Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
چهارشنبه 16 آبان 1403 - 09:20

نظریه مهندسی اجتماع

نظریه مهندسی اجتماع

مفهوم مهندسی به صورت ساده از اولین مفاهیمی است که بشر به آن نیاز پیدا کرده است. کلمه مهندس از هندسه به معنای اندازه گیرنده، محاسب و شماردار است. هندسه به فتح ه معرب اندازه است و مهندس در ا+صل مهندز است که ز به س تبدیل شده است. در ادبیات فارسی قدیم استفاده از این کلمه معمول بوده است:
فردوسی بیان داشته است :
ز دینار و گوهر هزاران هزار که آن را مهندس نداند شمار
سعدی نیز این چنین سروده:
قصه به هر که می برم فایده ای نمی دهد مشکل درد عشق را حل نکند مهندسی
اندازه گیری زمان و مکان از ابتدایی ترین نیازهای بشری بوده است. وقتی انسان های اولیه خواستند محل امنی برای سکونت خود بپا کنند با مفهوم اندازه گیری آشنا شدند. افرادی که دانش تجربی ساخت بنا را داشتند برای اینکه اسرار و رموز حرفه خود را حفظ کنند و مجانی برای قدرتمندان کار نکنند ،گروه زیرزمینی ای برای خود تشکیل دادند که بناهای آزاد** نامیده شدند. ریشه تاریخی محفل های فراماسیونی که باندهای سیاسی با پنهان کاری است به آنها می رسد. در تاریخ علم نیز ریاضیات و هندسه قدیمی ترین رشته علمی است که اندیشه بشری را به خود معطوف ساخت.
مفهوم مهندسی از اواخر قرن هیجدهم با تحولات انقلاب صنعتی و نیاز به اندازه گیری های دقیق به دنیای تکنولوژی صنایع وارد شد و مهندسین مکانیک در کنار مهندسین ساختمان و زمین قرار گرفتند. در اواخر قرن بیستم که علم و تکنولوژی در نفت، نساجی، کشاورزی، صنایع فضایی، کامپیوتر و غیره بکار گرفته شد و نیاز به محاسبه و اندازه گیری در آنها پدیدار گشت مهندسین مربوط نیز پس از آموزش به کار گرفته شدند. در دهه های اخیر مفهوم اندازه گیری از متر به متر رسیده است که این مقیاس نانو نامیده می شود. امروز می توان این چنین بیان داشت که در هر موضوعی اعم از فیزیکی یا اجتماعی/ نرم افزاری یا سخت افزاری که از اندازه گیری و محاسبه استفاده شود، مفهوم مهندسی کاربرد خواهد داشت .
در مهندسی پدیده های فیزیکی نهایت کوشش می شود که همه چیز زیر پوشش محاسبه و کنترل قرار گیرد. امّا در مهندسی اجتماع منظور این نیست که براساس اندازه گیری ها و محاسبه و برنامه ریزی جامع اجتماعی تمام رفتارها و فعالیت های افراد یک جامعه زیر پوشش کنترل و نظم قرار گیرد یا طبقه خاصی به نام مهندسین اجتماع سلطه خود را بر جامعه تحمیل کنند. یک چنین حالتی مصداق کامل کشورهای کمونیستی سابق و ظهور طبقه جدیدی می شود که میلوان جیلاس در کتاب طبقه جدید این چنین توضیح می دهد که در کشورهای کمونیستی طبقه جدیدی ظهور می کند که بر جان مردم از طریق سازمانهای امنیتی، بر روان مردم از طریق سازمانهای تبلیغاتی و بر مال مردم از طریق سیاستهای اشتراکی سلطه پیدا می کند.
آنچه دقیقاً از مفهوم مهندسی اجتماع منظور است این است که در حل مشکلات اعم از داخلی و خارجی با بینش علمی، تحقیقات و محاسبات و مبانی محکم نه واهی و ذهنیت شخصی تصمیم گیری شود. تحقیقات اجتماعی که مشاهده مستقیم و ثبت وقایع عینی را می طلبد در واقع دشمن طبیعی تمام تعصبات کور است. تعصبات آینده ترجیحی خود را دستور می دهد. راهی را که جامعه بایستی به طرف آن برود. تحقیق وضع واقعی موجود را تشریح می کند. در درازمدت که تحقیق واقعیت های در حال تغییر جامعه را بیان می کند، مبانی ثابت تعصبات را از پایه بهم می ریزد. و به همین علت است که در کشورهایی که اندیشه جزمی اید ئولوژیکی حاکم است، تحقیقات اجتماعی مفهومی ندارد و در حد تایید تعصبات است . اشاعه یک چنین مفهومی از این جهت مهم است که همانطوری که پزشکی تجربی به پزشکی علمی و معماری تجربی به مهندسی ساختمان تبدیل شد، مسائل اجتماعی نیز دیگر نمی تواند براساس آموخته های تجربی حل وفصل شود بلکه بایستی چارچوبهای نظری یا دانش اجتماعی به صورت کاربردی ملاک قرار گیرد. همانطوری که مهندسی ساختمان در یک کتاب خلاصه نمی شود و دروس مختلف در یک دوره طولانی ،مبانی نظری آن را تشکیل می دهد و حتی مهندسین مختلف به نامهای مهندس محاسب، معماری و تاسیسات با یکدیگر برای ایجاد یک ساختمان همکاری می کنند. مهندسی اجتماع نیز اگر از مهندسی ساختمان به مراتب پیچیده تر نباشد آسانتر نیست.
حکومت های امروزی در برابر فشارهای غیرقابل تصور عوامل درونی و بیرونی قرار دارند. تنها راه نجات ،تغییرات ساختاری و کارکردی برای مقابله با مشکلات است . براساس مبانی نظری مهندسی اجتماع است که طراحی و ایجاد تغییرات اساسی نو، مفید، هماهنگ و آگاهانه در ساختار و کارکرد جامعه به منظور حفظ و توسعه پایدار آن امکان پذیر می شود.
براساس این مدعا این سخن دیگر درست نیست که هر جامعه ای لایق همان حکومتی است که بر آن حکومت می کند. این گفته مربوط به زمانی بود که افراد انسانی در برابر تندبادهای شدید و توفان در پناه نماز وحشت آرامش می یافتند . از گرفتگی عروق قلب با زندگی وداع می کردند. از درد شدید سنگ کلیه زمین را دندان می گرفتند و با بزرگ شدن غده پروستات با سوزش و درد و ذلت جان می داد ند. میدانیم که بشر امروز چگونه به سادگی مشکلات یادشده را حل می کند.به همین ترتیب دانش اجتماعی نیزبه مرحله ای رسیده است که می تواند مشکلات خود را حل کند .
افراد ،گروه ها، طبقات و جوامع با یکدیگر در یک شرایط تعاملی به سر می برند. مسایل بیشماری دراین تعامل شکل می گیرد و در قالب الگوهای سنتی و فرهنگی مصالحه و حل می شود. در عین حال با توجه به تحولات عینی و ذهنی پدیده هایی بروز می کند که الگوها و ذهنیت های فرهنگی موجود جامعه قادر به حل آنها نیست. بسیاری از این پدیده ها به صورت فردی یا جمعی مشمول مرور زمان شده ، تغییر شکل داده و به شکل پدیده های جدید دیگری بروز می کند. این مسایل است که موضوع تصمیمات عمومی و خط مشی گذاری جدید قرار می گیرد. جوهر کلام ما این است که یک چنین تصمیماتی بایستی مبتنی بر الگوهای علمی و با محاسبه و اندازه گیری باشد.
به هرصورت، هدف اصلی این نوشته اشاعه مفهوم مهندسی اجتماع و بیان چارچوب کلی آن است . چنانچه یک چنین مفهومی مورد قبول قرار گیرد، استفاده و کاربرد اندیشه های علمی ،زمینه لازم را خواهد داشت .
در هر جامعه ای می توان افراد ی صاحب اندیشه در مسایل مختلف پیدا کرد . مهم این است که در یک جامعه ،اعتقاد به صاحب اندیشه وجود داشته باشد. ارزش اندیشه را می توان در موارد زیر ملاحظه کرد : چنانچه در حدود ۸۰ سال قبل یک صاحب اندیشه الگو ی صحیحی از شهرسازی با خیابان کشی و تقسیم بندی اراضی ارائه می داد و این اندیشه در تهران به اجرا گذاشته می شد ،بالطبع بقیه شهرها نیز از الگوی تهران استفاده می کردند و امروز چیزی به نام مشکلات عبور و مرور به این صورت وجود نداشت. آیا می توان ارزش یک چنین اندیشه ای را با عدد و رقم حساب کرد؟
اندازه گیری ها در مهندسی ،به منظور تنظیم روابط منطقی اجزاء سیستم مورد نظر است. اجزاء هر سیستمی با توجه به هدف خود دارای روابط خاصی است. مثلاً از یک مجموعه مصالح ساختمانی می توان انواع بیشماری ساختمان با اهداف مختلف بنا کرد که اجزاء هر یک از ساختمانها با منطق خاصٌی تنظیم می شود. ارتباط منطقی اجزاء ساختمان در یک مجتمع ساختمانی ،با اجزاء ساختمانی در یک مهمانسرا، دبستان، بیمارستان، سینما و از این قبیل یکسان نیست و در هر یک منطق خاصی بکار می رود. اشتباه در تنظیم روابط است که باعث فرو ریختن ساختمان می شود. دانش مهندسی ساختمان است که ارتباط منطقی اجزاء را به ما می آموزد. دانش مهندسی ساخت هواپیما است که به ما می آموزد چگونه ارتباط منطقی بین اجزاء هواپیما ایجاد کنیم که هواپیما شکل گرفته و ساخته شود. در واقع شناخت و آگاهی از روابط منطقی اجزاء در هر سیستمی ،علم مربوط به آن سیستم است. به عبارت دیگر نظریه منطق ارتباطات جوهر تمام علوم است.
اداره شهر، کارخانه، دانشگاه و یا هر سیستم پیچیده ای به بینش تشخیص روابط منطقی اجزاء سیستم آن است. در هیچ نقطه ای از جهان نظام آموزشی ای وجود ندارد که به انسان یاد دهد که سیستمی را در شرایط خاص چگونه اداره کند. بلکه با مطالعات نظری و بررسی های موردی فرد دارای بینش خاصی می شود که روابط منطقی اجزاء سیستم موردنظر را در شرایط متغیر شناسایی و در هماهنگی آن کوشش کند. وقتی فردی به این درجه از کفایت رسید ،برای او اداره یک مجتمع صنعتی عظیم،یک شهر بزرگ، یک دانشگاه و حتی یک ارتش بزرگ یکسان خواهد بود. فرضاً اگر این شخص مدیر یک شرکت بزرگ هواپیما سازی شود، او می داند که کار او نیست که کارخانه ای را اداره کند که تمام اجزاء هواپیما را بسازد، بلکه اجزاء هواپیما توسط چندین هزار کارخانه ساخته می شود. اصولاً در سطح جهان هیچ کارخانه ای نیست که تمام هواپیما، اتومبیل یا حتی یخچال را بسازد. اگر یک چنین کارخانه ای به فرض تصور شود، بدترین نوع تولید را خواهد داشت. زیرا یک کارخانه نمی تواند در هزاران رشته مختلف تخصص لازم را در عالیترین کیفیت کسب کند. نمونه یک چنین مصنوعی ،هواپیمای ایرباس است که محصول کشورهای پیشرفته صنعتی اروپا با آمریکا است. دراین شرایط است که کار و ماموریت اصلی مدیر ،ایجاد ارتباط منطقی بین چندین هزار متخصص است که نتیجه فعالیت آنان به صورت هواپیما ظاهر می شود. این متخصص ها هستند که با محاسبات بسیار پیچیده و گسترده ،روابط منطقی اجزاء هرنوع هواپیما را تعیین و با توجه به ظرفیت و هدف نوع هواپیما ،آن ها سفارش، کنترل و به هم متصل می کنند.
چنانچه این فرد از مدیریت کارخانه هواپیماسازی به مدیریت سازمان بزرگ دیگری اعم از عمومی یا خصوصی منصوب شود، در پی شناسایی ارتباط منطقی اجزاء سیستم زیر نظر خود می تواند ماموریت خود را به خوبی انجام دهد.
مورد دیگری که در ارتباط با مفهوم روابط منطقی وجود دارد این است که این مفهوم به صورت مطلق وجود ندارد بلکه نسبی است. همانطوری که روابط منطقی اجزاء یک هواپیما در خلال ۹۰ سال گذشته در جهت تکامل و پیشرفت تغییرات بسیاری یافته است ،روایط منطقی یک سیستم اجتماعی نیز ثابت نبوده و مشمول تغییرات می شود. توجه به این مفهوم است که مغز را از حالت جمود خارج ساخته و نوآور ، پویا و فعال خواهد کرد.
جامعه نیز به عنوان یک سیستم اجتماعی مشمول مبانی ذهنیت علمی و ارتباط منطقی اجزاء است . براساس این مفهوم است که هر حرکتی در جامعه می تواند اندازه گیری و مهندسی شود. مثلاً در یکی از کشورهای پیشرفته محاسبه شده است که وقتی یک فرد در آن جامعه متولد می شود تا وقتی که پس از اتمام تحصیلات ،آماده کار و تولید شود ،در حدود یک میلیارد ریال هزینه ملی به بار می آورد. براین اساس است که می توان هزینه های ملی تصادفات وسایل نقلیه را بررسی و با دقت محاسبه کرد.
در مهندسی پدیده های فیزیکی یا اجتماعی ،ارتباط منطقی اجزاء باید از سه بعد مورد نظر و محاسبه قرار گیرد.
الف) هر جزء سیستم ویژگی خاصی دارد که با اجزاء دیگر یکسان نیست مثلاً فلز مورد استفاده در بالهای هواپیما با فلز مورد استفاده در محورهایی که چرخ هواپیما به آنها متصل می شود فرق می کند و محاسبات خاص خود را دارد.
ب) هر یک از اجزاء طبق محاسبات خاصی در ارتباط منطقی با اجزاء دیگر خواهد بود. ظرفیت تعداد مسافر ،متناسب با محاسبات و تنظیم ارتباط با موتور و دیگر اجزاء هواپیما خواهد بود.
ج) نه فقط ارتباط منطقی اجزاء سیستم را بایستی در موارد بالا محاسبه کرد، بلکه لازم است محاسبات دقیق ارتباط منطقی کل سیستم با محیط خود را نیز در نظر گرفت. برای مثال محاسبات سد در محل سست و شولاتی با محلی کاملاً سخت به کلی فرق می کند. یا محاسبات یک ساختمان بلند در منطقه ای که زلزله خیز است با منطقه ای که در طول تاریخ سابقه زلزله ندارد یکسان نیست. توجه و محاسبه این عوامل محیطی در ساختمان هواپیما واضح تر است. چنانچه قدرت موتور هواپیما را دو برابر کنیم ولی بالهای آن را قطع کنیم این هواپیما به طور قطع نمی تواند پرواز کند. زیرا خیزش هواپیما براساس محاسبات آیرودینامیکی شکل هواپیما و عامل محیطی جریان هوا است .
حال با آشنایی مقدماتی با نظریه منطق ارتباطات که اساس شناخت هر سیستمی اعم از فیزیکی یا اجتماعی است می توان کاربرد این نظریه را در سیستمهای اجتماعی نیز بررسی کرد. اگرچه انسان مانند جمادات بی اراده نیست و هر فرد با توجه به ویژگی های شخصیتی او پدیده ای واحد است که با فرد دیگر کاملاً فرق می کند. جالبتر اینکه حتی هر انسان در شرایط و زمانهای مختلف عکس العمل های گوناگون بروز می دهد و رفتارهای غیرقابل پیش بینی می کند، اما، در مجموع به منظور شناخت اجزاء سیستم اجتماعی و تنظیم روابط منطقی میان آنها می توان از معیارهای خاصی مانند: سن، ثروت، تحصیلات و غیره برای اندازه گیری استفاده کرد. میزان فعالیت های اقتصادی یک جامعه را نیز می توان از طریق درآمد سرانه، تولید ملی، تورم و دیگر شاخص های اقتصادی اندازه گیری کرد. یا میزان امنیت اجتماعی را از طریق تعداد جرائم مختلف و مقایسه آن ها با شاخص های گذشته و یا با دیگر جوامع به دست آورد. نهایتاً در این بحث از جهت ساده کردن موضوع ابعاد سه گانه ای که در مهندسی یک سیستم فیزیکی مانند هواپیما مورد بررسی قرار گرفت در یک سیستم اجتماعی ساده مانند یک سازمان بیان می کنیم. همانند یک سیستم فیزیکی در سیستم سازمان نیز کوچکترین جزء آن که افراد انسانی هستند مورد توجه و محاسبه قرار می گیرند. هر شغلی در سازمان ویژگی خاصی دارد که در شرح شغل مربوطه مشخص شده است. در شرح هر شغل شرایط احراز معین می شود. براین اساس است که در محلی که شاغل آن بایستی دارای دانش و تجربه حسابداری باشد نمی توان از فردی که در برنامه ریزی کامپیوتر تخصص دارد استفاده کرد.
عامل دوم اینکه نه فقط هر یک از شاغلین بایستی دارای ویژگی خاص باشند، بلکه هر شاغل بایستی در ارتباط منطقی با اجزاء دیگر فعالیت کند و به منظور نیل به هدف باید هماهنگی کامل بین تمام اجزاء سازمان وجود داشته باشد کمااینکه در هواپیما نیز چنین است.
عامل سوم در ارتباط با محیط است. بقاء هر سازمان منوط به محاسبات کار سازمان و هماهنگی با محیط است. اگر سازمان حتی با بالاترین کارایی اقدام به تولیداتی کند که مورد نیاز جامعه نباشد، آن سازمان در اسرع وقت سقوط خواهد کرد. رعایت منطق ارتباطات در داخل سیستم باعث کارایی و توجه به عوا مل بیرونی باعث اثر بخشی سیستم می شود . چنانچه منطق ارتباطات در عوا مل درونی و بیرونی با بسیط سیستم رعایت شود بهره وری حاصل می شود .
مصنوعات در یک واحد تولیدی از طریق کنترل کیفیت اندازه گیری و بررسی می شود. در سیستمهای اجتماعی مانند یک سازمان ، افراد از طریق ارزشیابی کفایت اندازه گیری و مورد بررسی قرار می گیرند. مهندسی در سیستمهای فنی با توجه به پیشرفت در منطق ارتباطات به جایی رسیده است که می توان محصول بدون نقص تولید کرد. بر این اساس است که با اینکه روزی بیش از ۲۰۰ هزار پرواز در سطح جهان صورت می گیرد، چنانچه دستورالعمل های مقرر رعایت شود حادثه ای نخواهیم داشت.
چنانچه سازمان های اجتماعی نیز در بازار رقابت قرار گیرند، سازمانهای ناکارا از گردونه خارج می شوند و سازمان هائی که مبانی سه گانه منطق ارتباطات را رعایت کنند به بقاء خود ادامه خواهند داد. فلسفه وجودی گرایش به خصوصی سازی به مفهوم واقعی نیز در همین است. زیرا در سازمانهای دولتی انگیزه لازم برای رعایت مبانی منطق ارتباطات وجود ندارد.
در خاتمه قابل بیان است که پیچیدگی منطق ارتباطات وقتی بروز می کند که تغییر در هر یک از اعضاء ،تمام اجزاء دیگر را تحت تاثیر قرار می دهد . ساده ترین مثال آن اینکه با افزایش دور موتور یک اتومبیل تمام محاسبات دیگر اجزاء آن اتومبیل می بایستی مورد باز نگری و تغییر قرار گیرد . یا در یک ساختمان چنانچه تصمیم گرفته شود طرح یک ساختمان پنج طبقه به شش طبقه تغییر یابد ،کلیه محاسبات بایستی بر مبنای جدید صورت گیرد .
توجه به همین چار چوب نظری به ظاهر ساده باعث شده است که بزرگترین کارخانه اتومبیل سازی جهان (تویوتا )ارتباطات منطقی سیستم تولید خود را آنچنان تنظیم کند که نیازی به انبار نداشته باشد و یا بی توجهی به همین نظریه است که جا معه ایران را گرفتار مسائل و مشکلات بیشمار خصوصا اقتصادی کرده است.

  • منبع: vista.ir
  • تاریخ: پنجشنبه 14 اسفند 1393 - 16:43
  • نویسنده:
  • صفحه: BIZKIDS
  • بازدید: 461

ارسال نظر