيز از اهداف زندگي اجتماعي در چهار ساحت فردي، شغلي، سازمان و جامعه است. گفتني است، همة تحقيقات در چارچوب نظام اخلاقي اسلام، بر اساس نظرية زيبا و خير مطلق انجام مي‌شود.

عوامل پايه‌اي اخلاق حرفه‌اي

يكي از صاحب‌نظران اين نظريه به نام زيونتس در مقاله‌اي عواملي را به منزلة عوامل پايه‌اي براي اخلاق حرفه‌اي برمي‌شمارد که عبارت‌اند از:

الف: استقلال حرفه‌اي اخلاق علمي

اين عامل مانند اخلاق در هر نظام حرفه‌اي ديگر بايد منعکس‌کنندة هنجارهاي دروني حرفه و احساس تعهد اخلاقي از سوي خود حرفه‌اي‌ها و نهادهاي تخصصي آنها باشد، نه آنکه در قالب بايدها و نبايدهاي اخلاقي به آنها تحميل و قبولانده يا گوشزد شود. براي مثال، يک مدير بايد در حرفة خود مسائلي مانند صداقت، دقت، قابل اعتماد بودن، گشوده بودن به فضاي انتقاد و ارزيابي، پرهيز از جزميت، احترام به زيردستان و اطرافيان، توجه به حريم خصوصي و مسئله حفظ اسرار افراد را سرلوحة خويش قرار دهد.

ب) خودفهمي حرفه‌اي

پايه و اساس اخلاق، خودفهمي حرفه‌اي است. افراد تنها با فهمي از کار و فعاليت حرفه‌اي خود، فلسفه آن و نسبتش با زندگي مردم است که به درک اخلاقي از آن نائل مي‌آيند و در نتيجه، در مناسبات خود با طبيعت و جهان پيرامون خود، نوعي احساس دروني از تعهد به آن ارزش‌ها پيدا مي‌کنند.

ج:عينيت‌گرايي، بي‌طرفي و عدم جانب‌داري

از مهم‌ترين اصول اساسي که در اغلب اسناد و مباحث مربوط به اخلاق حرفه‌اي علمي مورد تأييد قرار مي‌گيرد، رعايت عينيت‌گرايي و بي‌طرفي است. فردي که اخلاق حرفه‌اي را در زندگي شغلي‌اش به کار مي‌گيرد، نبايد جانب‌داري غيرعقلاني نسبت به منبعي که داراي صفات غيراخلاقي است نشان دهد.

د) فراتر رفتن از مفهوم معيشتي

تا زماني که فردي درگير مسائل فيزيولوژيکي باشد، توجه به مسائل ديگر کم‌رنگ‌تر خواهد بود. معناي اخلاق حرفه‌اي با عبور از مفهوم معيشتي آن به عرصة ظهور مي‌رسد. زماني که افراد در فعاليت و کسب‌وکار حرفه‌اي خود از سطح گذران زندگي مادي فراتر مي‌آيند، دست‌كم سه سطح ديگر از فعاليت‌هاي علم و فناوري براي آنها معنا مي‌يابد: 1. احساس کارآيي، اثربخشي و توليد کيفيت به عنوان ارزش افزوده؛ ۲. احساس خدمت به مردم و مفيد واقع‌شدن؛ 3. احساس رهاسازي از طريق بازتوزيع فرصت‌ها و نقد قدرت.

ضرورت ترويج اخلاق حرفه‌اي در سازمان

توسعة سازماني تلاشي پي‌گير، منسجم و كاملاً برنامه‌ريزي شده است كه به منظور بهبود و نوسازي نظام صورت مي‌گيرد. هدف از توسعة سازماني، هم بهبود زندگي (شغلي) فرد و هم بهبود كاركرد سازمان است.

با توجه به اهميت اخلاق حرفه‌اي در توسعة سازمان، لازم است در تعيين اثربخشي (ميزان تحقق اهداف سازماني) و هدايت منابع (از جمله منابع انساني) به ميزان آموزش اخلاق حرفه‌اي در سازمان توجه شود. البته در زمينه مذكور از جمله موانع تغيير رفتار اخلاقي در هر سازمان، جهل و ناآشنايي كاركنان از اخلاقيات شغل و سازمان بيان شده است.با توجه به اينكه امروزه هيچ سازماني قادر نيست بدون آموزش توسعه يابد، لازم است در سازمان‌ها افزون بر آموزش تخصص‌ها و مهارت‌هاي مورد نياز هر شغل به كاركنان، ايجاد روحية تعاون، كار مشترك و دسته‌جمعي و به ويژه اخلاق اداري و سازماني جزو برنامه‌هاي آموزش در سازمان قرار گيرد.

از آنجا كه منشور اخلاقي در هر سازمان طي فرايند گفت‌وگو و مشاركت تمامي كاركنان و رئيسان به وجود آمده است، به منزلة يك ميثاق عمومي سازمان پذيرفته شده است. به تدريج سازمان گسترش اين اصول را جزو اهداف خود مي‌پذيرد. بدين منظور، شيوه‌هاي مختلفي براي آموزش اخلاق حرفه‌اي در سازمان‌ها به وجود آمده است كه يادگيري مستقيم، رايج‌ترين آنهاست؛ اما اين شيوه نشان داده است كه كارآيي لازم را ندارد. پس با توجه به اينكه ترويج اخلاق در سازمان، به معناي يادگيري سبك خاصي از زندگي سازماني است، بايد به شيوه‌هاي غيرمستقيم مانند آموزش‌هاي حين عمل و آموزش‌هاي اجتماعي و فرهنگي، توجه بيشتري شود.

اما جداي از نوع آموزش، به منظور تعيين محتواي آموزشي، سازمان بايد نيازهاي آموزشي را از مقايسه ميان وضع موجود و وضع مطلوب (با آنچه لازمة پاسخ‌گويي به منشور اخلاقي و اهداف سازمان است) مشخص كند. براي تعيين وضع موجود (ميزان پايبندي کارکنان به اخلاق حرفه‌اي سازمان) و حتي براي تعيين وضع مطلوب (ديدگاه کارکنان به عنوان افرادي آگاه به شرايط سازماني براي ارائه مؤلفه‌هايي کاربردي) لازم است از تحقيقات دربارة اخلاق حرفه‌اي حمايت کرد.

منشور اخلاقي هر سازماني، از اشتراک عمومي همة اعضاي سازمان در مورد اصول و قواعد اخلاقي خاصي که در جهت بهبود و توسعة فعاليت‌هاي سازماني است، به دست مي‌آيد.در صورتي که اگر بخواهيم ارزش‌هاي خاصي را به صورت پذيرش همگاني در آوريم، بايد در ابتدا از توسعة آگاهي‌ها و دانش‌هاي مرتبط شروع کنيم. سپس به تدريج نگرش‌ها را تغيير، و در نهايت به عنوان خروجي، رفتارها را تحت تأثير قرار داد.

وظايف مديران در اخلاقي کردن سازمان

پنيو اعتقاد دارد که اخلاق حرفه‌اي رشته‌اي از دانش اخلاق است که ضمن مطالعة ارتباط شغل‌ها، به بيان مسئوليت‌هاي اخلاقي سازمان، تشخيص و حل مسائل اخلاقي در حرفه‌هاي گوناگون مي‌پردازد. او وظايف مديران را در اخلاقي کردن سازمان اين‌گونه برمي‌شمارد:

الف) ارزشيابي عملکرد‌هاي اخلاقي کارکنان؛

ب) اخلاقي کردن هدف‌هاي سازمان؛

ج) اشاعه ارزش‌ها و مسائل اخلاقي در سازمان؛

د) اخلاق‌ورزي در زندگي شخصي؛

ذ) اهميت دادن به اخلاق حرفه‌اي در شغل؛

و) برخورد عقلاني و روشمند در مواجهه با مشکلات اخلاقي پيش‌آمده در سازمان و اقدام براي برطرف کردن آنها؛

ه‍ ) عنايت خاص به آموزش اخلاق حرفه‌اي

ي) تهيه و تدوين منشور اخلاقي مربوط به سازمان با مشارکت همه اعضاي سازمان

مشکلات و موانع اخلاق حرفه‌اي

ارزش‌مداري به جاي مسئله‌محوري

بسياري از مشکلات، ناشي از نگرش سنتي ما به اخلاق است‌. ما در نگرش سنتي خود به معضلات اخلاقي صرفاً ‌فضيلت‌محور‌ يا ‌ارزش‌مدار‌ هستيم نه ‌مسئله‌محور؛جهت‌گيري ما فضيلت‌گرايانه است‌، نه كارآمدي. ورود ما به معضل اخلاقي، صرفاً موعظه‌اي‌‌، تبشيري و انذاري است‌. در حالي كه ‌برخورد صحيح و مؤثر با معضلات اخلاقي به تخصص و مهارت نياز دارد.

رويكرد فضيلت‌گرايانه ما را وامي‌دارد تا در مواقع رويارويي با معضلات اخلاقي، صرفاً احكام و فضيلت‌هاي اخلاقي را يادآوري كرده، بر آن اصرار كنيم‌. در چنين مواقعي، تا مي‌توانيم از احساسات و عواطف خود خرج مي‌كنيم، اما براي حل معضل‌، ذره‌اي مهارت به خرج نمي‌دهيم. فضيلت‌گرايي‌‌، يك رويكرد نيست‌، بلكه يك نوع موضع‌گيري و نهايتاً يك نوع نگرش است‌. رويكرد،غيرشخصي و روشمند بوده‌‌، ناظر به درك درست مسئله و در نهايت حل معضل است‌. همچنين‌‌، رويكرد، مبتني بر «‌توصيف تعليلي»موضوع است و در مسير خود از معيارها و ابزارهاي علمي و سنجش‌گر سود مي‌برد‌‌؛ اما‌ نگرش، موضع‌گيري شخصي است و اساساً ناظر به حل مسئله نيست‌. با جهت‌گيري مسئله‌محور‌‌، ذهن، بي‌آنكه به بيراهه برود، فقط همان را مي‌يابد و همان‌قدر و همان‌گونه مي‌يابد كه به كار حل مسئله مي‌آيد‌‌.

غفلت از عوامل تأثيرگذار بر اخلاق حرفه‌اي

در دانش مديريت اين مسئله كاملاً روشن است كه عوامل محيط بيرون سازمان‌، به ويژه عوامل محيط جهاني كمتر در دسترس سازمان بوده و امكان تأثير‌گذاري يا كنترل اين دسته عوامل تقريباً ناممكن است‌؛ اما با وجود اين، در مقام تحليل مسائل داخلي سازمان، از آن غافل نيستند. كمترين فايده‌اي كه درك اين عوامل دارد اين است كه ما را در اخذ استراتژي و خط مشي سازماني‌، واقع‌بين‌تر و در نتيجه موفق‌تر خواهد كرد‌. در حوزة اخلاق حرفه‌اي نيز، لااقل در مقام تبيين و تحليل معضلات اخلاقي سازمان، از عوامل فردي، سازماني و محيطي نبايد غفلت كرد‌. غفلت از اين عوامل در تحليل و تببين علل معضل اخلاقي‌، ما را دچار تحويلي‌نگري و غير واقع‌گرايي مي‌كند كه نتيجه‌اي جز ناكامي در پي نخواهد داشت‌.

پنيو52 عوامل تأثيرگذار بر اخلاق حرفه‌اي را به سه جنبه تقسيم مي‌کند:

1. جنبة فردي: يعني ويژگي‌ها و خصوصيات فردي، ارزش‌هاي مذهبي، ملاک‌هاي شخصي، عوامل خانوادگي، باورها و اعتقادات و شخصيت از جمله عوامل تأثيرگذار بر اخلاق حرفه‌اي از جنبة فردي هستند. مسلماً فردي که فاقد صلاحيت‌هاي اخلاقي شايسته از لحاظ فردي باشد، از معيار‌هاي اخلاق حرفه‌اي متناسبي نيز برخوردار نخواهد بود.

2. جنبه سازماني: عواملي مثل رهبري، مديريت، ارتباط با همکاران، ارتباط با زيردستان و فرادستان، نظام تشويق و تنبيه، انتظارات همکاران، قوانين و مقررات و رويه‌ها، جو و فرهنگ سازماني در اين حيطه قرار مي‌گيرند. بديهي است كه نا مطلوب بودن عوامل مزبور، عامل تهديدکنندة اخلاق حرفه‌اي خواهد بود و بالعکس.

3. جنبه محيطي: عوامل اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي و همچنين ديگر سازمان‌ها و عوامل رقابتي بين آنها، از جمله عوامل تأثيرگذار بر اخلاق حرفه‌ايست.

افزون بر اين، كمبود امكانات و ابزار كار‌، نامناسب بودن ابزار‌، فضاي نامناسب كاري‌، حجم كاري مازاد بر توان كارمند‌، محيط شلوغ اداره و رخنه‌هاي قانوني بر معضلات اخلاقي دامن مي‌زنند‌؛ بي‌ثباتي اقتصادي‌‌، بي‌ثباتي سياسي‌، دردهاي مزمن فرهنگي ـ تاريخي‌ مانند استبدادزدگي كه به شدت با فرهنگ مشاركتي و كار تيمي ناسازگار است، آموزش‌هاي نادرست اجتماعي‌ مانند مسئوليت‌گريزي و تنبلي در كار را نوعي زرنگي تلقي كردن‌، وضعيت نابرابر رقابت جهاني كه تهديدكنندة اخلاق كسب‌وكار است. و ديگر عوامل اين چنيني، بي‌گمان در وضعيت اخلاقي سازمان تأثير‌گذار است‌.

نتيجه‌گيري

رعايت اخلاق حرفه‌اي در سازمان، امري لازم و ضروري است تا سازمان از يک سو جامعه را دچار تعارض نکند و از سوي ديگر، با اتخاذ تصميمات منطقي و خردمندانه منافع بلندمدت خود را تضمين كند. آن چيزي که در مواجهه با مفهوم اخلاق حرفه بايد مد نظر ما قرار گيرد، اين است که نخست اخلاق حرفه‌اي‌، دربرگيرندة اخلاق فردي و اخلاق شغلي است، اما از هر دو فراتر رفته و به سازمان به مثابه يك مجموعه حقوقي ناظر است‌. دوم آنكه‌ امروزه رويكردي استراتژيك به اخلاق حرفه‌اي پيدا شده است‌ و به همين دليل مسئوليت معنوي شركت‌ به مديران استراتژيست سپرده مي‌شود؛ نه به واحد پرسنلي و نه حتي به مديران اجرايي. سوم آنكه‌ در حوزة اخلاق بايد دو نوع رويكرد «‌فضيلت‌گرايانه‌« و «‌مسئله‌محور‌« را از يكديگر تفكيك كرد‌. نگرش سنتي به معضلات اخلاقي صرفاً «‌فضيلت‌محور‌« است‌، نه «‌مسئله‌محور‌«؛ در حالي كه آنچه از معضلات اخلاقي سازماني گره‌گشايي مي‌كند، رويكرد» «مسئله محور‌« است‌. چون معضل اخلاقي‌، يك مسئله است‌ و براي حل اثربخش آن، نيازمند كسب تخصص و مهارت هستيم. نکتة اساسي اين است که ما بايد از تلويحي‌نگري دربارة اخلاق حرفه‌اي پرهيز کنيم. چهارم آنكه‌ اخلاق سازماني نه لزوماً فرد ـ وابسته و نه حتي سازمان ـ وابسته و نه محيط ـ وابسته است؛ بلكه عوامل فردي، محيطي و سازماني در آن تأثير دارد. بنابراين، ما در پرداختن به اخلاق، نيازمند نگرش سيستمي هستيم. غفلت از اين عوامل در مقام تبيين و تحليل معضلات اخلاقي، تصميم‌گيري ما را از واقع‌بيني دور خواهد كرد.

ارسال نظر