«انگيزه» بدون ترديد سهم عظيمي در بهره وري فعاليت ها و كسب و كارها دارد. با وجود اين،مديران همواره با اين پرسش روبه رو هستند كه چگونه بايد انگيزه رادر كاركنان خودايجاد كنند.اين اثربدون حاشيه روي،تمركز خود را روي ايجاد انگيزه در بين كاركنان اختصاص داده است؛مدلی که مدیران به ویژه در مشاغل کوچک و متوسط سخت به آ ن نیازمندند.شایسته یادآوری است در هر کسب و کاری، شما با سه شریک سروکار دارید که معروف به شرکای کسب و کارند.
این سه شریک عبارتند از سهامداران، کارکنان و مشتریان. در این اثر شما به اصلی ترین شریک خود توجه می کنید.این شریک که هر روزه با وی روبه رو می شوید یا با او سروکار دارید، کسی نیست جز عضوی از کارکنان شما.
۱) برای انگیزش کارکنان و کسب بالاترین توان آنان در انجام کارها به مسائلی فراتر از عوامل مالی بیندیشید:
پرداخت یک حقوق عالی و افزایش حقوق به گونه ای سخاوتمندانه می تواند منجر به تامین نیازهای مادی کارکنان شود تا آنان دغدغه هایی از این قبیل را فراموش کنند و نیز برای جلوگیری از ابتلا به این مسائل، انگیزه کافی داشته باشند اما مطمئناً پول همه چیز نیست. منافع غیرملموس و نامشهودی نظیر محیط کار خوب، ساعات کار قابل انعطاف و... می تواند بر نگرش و دیدگاه کارکنان شما تاثیر بگذارد و آنان را برای تلاش بیشتر برانگیزاند. شما به عنوان کارفرمای یک شغل کوچک ممکن است نتوانید بسیاری از مزایای شغلی را نظیر آنچه مشاغل متوسط یا بزرگ برای کارکنان خود فراهم می آورند، برای کارکنان خود فراهم آورید، ولی با این حال هنوز تکنیک هایی وجود دارد که با استفاده از آنها می توانید تیم و گروه کارکنان خود را شاداب، پرتلاش، خلاق و پرانگیزه نگاه دارید.
۲) وفاداری و سختکوشی در کارکنان:
داشتن کارکنانی وفادار و سختکوش از شاخص ترین منابع سازمانی است که برای دسترسی به آن باید سرمایه گذاری و تلاش کرد. ایجاد حس وفاداری در گرو شفافیت و اعتماد سازی است. در واقع می توان وفاداری را مرحله سوم پس از ایجاد شفافیت و اعتماد دانست؛ با این توضیح، دسترسی به چنین مرحله ای در ارتباطات با کارکنان نیازمند برنامه ریزی و کنترل در اجرای صحیح آن است. از طرفی وفاداری را به عنوان پیش شرط و زیرساخت سختکوشی می توان به حساب آورد. کارکنانی از انگیزه کافی برای سختکوشی برخوردار خواهند بود که در فضایی شفاف و قابل اعتماد خود را در فرآیند فعالیت و بازدهی سازمان به عنوان یکی از سه راس مثلثی که در بالا بدان اشاره شد سهیم بدانند.
۳) تامین نیازهای غیرمادی:
شاید مهم ترین نکته ای که تعیین کننده توان شما در انگیزش کارکنان تان برای حرکت به جلوست این است که تا چه اندازه در تامین نیازهای غیرمادی آنان اثرگذار بوده اید. همه احتیاج دارند دیده شوند،شناخته شوند و مورد تقدیر قرار گیرند و فعالیت شان در کل چرخه فعالیت سازمان دارای معنا و مفهوم باشد و کار آنان مورد احترام دیگران قرار گیرد. بسیاری افراد نیز تلاش کنند تا خودشان را توسعه دهند و پیشرفت کنند (با یادگیری، فعالیت بیشتر و تجربه اندوزی).اگر بتوانید این نیازها را درک کنید و در تامین آنها به کارکنان تان یاری رسانید کارکنان شما قطعاً انرژی بیشتری را به کار اختصاص خواهند داد. تجربه با ارزشی که اخیراً در یکی از شرکت های طرف مشاوره به دست آوردم این بود که اقدام شرکت به عللی گریزناپذیر مبنی بر کاهش پرداختی به کارکنان، در فضایی که عملاً به رشد کارکنان انجامیده بود با عکس العمل هایی بسیار پایین تر (و البته فهیمانه تر) از حد انتظار از جانب کارکنان پاسخ داده شد زیرا کارکنان به نحوی دریافته بودند که بخشی از دریافتی پیشین آنان در قالب هزینه هایی که برای آموزش و ایجاد فضای رشد در کل مجموعه هزینه می شود، پرداخت شده است تا این روند به سودآوری بیشتر مجموعه و انتفاع کارکنان در آینده منجر شود.
۴) تقدیر و تشکر:
با بذل توجه به فعالیت یا تلاش انجام گرفته توسط هر یک از کارکنان و نشان دادن بازخورد به وی که چه موقع کار خوبی انجام داده است، خواهید توانست آن فعالیت به خصوص را تقویت کنید و به طور قطع فعالیتی را که مورد تشویق قرار داده اید، تکرار خواهد شد به طور مثال مدیری که در برابر اشتباهات تایپی منشی یا نارسایی های مدیر دفتر خود در پذیرایی از میهمان، اغماض می کند در واقع منشی یا رئیس دفتر خود را در تکرار اشتباه به حال خود رها کرده است و جالب تر آنکه پس از مدتی به خاطر لبریز شدن صبرش به همین دلایل وی را اخراج می کند.تشکر یا تذکر باید نشان دهنده خواست شما مبنی بر تکرار یا عدم تکرار یک کار صورت پذیرد لذا در بروز این بازخوردهای حتی به ظاهر کم اهمیت نیز باید دقت به خرج داد. شما می توانید با کمترین هزینه یا حتی بدون هیچ هزینه ای یک کار خوب را شناسایی کرده و مورد تشویق قرار دهید. چیزی به سادگی اینکه به یک کارمند بگوییم «کارت خوب بود» نیز می تواند موجب انگیزش به سمت بهترین عملکرد شود و حتی راه های بهبود و ارتقای شرح وظایف شغلی فعلی را تصحیح و توسعه دهد. کارهای عالی را می توان شناسایی کرد و حتی با ارائه یک هدیه نه چندان گران نظیر یک گل یا یک گلدان گیاه یا یک بسته میوه یا شیرینی به همراه یک یادداشت تشکر با دستخط خودتان، مورد قدردانی قرار داد. اگر این هدیه را به منزل کارمند خود بفرستید اثربخشی آن را گسترده تر کرده اید و از او در برابر دیدگان افراد خانواده اش تقدیر کرده اید.بدین ترتیب چنین فردی در برابر همسر، فرزندان یا دیگر اعضای خانواده احساس خوبی خواهد داشت و مورد تحسین قرار خواهد گرفت. چنین هدیه ای حامل یک پیام واضح و روشن است: «شما کار خوبی در خارج از خانه انجام داده اید که حتی در داخل خانه نیز ارزشمند بوده و قابل سپاسگزاری است.» این هدایای کوچک را می توان منطبق با علائق افراد انتخاب کرد به طور مثال چنانچه کارمند شما علاقه مند به مباحث بازاریابی و فروش یا مدیریت است، می توانید برای وی کتابی در این زمینه هدیه کنید و البته به همراه یک یادداشت با دستخط خودتان. این کار برای یک طرفدار فیلم و سینما یا تئاتر و کنسرت می تواند با یک بلیت به انجام برسد. در نظر داشته باشید برای توسعه آثار این هدیه می توانید چیزی مناسب برای عزیزان کارمندتان مانند فرزند، مادر یا همسر او انتخاب و به همراه یادداشت ارسال کنید. فراموش نکنید زمان هدیه دادن باید درست پس از انجام یک فعالیت قابل تشویق و نه با فاصله زمانی زیاد انجام شود تا شیرینی و طعم فراموش نشدنی آن به بهترین وجه در کام کارکنان تان بنشیند.
۵) ورودی های تشویقی:
از کارکنان تان بخواهید در مورد بهتر انجام دادن کارها یا بهبود شرایط کاری پیشنهاد بدهند. چنانچه این پیشنهادها در خصوص نورپردازی بهتر محل کار، یا داشتن یک رایانه با قابلیت های بالاتر و نیز داشتن امکاناتی خاص است، می توانید در برآورده کردن این قبیل امور و دادن پاداش به فرد، یک فعالیت ترکیبی را به انجام برسانید.
۶) ارتباط شفاف برقرار کنید:
بگذارید همه کارکنان تان بدانند که از آنان چه انتظاری دارید. برای این کار وقت صرف کنید و سرنخ هایی را برای آنان فراهم آورید. در غیر این صورت هیچ کس از توقعات شما آگاه نخواهد بود و در نتیجه، انجام کارها مطابق با اهداف شما پیش نخواهد رفت. یک ارتباط خوب، ارتباطی دو سویه است. با متانت و حوصله به آنچه کارکنان تان می گویند گوش فرا دهید و هنگام گوش دادن با زبان تن تایید کنید؛که حرف های آنان را متوجه شده اید. با این کار توانسته اید دو هدف را تامین کنید؛ یکی شناخت مساله و دومی برقراری ارتباطی احترام آمیز. تعجب نکنید اگر با رعایت همین نکات ساده کارکنان تان با ایده هایی خلاق و قابل اجرا نزد شما آمدند و پیشنهادهای خود را ارائه دادند. این روش خوبی است و موجب ارائه پیشنهاد های بیشتری می شود. چنانچه به قابلیت ها و توانایی های آنان برای یادگیری در کار اعتماد نشان دهید آنگاه از سرعت رشد کارکنان خود و حتی فراتر رفتن قابلیت های آنان حیرت زده خواهید شد. اما اگر یکی از کارکنان ضعیف تر از انتظارات شما ظاهر شود، باید به وضوح با وی ارتباط برقرار کنید و در مورد عملکرد وی که پایین تر از انتظارتان است به صراحت گفت وگو کنید و به او کمک کنید خود را با استانداردهای شما منطبق سازد. شکی نیست که کارکنان دوست دارند پیشرفت کنند و از برحسب یک کارمند ناتوان گریزان باشند. عده زیادی از کارکنان، داشتن شانس،ارتقای مهارت ها و پذیرفتن مسوولیت های بیشتر را ارج می نهند و از آن استقبال می کنند. می توانید وقت بگذارید و خودتان به آموزش آنها بپردازید یا اینکه آنان را به کلاس یا کارگاه های آموزشی و نیز سمینارها و سخنرانی ها بفرستید. کارکنان پس از گذراندن این دوره ها دوست دارند مهارت های جدید آموخته یا یافته های تازه خود را به کار ببندند و در همین جاست که کسب و کار شما به ایجاد ارزش بیشتر می پردازد و از این سرمایه گذاری منتفع می شود.
بیشتر کارکنان به خودمختاری علاقه مند هستند؛اینکه مورد اعتماد قرار گیرند و بدون کنترل از نزدیک به اجرای آن بپردازند. این دسته از کارکنان، زمانی از انگیزه بیشتر برخوردار خواهند شد که مسوولیت های مهم دیگری به آنان سپرده شود. دست آخر اینکه دیکته نانوشته نمره اش بیست است. اگر کارکنان تان دست به هیچ اقدام جدیدی نزنند، مطمئناً هیچ اشتباهی هم رخ نخواهد داد. بدیهی است افرادی که تصمیم گیری می کنند، دچار اشتباه می شوند و یاد می گیرند چگونه از اشتباهات بیشتر یا تکرار آنها احتراز کنند. کارکنان وقتی مورد اعتماد قرار می گیرند و کاری به آنها سپرده می شود با انگیزه بهتری فعالیت می کنند و در ضمن دوست دارند تا پاسخ این اعتماد را با صحیح و کامل انجام دادن کار محوله، پاسخ دهند. هنر مدیریت در تقسیم کار متناسب با توان کارکنان و ایجاد انگیزه در آنان است. چنانچه کاری را به فردی بسپارید که بر اثر تصمیم گیری وی سازمان را دچار خسارت کنید باید در توان خود برای به کارگیری این هنر مدیریتی تجدیدنظر کنید.
۷) وقار و احترام را سرلوحه کار قرار دهید:
می توانید هر وجه از ضعف ها و توانایی های کارکنان خود که نیازمند بهبود و تقویت یا پیشرفت است را معین کنید اما همیشه این نقاط ضعف را در قالب کار بریزید و آن را به مسائل شخصی تبدیل نکنید. انتقادهای شخصی به شدت موجب جبهه گیری شخصی و فراموش شدن اصل مطلب یعنی بهبود روند کار می شود.