تصمیم گیری مهم ترین ، دشوارترین و پرخطرترین وظیفه یک مدیر اجرایی است . اتخاذ تصمیم گیری اشتباه و نامناسب گاه لطمات و زیان هایی جبران ناپذیر به یک شرکت یا فرد پدید می آورد و حتی ممکن است موجب نابودی آن گردد . شاید این پرسش در ذهن شما مطرح شود که علل و عواملی که در اتخاذ تصمیم های اشتباه نقش دارند کدام ها هستند . در بسیاری از موارد ، شیوه تصمیم گیری است که در این امر دخیل است .
برای مثال مدیر اجرایی در هنگام اتخاذ تصمیم از دیگر گزینه ها – تصمیماتی – که می توانسته انتخاب یا اتخاذ کند به طور روشن و کامل مطلع نبوده ، اطلاعات کافی و صحیح در اختیار نداشته و یا میزان فواید و ضررهای حاصل از اتخاذ تصمیمی خاص به دقت ارزیابی نشده بوده است . هر یک از عوامل می تواند به اتخاذ تصمیمی نامناسب یا غلط منجر بشود . اما گاهی از اوقات مشکل اصلی در روند تصمیم گیری نیست بلکه ذهنیت تصمیم گیرنده است که باعث تصمیم گیری اشتباه و زیان بار می شود . شیوه و چگونگی کار مغز بشر گاه زمینه را برای ارتکاب اشتباه در امر تصمیم گیری فراهم می آورد .
محققان طی پنجاه سال گذشته در باره چگونگی کار مغز در هنگام تصمیم گیری به مطالعه و بررسی پرداخته اند . این تحقیقات که هم به صورت نظری و هم به صورت عملی صورت پذیرفته است نشان می دهند که ما برای مواجه شدن و رفع پیچیدگی که ذاتا در امر تصمیم گیری وجود دارد ، به طور ناخودآگاه بر طبق عادت و روش های همیشگی عمل می کنیم ! این عادات که به یابندگی (شیوه ای برای حل مشکلات که در آن ما از تجارب گذشته استفاده می کنیم و سعی داریم شیوه های عملی یافتن راه حل را بیابیم) شناخته می شوند ، در اکثر شرایط موقعیت ها به کمک ما می آیند و ما از آنها استفاده می کنیم .
برای مثال در تخمین مسافت ذهن ما به طور مکرر و از روی عادت میزان وضوح جسم را به دوری یا نزدیکی آن ربط می دهد . هر چه جسم موردنظر واضح تر دیده شود . نزدیک تر به نظر می آید و برعکس هر چه مبهم تر باشد دورتر محسوب می گردد . ما در زندگی روزمره خود بارها مجبور می شویم مسافت ها را تخمین بزنیم و همین میان بر ذهنی ساده در این امر بسیار به ما کمک می کند .
این شیوه درست مانند دیگر شیوه هایی که ما از روی عادت مورد استفاده قرار می دهیم غیر قابل اطمینان و انکاست . برای مثال در روزهای که هوا آلوده یا مه آلوده است چشمان ما ذهن و مغز ما را فریب می دهند . در این روزها ما هنگام تخمین مسافت ها اشتباه می کنیم و فاصله اجسام را بیش تر از میزان واقعی تخمین می زنیم .
چون اختلال هایی که در نتیجه استفاده از این شیوه مسافت یابی رخ می دهند در اغلب موارد خطرناک هستند ، ما برای اجتناب از این خطرات می توانیم از به کارگیری این روش صرف نظر کنیم . باید گفت اشتباه در تخمین مسافت از سوی خلبان ها گاه نتایج فاجعه بار در بردارد به همین دلیل است که خلبان ها برای استفاده از معیارهای عینی مسافت ها ، آموزش ویژه می بینند .
محققان یک مجموعه این گونه اشتباهات را که در روش تفکر ما در هنگام تصمیم گیری به وجود می آید ، مشخص ساخته اند . برخی از این اشتباهات درست مانند اشتباهاتی که در تخمین مسافت بروز می کند ، حاصل اشتباه حواس ما هستند و برخی دیگر ظاهرا" حاصل ناهنجاری های غیرمنطقی در تفکر ما هستند . باید گفت ما آنچه موجب می شود این دام ها جنبه خطرناک پیدا کنند نامرئی بودن آنهاست . چون این گونه دام ها در روند تفکر ما پهن شده اند ، ما حتی هنگامی که در آنها گرفتار می شویم ، متوجه شان نمی شویم .
برای مدیران اجرایی که موفقیت شان به تصمیم گیری های هر روزه وابسته است دام های ذهنی و روانشناختی به میزان قابل ملاحظه خطرناک هستند . اشتباه در تصمیم گیری که حاصل افتادن در این دام است گاه باعث عدم کارایی و تضعیف همه فعالیت ها و امور ، از تولید محصول جدید گرفته تا استراتژی خرید و برنامه ریزی سلسله وار می گردد . اگر چه هیچ کس نمی تواند ذهن خود را از خطر افتادن در این دام ها مصون نگه دارد ، اما همه می توانند خلبان ها را الگو قرار داده و برای درک این دام ها و اجتناب از آنها آموزش های لازم را ببینند .
ممکن است یک سلسله دام های ذهنی و روانشناختی موجب اتخاذ تصمیم های اشتباه در امور تجاری و اقتصادی گردند . در این مقاله سعی در این بوده که هم در مورد ویژگی ها و علل وجود این دام ها توضیحاتی داده شود و هم راه هایی معرفی و پیشنهاد شوند تا مدیران با استفاده از آنها بتوانند خود را در مقابل آنها مصون نگهدارند .
بسیار مهم است که یادآوری کنیم ، آگاهی از ماهیت و منشا دام های ذکر شده ، همواره بهترین راه محافظت از خود است . آن دسته از مدیران اجرایی که سعی دارند با این دام ها و شکل های گوناگونی به خود می گیرند ، آشنا شوند ، بهتر از دیگر مدیران قادرند تضمین نمایند که تصمیمات شان به اندازه کافی صحیح و معقول و توصیه های زیردستان هم قطاران قابل اتکا هستند .