مدیر جزئی از یک مجموعه است که قدر مسلم از مهمترین عوامل موفقیت و پیشرفت در هر گروه و موسسه و خانواده و... به حساب می آید.
یک مدیر کارآمد و توانا می تواند گروه موفق و مفیدی را به وجود آورد کمی و کاستی ها را تقلیل دهد و با نیروی عشق و ایمان گروه را منسجم تر کند. اما ارزیابی و انتخاب مدیران کارآمد به مراتب حساس تر و کار را هم کمی مشکلتر می کند. با انتخاب مدیران لایق کارکنانی مناسب و دلسوز نیز انتخاب خواهند شد که همه این عوامل بازویی خواهد شد که با تکیه بر امید می تواند سازمان را به اهداف خود برساند.
« مدیریت یعنی هنر به وجودآوردن و حفظ کردن محیطی که در آن افراد بتوانند در جهت برآوردن هدف های معینی به طور موثر و کارآمد فعالیت کنند. »
● هدف از مدیریت
در اصطلاح عامیانه نکته بسیار ظریفی وجود دارد که :
« که اگر ندانی به کجا می روی نخواهی دانست کی به آن جا می رسی » .
این مفهوم نشان می دهد فعالیت هایی است که بدون هدف انجام می شوند و طبعا نباید به نتیجه آن امیدوار بود.
در حدیث است که پیغمبر اکرم (ص ) فرمود : « اگر سه نفر همسفر شدید حتما یکی از سه نفر را امیر و رئیس خود قرار دهید » . از اینجا می توان فهمید که از نظر رسول اکرم هرج و مرج و فقدان یک قوه حاکم بر اجتماع که منشا حل اختلافات و پیونددهنده افراد اجتماع با یکدیگر باشد چه اندازه زیان آور است حضرت علی (ع ) نیز مکرر لزوم یک حکومت مقتدر را تصریح کرده است .
امام علی (ع ) می فرمایند : قانون خدا بایست بوسیله افراد بشر اجرا شود مردم را از فرمانداری نیک باید چاره جست در پرتو حکومت و در سایه حکومت است که مومن برای خدا کار می کند و کافر بهره دنیای خود را می برد و کارها به پایان خود می رسد. به وسیله حکومت است که مالیاتها جمع آوری با دشمن نبرد راهها امن و حق ضعیف از قوی بازستانده می شود تا آنوقتی که نیکان راحت گردند و از شر بدان راحتی بدست آید. »
● شروط مدیریت
مدیریت نیروی فطری نیست تا به وسیله آن بتوان افراد و جوامع را طرف خود جذب کرد و رهبری آنان را به عهده گرفت بلکه مدیریت به صورت حرفه ای مبتنی بر اصول و مفاهیم علمی درآمده و هر فرد می تواند به کمک تجربه و استعداد خویش و با شناختن اصول و فنون مدیریت و کسب تجربه در صف مدیران شایسته درآید.
براین اساس یک مدیر هر برنامه ای را که می خواهد برای افراد زیر پوشش مدیریت خود تنظیم کند اگر بخواهد برنامه موفق و پایداری باشد باید سعی کند کارهایش را طوری پایه گذاری و برنامه ریزی کند که ضمن به حساب آمدن افکار و احساسات همگان تمام افرادی که در یک مجموعه زیر نظر وی فعالیت می کنند از هر نظر از رفتار و مزایای منصفانه ای برخوردار باشند و گرنه در کارش موفق نخواهد بود و موقعیتش پایدار نخواهد ماند.
از دیدگاه دیگر سه ویژگی است که اگر در هر پیشوایی وجود داشته باشد می توان پذیرفت به امامت و رهبری خود وفادار مانده است .
در حکمش عدالت روا دارد از مردم خود را نپوشاند و قوانین الهی را درباره اشخاص دور و نزدیک یکسان برپا دارد.
امام علی (ع ) شرط عدالت را اصیل ترین شرط زمامداری دانسته است .
● اهمیت مدیریت
هر کسی در زندگی خود به نحوی با مساله « مدیریت » درگیر است در سطوح بالا یا پایین . نه تنها دولتمردان و وزرا فرماندهان روسای دانشگاهها مدیران ادارات ... بلکه هر انسانی در محدوده کسب و کار و خانه و خانواده خود با نوعی از مدیریت سر و کار دارد که اگر به طور صحیح انجام شود راهها نزدیک فعالیت ها پرثمر کوششها پربارتر مشکلات کم و موفقیتها قطعی است .
به عکس آنچه بعضی فکر می کنند مشکل بزرگ جامعه ما مشکل « کمبودها » نیست مشکل « ضعف بعضی از مدیریتها » است که هرگاه با الهام از مبانی اسلام و دستورات جامع الاطراف و حرکت آفرین آن اصلاح گردد به سرعت می توانیم ضعف ها را به یاری خدا جبران کنیم و بر مشکلات فائق شویم اهمیت و نقشی که مدیریت در دنیای امروز داشته و در آینده نیز خواهد داشت غیرقابل انکار است چرا که مدیریت در میان دانه های مروارید بشریت حکم وسیله ای را دارد که دانه ها جدا و فرار مروارید را کنار هم قرار داده و میانشان پیوند و ارتباط برقرار می سازد. در واقع همان گونه که دانه های مروارید هنگامی جزو و کالای تزئینی به شمار می روند و زینت بخش وجود آدمی می شوند که به وسیله بند و مانند آن به صورت گردنبند و یا شکل دیگر درمی آیند. انسانها نیز هنگامی می توانند کارآیی داشته و برای یکدیگر مفید باشند که به برکت وجود یک مدیر لایق و کارآمد تشکلی پیدا کنند.
● چهار هدف عمده در مدیریت
چهار هدف عمده در مدیریت بیش از همه جلب توجه می کند که نه تنها حکومت اسلامی بلکه مدیریت هایی که از آن نشات می گیرد نیز باید در مسیر این چهار هدف گام بردارند عبارتند از :
▪ آگاهی بخشیدن به انسانها
▪ تربیت معنوی و احیای ارزشهای اخلاقی
▪ اقامه قسط و عدل
▪ آزادی انسانها
● وظایف دهگانه یک مدیر
▪ـ تصمیم گیری
▪ برنامه ریزی
▪ سازماندهی
▪ هماهنگی و کنترل
▪ ایجاد انگیزه
▪ چاره جویی و پیشگیری
▪ بررسی و ارزیابی عوامل پیروزی
▪ جمع آوری و اطلاعات کافی و آمار لازم
▪ جذب نیروهای صالح
▪ تشویق و توبیخ
● ویژگی عمده مدیران
▪ ایمان به هدف :
در اینجا مفهوم ایمان به مکتب و مبانی مکتبی را دارد یک مدیر و فرمانده مکتبی نه تنها نمی تواند در برابر آن مکتب بی تفاوت باشد بلکه باید ایمان عمیقش به تعلیمات آن مکتب انگیزه اصلی او را در انجام وظائفش تشکیل دهد. قرآن مجید درباره پیامبر اسلام (ص ) می گوید : « پیامبر به چیزی که از سوی خدا بر او نازل شده ایمان آورده
و مومنان نیز ایمان آورده اند. »
ایمان به هدف برای یک مدیر و فرمانده در هر تشکیلات نخستین و مهمترین شرط موفقیت او است و اصولا عشق به کار و تلاش و کوشش توام با دلسوزی بدون چنین ایمانی صورت نخواهد گرفت .
تقوا : نخستین وظیفه یک مسئول و یا کارگزار حکومت اسلامی در هر رده ای مراعات تقوا و کنار زدن خواهشهای نفسانی است . چرا که اگر بی بهره از تقوا و اسیر شیطان نفس و تمایلات نفسانی خود باشد هیچگاه نمی تواند به وظایف شرعی و تکالیف الهی خویش عمل کند و به قول حافظ تا خودش راهرو نباشد کی می تواند راهبر شود
چنین کسی بنده خدانیست . آن کس که به فرامین خداوند سر می سپرد و عمل می کرد بدون اصلاح و تزکیه درون نمی تواند هدایتگر و راهنمای دیگران باشد و به مسئولیتهای خویش در قبال آنان عمل کند.
مسئولان یک نظام باید هم به خود سازی و تهذیب نفس خویش بپردازند و هم آگاهیهای شرعی خود را بالا برند و هم مجهز به تخصص کافی در مسئولت خود باشند.
حضرت علی (ع ) در فرازی از خطبه معروف « همام » چنین فرمود : « پس تقوا ورزان در نیا مردم اهل فضیلتند گفتارشان صواب پوشش آنان میانه روی و روش آنان فروتنی است از آنچه خدا بر آنان حرام کرده است چشم می پوشند... و اگر اجلی که خدای بر آن نوشته است نبود ارواحشان را شوق ثواب و خوف عقاب یک چشم بهم زدن در کالبدهایشان قرار نمی گرفت . آفریدگار در دلشان بزرگ است و غیر از حق در چشمشان کوچک » .
▪ علم و قدرت :
منظور از آگاهی و علم در اینجا آن نوع علم و آگاهی است که با گردش کار مدیر و فرمانده پیوند دارد و در حوزه ماموریت او اثر میگذارد. مدیر ناآگاه یا ناتوان تشکیلات خود را به ورشکستگی و سقوط می کشاند و چنین فرماندهی در میدان نبرد نیز سرنوشتی جز شکست ندارد.
پیامبر اکرم (ص ) می فرماید : « هرکس از میان مسلمانان فرمانداری را برگزیند در حالی که میداند دیگری نسبت به او اولویت دارد و به قرآن و سنت آگاهتر است خیانت به خدا و رسول او و جمیع مسلمانان کرده است »
روشن است که بخشی از این دو امتیاز ذاتی است و بخش مهمی از طریق اکتساب فراهم می گردد و مخصوصا از طریق تجربه و سابقه کار باید مدیران و فرماندهان را در این دو جنبه پرورش داد.
▪ امانت و درستکاری :
در معیارهای اسلامی این شرط به ضمیمه قدرت برای همه کارکنان و کارمندان قید شده است و مدیر و فرمانده به حکم اینکه از رده های بالای کارکنان و کارمندان هستند نه تنها می توانند از آن فرمان مستثنا باشند بلکه باید هر دو را در حد عالی دارا باشند.
تعبیر به امانت درباره پستهای مهم سیاسی و مدیریتی در حکم معروف حضرت علی (ع ) نیز آمده که در نامه ای به فرماندار آذربایجان نوشت
پست و مقامی که به دست تو افتاده شکاری در چنگال تو نیست بلکه امانتی است که بر گردنت سنگینی می کند. »
▪ صداقت و راستی :
با توجه به اینکه مهمترین سرمایه یک مدیر و فرمانده در برنامه های اجرائی همبستگی او با افراد زیر نظر او و وجود اعتماد متقابل در میان آنهاست و با توجه به اینکه ضامن حفظ این همبستگی اعتماد متقابل صداقت در گفتار و عمل است نقش این موضوع در امر مدیریت آشکار می شود. گاه یک « سخن » یا « عمل » خالی از صداقت کافی است که میان مدیر و فرمانده و کسانی که تحت مدیریت و فرماندهی قرار دارند جدائی بیفکند و به همین دلیل مدیر و فرمانده حتی از کارهائی که او را متهم به ترک صداقت می کند هر چند واقعیتی نداشته باشد باید بپرهیزد تا بتواند سرمایه عظیم اعتماد عموم را حفظ کند.
پیامبر اکرم (ص ) فرمود : « برای آزمایش مردم نگاه به زیادی نماز و روزه آنها و کثرت حج و نیکی کردن آنها به مردم و سرو صدای آنها در عبادات شبانه نکنید ولی نگاه به راستگوئی و امانت آنها بکنید. »
▪ حسن سابقه :
این شرط مهم را که امروز از سوی همه مجامع و محافل جهانی و موسسات مختلف به رسمیت شناخته شد امیرمومنان (ع ) در چهارده قرن پیش با صراحت تمام در فرمان تاریخی « مالک اشتر » بیان فرموده است آنجا که مالک را مخاطب ساخته و می گوید :
« بدترین وزرای تو کسانی هستند که برای اشرار قبل از تو وزیر بوده اند کسی که با آن گنهکاران را در کارهایشان شرکت داشته نباید صاحب اسرار تو باشد آنها همکاران گنهکاران و برادر ستمکارانند در حالی که تو می توانی جانشینان خوبی برای آنها بیابی از کسانی که از نظر فکر و نفوذ کمتر از آنان نیستند اما بار گناهان آنها را به دوش نمی کشند... هزینه این افراد بر تو سبکتر و همکاریشان با تو بهتر است . »
▪ سعه صدر :
مدیریت مانند فرماندهی کار پیچیده ای است و می دانیم هر قدر کاری پیچیده تر باشد مشکلات آن افزونتر و آفاتش بیشتر است به همین دلیل مدیران و فرماندهان باید دارای اراده ای قوی حوصله زیاد. و ظرفیت کافی در رویاروئی با مشکلات باشند.
اهمیت این صفت ویژه را مانند هر صفت دیگر از نقطه مقابل آن می توان شناخت نقطه مقابل سعه صدر و حلم همان « تنگ نظری » « دست پاچگی » و « کینه توزی » است که اثرات فوق العاده منفی آنها در امر مدیریت و فرماندهی برای احد پوشیده نیست .
▪ دلسوزی و عشق به کار :
هیچکس نمی تواند مدیر و یا فرمانده خوبی باشد مگر اینکه به کار خود عشق بورزد. آنها که برنامه های خود را به عنوان یک « مسئولیت اداری » یا نجات از اعتراض مردم و توضیح مافوق انجام می دهند به دایه ای می مانند که در برابر گرفتن مزد مسئولیت « تغذیه » یا « تربیت کودکی » را برعهده گرفته ولی آنها که به کار خود عشق می ورزند همچون مادرند!
و درست یکی از مهمترین تفاوتهای مدیریت غربی و اسلامی همین است .
▪ تجربه و آزمودگی :
مسلما هیچ مدیر و فرماندهی در آغاز کارش تجربه کامل درباره آن مسئولیت ندارد ولی کارهای قبلی او در پست ها و مناصب دیگر می تواند زمینه ساز برای پست و منصب فعلی او باشد و منظور از تجربه و سابقه کار نیز همین است . فی المثل نباید و نمی توان یک سرباز عادی را بدون طی سلسله مراتب به فرماندهی لشکری منصوب کرد.
دلیل آن هم روشن است زیرا مسائل مربوط به « مدیریت » و فرماندهی علاوه بر جنبه های علمی و آموزشی به جنبه علمی و تجربه نیز تکیه دارد. یک فرد ممکن است حداکثر استعداد را برای مدیریت و فرماندهی داشته باشد و بالاترین دانشکده های مدیریت و فرماندهی را نیز گذرانده باشد ولی نتواند به عنوان یک مدیر یا فرمانده قوی و مطمئن عهده دار پست های حساس شود.
▪ شجاعت و قاطعیت :
اگر چه ویژگیهای مهم یک مدیر و فرمانده و ارزشهای لازم برای آنها منحصر به آنچه در اینجا آورده شده نیست ولی می توان گفت آنچه تا حال بیان شده عمده ترین اوصافی است که بدون آن لباس مدیریت و فرماندهی بر قامت کسی زیبا و رسا نیست و شجاعت آخرین ویژگی در این سلسله و از یک نظر اولین خصلت لازم برای احراز این مقام است .
هرگز نباید مدیران و فرماندهان مشاوران خود را از میان افراد محافظه کار انتخاب کنند که از قاطعیت آنها می کاهد و در تصمیم گیری ها خلل وارد می کند.
امیرمومنان علی (ع ) فرمود : « آدمهای ترسو را در مشورتت داخل نکن که تو را در انجام کارها ناتوان می سازد »
▪ عدالت و دادگری :
از مهمترین اوصافی که در هر فرمانده و مدیر نهایت لزوم را دارد پیراستگی از هرگونه تبعیض و ظلم است .
البته عدالت در مفهوم گسترده اسلامی اش از دادگری فراتر است و به معنی ترک گناهان کبیره و عدم اصرار بر صغائر آمده یا به تعبیر دقیق تر آن حالت خدا ترسی باطنی است که به صورت یک ملکه و خصلت درآمده و او را از انجام گناه باز می دارد و سدی میان انسان و گناه می کشد.
پیامبر گرامی اسلام (ص ) می فرماید : « هر کس بعد از من ولایت و منصبی را بپذیرد روز قیامت او را در کنار صراط نگه می دارد و فرشتگان نامه اعمال او را می گشایند اگر عادل بود خدا او را به برکت عدالتش نجات می دهد و اگر جائر و ظالم بود صراط آنچنان فشاری بر او وارد می کند که تمام مفاصلش از هم جدا می شود سپس در آتش سرنگون می گردد » .
▪ پای بند بودن به اصول و ضوابط :
این اصل را به عنوان یکی از مهمترین شرایط و ویژگیهای مدیر و فرمانده می توان ذکر کرد و هم ضد آن را به عنوان یکی از مهمترین آفات مدیریت می توان شمرد.
درست است که تقید به « ضوابط » و بی اعتنایی به حاکمیت « روابط » مشکلات فراوانی دارد و خصوصا در جوامعی که همیشه روابط بر آن حاکم بوده است و ضوابط همیشه در برابر آن قربانی شده ولی اگر مشکلات آن در کوتاه مدت پذیرفته شود اثر آن در دراز مدت بسیار مثبت و چشمگیر است .
اصولا سازمان و تشکیلاتی که « ضابطه بر آن حاکم نباشد » شایسته نام سازمان و تشکیلات نیست و نه کسی است که در راس آن است شایسته نام مدیر و فرمانده .
البته ویژگیهای مدیر و فرمانده منحصر به آنچه گفته نیست هر چند آنچه گفته شد جنبه اصولی و اساسی دارد مسائل زیادی دیگری نیز وجود دارد که هر کدام دارای نقش موثری در مساله مدیریت یا فرماندهی است .
● نتیجه گیری
آن چه در این مقاله مطرح شده این است که پیشرفت و انحطاط جامعه به انسان و خواست او مربوط می شود. مطالبی که در اینجا ارائه می شود بر این منظور استوار است که مدیران کارآمد با صفت زیبنده معنویت می توانند به پیشرفت چشمگیری در محیط کاری برسند و در چنین محیطی خواهد توانست رضایت همکاران و کسانی که به آنها مراجعه می کنند را فراهم کند.
به طور خلاصه با کمی دقت در اطراف و جامعه کنونی خود می توانیم به وضوح حضور مدیریت و تاثیر و اهمیت آن را در زمان حاضر لمس کنیم . مدیریت صحیح و درستی که بر پایه مسائل و دینی و اخلاقی باشد باعث پیوند انسان ها می شود و در چنین فضایی افراد اطاعت از قوانین را باجان و دل پذیرا می شوند و مطمئنا انسانها مانند اعضا یک جسم هستند و دارای وحدتی می شوند که آنها را نمی توان از یکدیگر جدا کرد.