Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
یکشنبه 2 دی 1403 - 21:19

مدیر یا رئیس؟

مدیر یا رئیس؟

معمولاً در سازمانها و در محاورات روزمره واژه های مدیر و رئیس را اكثراً مترادف به كار می بریـــم و كسانی كه در علم مدیریت مطالعه ای ندارند، اصولاً تفاوتی بین مدیران و رؤســـا قائل نیستند و مدیر یا رئیس را كسی می داننــــد كه دستور می دهد و دستور او لازم الاجرا است.
در فرهنگ لغت معین، مدیر، اداره كننده كاری و در فرهنگ لغت المنجد، رئیس، سرور و سالار و بزرگ و پیشوا تعریف شده است.
در كتابهای مختلفی كه در زمینه مدیریت نگاشته شده است معمولاً دو ویژگی و شرط را برای مدیر عنوان می كنند:
۱ - ساخت شخصیتی. كه ویژگیهای شخصیتی خاصی را برای مدیران لازم می دانند از جمله: بـــرون گرایی، اعتماد به نفس، شجاعت، سخنوری، رهبری، پویایی، فعال بودن، آراستگی ظاهر، علاقه،... كه درمجموع اشاره به سلامت روانی مدیر دارد و درواقع به بحث آشنای »هنر« بودن مدیریت می پردازد.
۲ - ساخت تخصصی. اینكه مدیر باید در رشته مدیریت، دانش و آگاهی لازم و تحصیلات مناسب دانشگاهی و سواد مدیریت داشته و در كارش متخصص باشد كه در مجموع اشاره به بحث آشنای »علم« بودن مدیریت دارد.
از این منظر مدیران باید هم ازنظر روانی و ویژگیهای شخصیتی و هم ازنظر علمی صلاحیت احراز پست مدیریت را داشته باشند نبود هریك از ویژگیهای مورداشاره لطمه به هویت و كاركرد مدیر خواهد زد. فرنچ (FRENCH) و ریون (RAVEN) منابع قدرت مدیران را چنین عنوان كرده اند:
۱ - قدرت مرجعیت یا شخصیتی. همان چیزی كه به عنوان هنر در مدیریت شناخته می شود یعنی مدیر باید ویژگیهای شخصیتی مناسب و سلامت روان برای تصدی این شغل داشته باشد. چرا كه قرار است تعدادی از انسانهای دیگر را هدایت كرده و به هدف برساند. قدرت مرجعیت به مدیر این اجازه را می دهد كه به عنوان الگو در بین كاركنان خود مطرح باشد و كاركنان آرزو كنند كه از لحاظ شخصیتی روزی مثل مدیر مافوق خود شوند و به همین دلیل دستورات اداری او را با رضایت خاطر پذیرفته و برای او احترام قائل هستند.
۲ - قدرت تخصصی. همان چیزی كه به عنوان علم در مدیریت شناخته می شود. یعنی مدیر باید در یكی از گرایشهای مختلف علم مدیریت تخصصی و مدرك دانشگاهی معتبر داشته و نسبت به مسائل كاری خود كاملاً آگاهی داشته باشد. این قدرت به مدیر اجازه می دهد طبق دانش خود امور اداری را پیش ببرد و كاركنان تابع وی، چون او را انسانی متخصص می دانند با اطمینان، دستورات وی را اجرا می كنند.
۳ - قدرت پاداش. مدیر در سازمان می تواند به وسیله این قدرت در كاركنان ایجاد انگیزش كند و ازطریق پاداشهای درونی و بیرونی كه به كاركنان می دهد دستورات خود را اجرایی كند.
۴ - قدرت تنبیه. مدیر می تواند با استفاده از این قدرت، كاركنان خاطی را تنبیه كرده تا دستورات او در سازمان اجرا شوند. البته مدیران شایسته از این قدرت كمتر استفاده كرده و ترجیح می دهند ازجنبه مثبت قدرت خود یعنی قدرت پاداش استفاده كنند و در موارد اندك و استثنایی از تنبیه به عنوان آخرین راه حل ممكن استفاده می كنند.
۵ - قدرت قانونی. یعنی قدرتی كه به وسیله یك حكم و توسط سازمان به مدیر داده می شود و وی طبق قانون می تواند دستور دهد و انتظار اطاعت نیز داشته باشد. قدرت قانونی در احكام اداری تجلی می یابد و معمولاً مدت آن نیز تعیین می شود كه مثلاً مدیر برای مدت N سال به این پست منصوب می شود.
حال ببینیم مدیران و رؤسا از این قدرتها چگونه استفاده می كنند: مدیری كه متشخص و متخصص باشد بیشتر از قدرتهای مرجعیت و تخصص و پاداش استفاده می كند، چرا كه به راحتی می تواند ازنظر شخصیتی و علمی روی زیردستان خود اثر گذارد و زیردستان نیز چون وی را انسانی شایسته می دانند با رغبت دستورات اداری را اجرا می كنند و به موقع نیز از پاداشهای مناسب بهره مند می گردند.
مدیران شایسته بندرت از قدرت قانونی خود استفاده می كنند و اطاعت بی چون و چرا را از كــاركنان خود نمی خواهند و هیچگاه نمی گویند چون از لحاظ قانونی من مدیر هستم پس همه دستوراتم چه درست و چه غلط بدون هیچگونه بحثی لازم الاجراست. مدیران راه بحث و گفتگو و چون و چرا و مشاركت را در سازمان سد نمی كنند و انتظار »بله قربان« گفتن مطلق را از زیردستان خود ندارند.
اما رؤسا كسانی هستند كه چون تنها بنابر حكم قــانونی و ابلاغ به این سمت منصوب شده اند و از لحاظ شخصیتی یا تخصصی یا هر دوی آنها صلاحیت لازم را برای احراز از این پست ندارند دائماً از قدرت قانونی خود استفاده می كنند و با استفاده از الگوی مدیریت آمرانه و دستوری توقع اطاعت مطلق را از كاركنان خود دارند و هرگونه بحث و اما واگری را با استفاده از قدرت تنبیه به سرعت پاسخ می دهند و سیستمی بسته و نظامی را در سازمان حكمفرما می كنند.
نتیجـــه می گیریم كه همه آدمها با لفعل می توانند با دردست داشتن یك ابلاغ رسمی رئیس شوند و از این منظر همه ما رئیس هستیم، اما تعداد كمی از انسانها كه دارای ویژگیهای شخصیتی و علمی مدیریت هستند می توانند مدیر شوند. به همین دلیل است كه امروزه در كشور ما مدیریت »عوام زده« شده است و هركسی با هرتخصصی و یا گاها بدون هیچگونه تخصصی ادعای مدیریت دارند.
قبل از آنكه بخواهیم تابلو اتاق كار خود را سفارش داده و نصب كنیم، انتخاب با ماست كه چه بنویسیم: مدیر یا رئیس؟

  • منبع: vista.ir
  • تاریخ: پنجشنبه 14 اسفند 1393 - 17:01
  • نویسنده:
  • صفحه: BIZKIDS
  • بازدید: 617

ارسال نظر