دولتها درنقش كارفرما متولی توسعه كشور، می توانند در راستای توسعه ملی به ایجاد نهادهای مشاوره مدیریت بپردازند. بسترسازی، بازارسازی و نظام سازی سه عامل بسیار مهمی هستند كه دولتها می توانند با فراهم كردن زمینه تحقق این عوامل، نقش بااهمیتی را در ایجاد نهادهای مشاوره مدیریت ایفا كنند. مقاله زیر در حقیقت مقدمه ای است برای دعوت به تفكر و نقطه آغازی است برای حصول توافق درباره یك مدل و چهارچوب فكری در زمینه نقش دولت در توسعه مشاوره مدیریت در كشور. دولت و مشاوره مدیریت رابطه ای چندجانبه و متقابل دارند. همچنان كه مشاوران به عنوان عامل توسعه می توانند كمك موثری برای ایفای نقش دولت باشند، دولتها نیز در این ارتباط دو نقش اساسی دارند: ۱) در نقش كارفرما؛ ۲) در نقش متولی توسعه كشور. دولت بهخصوص در یك نظام دولت سالار بزرگترین بازار كار صنعت مشاوره در كشور است. در كشور ما بیش از ۸۰ درصد از سازمانها دولتی هستند. گذشته از این، توزیع امكانات در دو بخش دولتی و خصوصی نیز متناسب نیست. به عنوان مثال ۲۶ درصد نیروی كار سازمانهای دولتی را افراد دانشگاه دیده تشكیل می دهند در حالی كه این نسبت در شركتهای خصوصی سه درصد است. بنابراین، در كشور ما باتوجه به بافت دولت، سازمانهای دولتی بخش قریب به تمام بازار مشاوره مدیریت را تشكیل می دهند. دولت در نقش متولی امر توسعه نیز وظیفه اساسی و قابل توجهی در توسعه نظام مشاوره مدیریت در كشور به عهده دارد. این نقش دولت كمتر مورد توجه بوده و دولت خود را تاكنون بیشتر در موضع كارفرما دیده است. پرسش اساسی این است كه دولت برای ایفای چنین نقشی چه باید بكند؟ به عبارت دیگر، انتظارات مشاوران مدیریت از دولت برای توسعه امر مشاوره در كشور چیست؟ موضوع این مقاله پاسخی به این پرسش اساسی است. ● نقش دولتها در توسعه ظرفیت مشاوره مدیریت دولتها به دلیل رسالتی كه در توسعه ملی به عهده دارند به ناچار نقش قابل توجهی در توسعه مشاوره ایفا می كنند. آمار و ارقام بیانگر این واقعیت است كه رابطه ای مستقیم بین توسعه ظرفیت مشاوره مدیریت و توسعه كشورها وجود دارد. بازار جهانی مشاوره مدیریت بسته به حوزه شمولی كه برای آن مــی توان قائل شد بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار برآورد می شود. از این میزان همان طور كه در شكل شماره یك مشاهده می شود حدود دو سوم اختصاص به كشورهای آمریكا و اروپای غربی داشته و باقی كشورها فقط یك سوم این بازار را شامل می شوند. نرخ رشد بازار مشاوره مدیریت در كشورهای در حال توسعه بالاست. این كشورها عمدتاً در اروپای شرقی و مركزی، آسیای حوزه اقیانوس آرام، آمریكای لاتین و آفریقا قرار دارند. نرخ رشد بازار در كشورهای پیشرفته پایین و در حد اشباع است. اهمیت ظرفیت سازی مشاوره مدیریت در توسعه ملی تا جایی است كه دولتهایی كه توسعه را فراتر از تاسیس راه جاده سد و كارخانـه می نگرند و آن را انسان محـور میدانند، افزایش ظرفیتهای نرم افزاری و مغزافزاری را به عنوان راهكار توسعه ملی اتخاذ می كنند. اقدامات كشورهای اروپای شرقی در این زمینه از پایان دهه ۸۰ یعنی از هنگام تغییر رژیـم سیاسی این كشورها مثال روشنـی در این ارتباط است. این كشورها برای جبران عقب ماندگیهای گذشته و توسعه سریع خود كه دغدغه و موضوع اساسی كشورهای اروپای غربی و سازمان ملل نیز بود در كنار خصوصی سازی، توسعه ظرفیت مشاوره مدیریت را به عنوان راهكار توسعه بهره وری در دستور كار خود قرار دادند. مبنای این اقدام، باور به این اصل است كه خصوصی سازی به تنهایی نمــی تواند موجب افزایش بهره وری سازمانها گردد و لازم است مشاوران مدیریت در نقش عوامل تحـــول به پشتیبـانی مدیران بیایند. مركز بهره وری ژاپن نیز برای حمایت و پشتیبانی از سرمایه گذاریهای انجام گرفته ژاپن در كشورهای اروپای شرقی تاكنون شعبه های زیادی در این كشورها تاسیس كرده است. ● سطوح انتظارات از دولت برای ایجاد نهادهای مشاوره مدیریت و توسعه آنها در كشور باید به ایجاد شرایط مساعد اندیشید و نه اتخاذ یكی دو تصمیم خاص. سینگر فیلسوف آمریكایی می گوید میوه بلوط حاصل درخت بلوط نیست، بلكه حاصل یك شرایط تولیدی است كه درخت یكی از عوامل لازم برای ایجاد آن شرایط است. مجموعه عواملی كه شرایط مساعد برای توسعه نظام مشاوره در كشور را ایجاد می كند از نظر ماهیت در سه سطح قابل تفكیك هستند: ۱) بازارسازی؛ ۲) بسترسازی؛ ۳) نظام سازی. هر كدام از این سطوح، شرط لازم برای ایجاد سطح بعدی است. به عبارت دیگر، ابتدا باید به توسعه بازار مشاوره اندیشید. مشاوره از آن نوع خدماتی نیست كه برایش تحت هر شرایطی تقاضا وجود داشته باشد. میزان این تقاضا تابع شرایطی است كه ایجاد آن از وظایف دولت است. در صورت توسعه بازار، توسعه مشاوره در سطحی دیگر نیازمند بسترسازی است، تا تحت آن زمینه رشد و توسعه مشاوره فراهم گردد. در سطح سوم، دولت وظایفی برای ایجاد شرایطی سالم و مساعد برای ادامه كار مشاوره مدیریت به عهده دارد. بنابراین، انتظارات از دولت را می توان در قالب هرم نقشها در سه سطح در شكل دو مطرح ساخت. ● بازارسازی مشـاوره مدیریت مانند هر كسب و كار دیگری برای توسعه خود نیازمند تقاضاست. دولت به عنوان بزرگترین كارفرمای مشاوره در كشور و همچنین به تبع وظیفه ای كه در توسعه ملی به عهده دارد می تواند نقشی اساسی در تعمیق و گسترش بازار برای مشاوران مدیریت ایفا كند. در این سطح، دولت شرایطی را فراهم میكند كه تحت آن، فرصت كار مشاوره در كشور ایجاد می شود. حاصل این آمادگی ایجاد یك چشم انداز و تلاش همه عوامل دولت در همسویی با آن است. دو عامل به شرح زیر در ایجاد و توسعه بازار مشاوره مدیریت اساسی هستند كه تامین آنها از وظایف دولت به شمار می رود: الف) ثبات: یكی از شروط اساسی برای بقا و حیات مشاوره ثبات در اوضاع سیاسی و اقتصادی كشور است. اگرچه بی ثباتی و بلاتكلیفی در سیاستها و تصمیم های دولت مشـكل اسـاسی برای كلیه صنایع به حساب می آید ولی مشاوره و آموزش مدیریت بیش از غالب صنایع از این امر تاثیر می پذیرد. مدیران در شرایط عدم قطعیت عملیات جاری خود را متوقف نمی كنند بلكه شروع برنامه های توسعه خود را به تعویق می اندازند. ب) فرهنگ:یك تحقیق تطبیقـی(۲) نشـــــان می دهد كه مدیران ایرانی در فرایند تصمیمگیری خود بیش از مشاوره به افكار عمومی اتكا دارند. این تحقیق كه فرایند تصمیمگیری مدیران در كشورهای مختلف را مورد بررسی و تاثیرگذاری چندمنبع اثرگذار را مطالعه كرده است، بیانگر این واقعیت است كه مدیران ایرانی به استفاده از مشاور كمتر از سایر منابع اعتقاد دارند. در حالی كه استفاده از مشاور در تصمیم گیریهای مدیران آمریكایی در راس منابع مورد تحقیق قرار دارد. برای توسعه تقاضا و ایجاد بازار كار مشاوره مدیریت، دولت باید كار فرهنگی كند. در این ارتباط دو عامل اصلی بیش از سایر عوامل فرهنگی در توسعه بازار مشاوره نقش دارند: ۱) خردگرایی : مایه اصلی كار مشاوره خرد است. مشاور فكر می فروشد. بنابراین، توسعه تقاضا برای مشاوره رابطه مستقیمی باارزش تفكر در نزد كارفرما دارد. حاكمیت خرد در كار و ارزیابیها و بهادادن به تفكر در عمل و نه در حرف و بیان، مستلزم مقابله با حاكمیت تعصب، شانس و خرافات در تصمیمات است. این از وظایف دولت و برنامه های فرهنگی اوست و كاری نه آسان كه بسیار دشوار و زمــان بر است و لازم است با دقت و حوصله به آن پرداخته شود. به قول برتراند راسل بسیاری از انسانها ترجیح می دهند بمیرند ولی فكر نكنند«(۳). ۲) تغییر پذیری : یكی از گرفتاریهای كشورهای جهان سوم، عدم آمادگی تطبیق با شرایط عصر حاضر است كه مهمترین مشخصه آن شدت تغییرات است.مسئله تغییرپذیری در سازمانها از آنچنان اهمیتـــی برخوردار است كه آن را می توان یكی از شاخصهای اصلی سلامت سازمانی به حساب آورد. شركت موتورلا« ظرف چهار سال ۲۴ بار در ساختار سازمانی خود تغییر داده است. مقایسه این مورد با سازمانها و وزارتخانه های ما بیانگر وجود ظرفیت بسیار پایین تغییرپذیری در سازمانهای كشور است. آماده سازی سازمانهای دولتی و مهمتر از آن باورهای مدیران ارشد آنها به عنوان بزرگترین بخش بازار مشاوره مدیریت به پذیرش تغییر یكی از وظایف دولت در جهت توسعه بازار مشاوره است. مشاور عامل تحول است؛ در محیطی كه مدیران نقش خود را اداره وضع موجود ببینند و سازمان خود را با دنیای رقابت جدا فرض كنند نیازی به تحول و در نتیجه مشاور نخواهند داشت. ● بستر سازی دولت با ایفای نقش پشتیبانی كمك به ایجاد شرایطی می كند كه تحت آن توسعه نظام مشاوره مدیریت برای پاسخ گویی به بازار ایجاد شده تسهیل گردد. حاصل تلاشهای دولت در این سطح، ایجاد زمینه ای هموار و روان برای ایجاد و توسعه نهادهای مشاوره در كشور است. دولت با به رسمیت شناختن مشاوره مدیریت به عنوان یك حرفه موثر در توسعــــه كشور ملزومات رشد آن را فراهم می سازد. عوامل تشكیل دهنده این سطح عبارتند از: ▪ قوانین و مقررات : دولت هم در نقش كارفرما و هم به عنوان متولی توسعه باید در قوانین و مقررات موجود در جهت توسعه استفاده سازمانهای دولتی از مشاور و همچنین ایجاد شرایط مناسب كار مشاوران تجدیدنظر كند. مشاور مدیریت در قانون موجود مالیاتی كشور در ردیف مشاوران املاك دیده شده است. ▪ امكانات زیربنایی : می باید زمینه دسترسی و امكان تامیـن منابع لازم برای توسعه مشاوران مدیریت مانند كتاب، مجله، نرم افزار، اینترنت سریع، ماهواره و شركت در كنفرانس های بینالمللی فراهم شود كه بعضا برای مدیران دولتی میسر است. ▪ توجه به توسعه مشاوره در برنامه ریزیهای توسعه: این مقوله در قالب یكی از اهداف برنامه می باید در دستور كار برنامه ریزان قرار گیرد تا به صورتی منسجم برای توسعه نظام مشاوره كشور برنامه ریزی شود. برنامه ریزی تامین كارشناسان مورد نیاز از طریق برگـــزاری دوره های آموزشی در دانشگاهها و پیش بینی بودجه استفاده دستگاههای دولتی از مشاور، مثالهایی در این ارتباط هستند. ● نظام سازی پس از ایجاد بازار و بسترسازی برای رشد مشاوره، دولت نقش دیگری در سامان دهی مشاوره به عهده دارد. حاصل تلاش دولت و جامعه مشاوران كشور در این سطح ایجاد یك بازار هوشمند است كه در قالب آن مشاور با كارفرما و دولت رابطه ای سازنده و برد - برد داشته و مشاوره در قالب یك نظام منسجم ظرفیت بالایی برای حل مشكلات برسر راه دارد. صنعت مشاوره مدیریت برای اینكه بتواند به عنوان یك جامعه حرفه ای در قالب یك كسب وكار فعالیت كند، از یك طرف نیازمند قانونمندسازی صنعت و محیط آن است و از طرفی دیگر، نیازمند تدوین استانداردها، اخلاق حرفه ای و چگونگی تعیین صلاحیت و كدهای لازم در قالب نظام مشاوره مدیریت است. نكته حائز توجه در این سطح حساسیت خاص نقش دولت در شكل گیری نظام مشاوره است. دولت به عنوان عمده ترین كارفرما لازم است درتنظیم شرایط و سیاستهای ارجاع، تحویل و ارزیابی كار با نظام مشاوره هماهنگ عمل كند تا مانـع از اختلال در كار نظام و آشفتـه سازی بازار گردد. دولت در نقش متولی توسعه نیـز می باید بااتخاذ سیاستهای همسو در جهت توسعه نظام در درون خود به تقویت نظام مشاوره مدیریت كمك كند. دولت باید از مداخله مستقیم در شكل دهی نظام حرفه جداً خودداری كند و این مهم را به اعضای حرفه بسپارد. عامل اصلی در ایفای نقش نظام سازی دولت موثرند:سیاستگذاری نقش سیاستگذاری در تقویت بنیانهای مشاوره مدیریت در كشور بسیار مهم است. اتخاذ سیاستهای ناهماهنگ در این ارتباط توسط دولت و بی توجهی دولت به وظیفه توسعه ای خود در ارتباط با توسعه نظام مشاوره، در حال حاضر یكی از علل اساسی عقب ماندگی جامعه مشاوران كشور است. ذیلاً به نمونه ای از سیاستهایی اشاره می شود كه لازم است توسط دولت در ایفای نقش خود در سطح نظام سازی اتخاذ گردد: ▪ عدم رقابت دولت با بخش خصوصی؛ ▪ عدم مداخله مستقیم دولت در شكل گیری نظام مشاوره؛ ▪ كمك به رقابتی ساختن بازار؛ ▪ پرهیز از سیاستگذاریهای مرتبط با صنعت به طور یك جانبه. سازماندهی برای ایفای نقش یادشده دولت لازم است مرجع مشخصی را برای هماهنگیهای لازم با نظام مشاوره و حصول اطمینان از اتخاذ سیاستهای همسو در دولت و اجرای صحیح آن معین كرده و ساختار مناسبی برای آن در نظر گیرد. ● نكات حائز توجه در مدل ارائه شده ▪ لازم است به نكات زیــــر در جهت روشن تر سازی مدل ارائه شده توجه شود: ▪ سطوح اشاره شده در هرم نقش دولت و همچنین عوامل مشخص شده در هر سطح بهطور مطلق قابل تفكیك نیستند و در مواردی به صورت كم و یا زیاد همپوشانی دارند؛ ▪ در مقاله هرجا صحبت از مشاور شده است منظور نهادهای مشاوره هستند ونه افراد مشاور. هر جا منظور افراد بوده به آن اشاره شده است؛ ▪ این مدل برای بیان انتظارات مشاور از دولت تهیه شده است. در مدل از نقش مشاور كه سهم قابل توجهی در توسعه نظام مشاوره دارد صحبتی به میان نیامده است. شكل شماره سه درجات سهم مشاور و دولت را در سطوح مختلف مشخص می كند. ▪ در هرم نقش دولت در توسعه نظام مشاوره مدیریت همچنان كه در شكل شماره چهار نمایش داده شده است، هرقدر از قاعده هرم فاصله بگیریم و به راس هرم نزدیك شویم ضرورت تعامل دولت با مشاور و هماهنگیهای لازم بین این دو نهاد بیشتر می شود. ● نتیجه گیری دولتها در توسعه نظام مشاوره مدیریت در كشور نه تنها به عنوان كارفرمای بزرگ بلكه در راستای رسالتی كه در زمینه توسعه ملی به عهده دارند، نقش اساسی دارند. وظایف دولت در این ارتباط در قالب مجموعه ای از عوامل اثرگذار بر سرنوشت مشاوره مدیریت مطرح می شوند. این مجموعه عوامل می تواند شرایط مساعدی را برای رشد و توسعه مشاوره مدیریت در كشور ایجاد كند. مجموعه این عوامل در قالب سه سطح قابل دسته بندی هستند. تامین نسبی نیازهای هر سطح شرط لازم برای موضوعیت یافتن نیازهای سطح بعدی است. نكته حائز توجه در هرم نقش دولت در توسعه نظام مشاوره مدیریت این است كه هرقدر از قاعده هرم به راس هرم نزدیك شویـم ضرورت تعامل دولت با مشاور بیشتر می شود. |