وسعه اهداف سازمانی بیشتر هنر است تا علم. تدوین اهداف نیاز به ابتکارات و خلاقیت داشته و زنده نگاه داشتن آن مستلزم تعهد نسبت به آن هدف است. جهت مشخص نمودن روشهای توسعه سازمان بر مبنای هدف و ابراز عقیده نسبت به هر یک از طرق موجود، باید اهداف تفسیر گردند. اهداف سازمانی انگیزه و انرژی برای حرکت بوده و راهنمایی برای رهسپار شدن سازمان به سوی اعمال موفقیتآمیز میباشد. مدیران بسیاری از سازمانها اهداف سازمانی را به صورت علمی پیاده میکنند و در مرحله اول این مدیران در پیشبینی برنامههای فروش و عایدی ناشی از آن بسیار کوشا هستند تا در مرحله بعد، اهداف سازمان را تدوین کرده و آنها را در جهت خطمشی سازمان هدایت کنند. در انتها در صورت عملی نشدن اهداف نهایی سازمان، مدیران، کارمندانی را که به هر ترتیب مغایر با اهداف سازمان عمل کردهاند مورد مواخذه قرار میدهند در نتیجه کارمندانی که با مدیران هماهنگ نیستند احساس میکنند که مدیران از آنها قدردانی نمیکنند و یا در دادن پاداش به کوششهای آنها منصف نیستند. در این خطمشی سازمانی، افراد مهم هستند اما افراد به طرفی هدایت میشوند که تجارت به آن احتیاج دارد، بدون آنکه ارزش شخصیتی کارکنان اهمیت داشته باشد به عبارت دیگر از افراد فقط برای رساندن سود به سازمان استفاده میشود. روگرهاریسون Roger Harrison در نوشتههای خود چهار نوع سازمان را توصیف میکند که هرکدام با فرهنگ ویژه خود کوشش میکنند به آهستگی اهداف را به کارکنان القاء کنند. اولین نوع از آنها سازمان با گرایش »قدرت« نامیده میشود در این سازمان یک رهبر بسیار قوی در ارتباط با کنترلهای کامل سازمانی وجود دارد و از نیروی انسانی انتظار دارد که هرچه به آنها میگویند اجرا شود، نتیجتا سازمان فقط از بخش کوچکی از انرژی فوقالعاده کارکنان بهرهمند میشود. نوع دوم از فرهنگ، سازمان با گرایش »مقررات« است که در این فرهنگ کنترلهای سازمانی مطابق با قوانین و آییننامههاست در این نوع فرهنگ سازمانی، از استعدادها به وسیله طرحها و عوامل غیرسودمند استفاده بیش از اندازه میشود. نوع سوم فرهنگ، سازمان با گرایش »موفقیت« است در این فرهنگ سازمانی از تمام کارکنان در مسیر رسیدن به اهداف استراتژیک سازمان استفاده میشود در صورتی که پیشنهادات ارایه شده در عمل سودمند و رضایتبخش بوده و همچنین از درصد بالایی از اطمینان برخوردار باشند، در غیر این صورت تعدادی از اعضاء سازمان در موقع کار کردن گرایش و تاکید زیادی به خراب کردن و منهدم کردن دارند. البته در این فرهنگ سازمانی توجه کمی به آسایش و رفاه زندگی کارکنان وجود دارد. چهارمین و آخرین نمونه فرهنگ، سازمان با گرایش »کمک و حمایت« است در این نمونه از فرهنگ سازمانی نیروهای انسانی بسیار مهمتر از سود هستند، یعنی این انسانها ارزشمندتر از شغل و کار و تجارت میباشند. کارمندان با یکدیگر روابط محکم و دوستانهای را ایجاد میکنند که به بعد از ساعات محیط کار نیز منتقل میشود. هرکدام از این فرهنگها دارای نکات مثبت و منفی هستند مسیری که اهداف سازمانی را میسازد و شیوهای که هدف سازمانی را به مورد اجرا درمیآورد مشخص نمودن هدف و ماموریت موسسه با استفاده از تمام امکانات مثبت چهار فرهنگ در شرکت میباشد این وضعیت به عنوان تعادل فرهنگی سازمان مطرح است و موفقترین سازمانها این موازنه را رعایت مینمایند، مدیران موفق توانایی استفاده موثر از نیروی انسانی خود را دارند. ●توسعه یک رویاست اولین گام در توسعه اهداف سازمانی، ساختن یک تصور ذهنی از آن است، موقعیت موسسه چیست؟ ما با جدیت و سعی و کوشش میخواهیم به کجا برسیم؟ سازمان به چه دلیلی وجود دارد؟ برای گسترش دادن و تکمیل این تصور مدیران باید به سوالات فوق جواب دهند اما مهمتر از آن باید این سوالات را با مشتریان خود مطرح کنند و به دقت به جواب آنان توجه داشته باشند، مشتریان باید بگویند که آنها در حال حاضر و آینده به چه کالاهایی احتیاج دارند همچنین یک مدیریت هماهنگ باید یک نفر را در این ارتباط به کار گمارد تا مشتریان را ملاقات کرده و در این ارتباط به سخنان آنان گوش دهد. گوش کردن به سخنان مشتریان یک تجربه خوب و روشنفکرانه است هر فرد از افراد خارج از شرکت میتواند از دید خود نقاط بی طرفانه خود را تهیه کند که البته این عقاید را نباید پیش از تفکر و تفحص دقیق ابراز نمود. ●ملاقات با مشتری هر مسئلهای را که مشتری درباره آن آگاهی دارد احتمالا باید از میل و آرزوهای او منتج شده باشد این ملاقات و گوش فرا دادن به نظرات مشتریان باید دربرگیرنده همه مسایل و جوانب سازمان باشد آنچه که میتواند مدیران را به سوی خط صحیح سازمانی هدایت کند، که فرایند تشویق بین تمام ردههای سازمان در ارتباط با احتیاجات مشتری است، این فراید مانند ایجاد محدودیت و عیان نشدن انتقادات و نقاط ضعف سازمان از جانب کارکنان و افرادی که از تولیدات بهرهمند میشوند میباشد، هرکدام از کارهای تجاری با یکدیگر متفاوت هستند یکی دیگر از روشهایی که در ارتباط با حل شکافها و اختلافها به کار گرفت میشود، دعوت از مشتری برای همکاری در ارتباط با برنامهریزیهای سازمان است در این روش توصیه میگردد که مشتریان را ملاقات کرده و به سوالات آنان جواب دهید.همچنین همه کارکنان را نیز تشویق کنید که به سوالات آنان پاسخ دهند گوش فرادادن به نظرات و پاسخها میتواند منبعی برای ساخت مصنوعات و کالایی جدیدتر و مدرنتر باشد. ●ایجاد یک دیدگاه، ساختن یک هدف است تماس با مشتری شروع یک روند تصمیمگیری است که شرکت میخواهد به کدام جهت حرکت نماید در حال حاضر یک فرایند قوی و سازنده برای توسعه این دیدگاه ایجاد شده که با جواب دادن به تمام سوالات مشتریان، پس از اینکه دیدگاههای ارباب رجوع و احساس او در ارتباط با انتظاراتی که در آینده از شرکت دارد، مشخص شد روی کاغذ میآید ودر پی آن تعیین اهداف سازمان آغاز میشود، سپس شخصی که مسئولیت فوق (مصاحبه با مشتریان و آگاه شدن از نظرات آنان) را به عهده دارد عقاید و پاسخها و آرا را کاملا ماهرانه و بی نقص جمعآوری میکند، آن چنان که برای به دست آوردن اهداف، این فرایند باید وجود داشته باشد، صرف زمان زیاد نیز بر روی این چرخه و فرایند، موجب به دست آمدن نتیجه موثرتر از آن است. تلاش برای رسیدن به بالاترین و عالیترین درجات دیدگاههای سازمانی، بهترین وسیله برای رهسپار شدن به سوی اهداف و نتیجه آن، تولید یک کالا برای خریداران و مصرفکنندگان است که کارکنان شرکت سهم بزرگی از آن را به عهده داشتهاند وکلیه مشکلات و پیچیدگی درخواستهای مشتریان با مداخله و مشارکت کارکنان در این طرح از بین رفته است. اظهارات مشتری در جهت درک بهتر از نیازهای سازمان است. مشارکت کارکنان در اهداف یک شرکت بزرگ موجب قرار دادن اهداف در جای صحیح خویش است، با در نظر گرفتن کارکنان در فرایند تاسیس یک سازمان هدفمند و اعتقاد داشتن به تواناییهای افراد، درواقع استفاده از اثربخشی نیروی انسانی به این روند است این نوع رهبری بهترین روش در جهت رسیدن به اهداف است. دیدگاههای هر شرکت با شرکت دیگر در رسیدن به نتایج دلخواه متفاوت میباشد. به عنوان مثال در دیسنی لند که یک مکان بازی و تفریح است کارکنان آن اعضای طرح و بازدیدکنندگان مهمان نامیده میشوند. این مهمانان، قدرت این را دارند که با استفاده از کلمات، دیدگاههای خود را بیان کنند و از طرف دیگر برای ساختن این دیدگاهها مسئولان دیسنی لند و تمام کارکنان که در شاد کردن مهمانان سهیم هستند، مشارکت مینمایند. دیدگاه شرکتها و نمایندگیهای وابسته با دستورات و درخواستهای آن مشخص میشود این روش بسیار کارا و سودمند است زیرا آنان معمولا دیدگاههای جدید و دست نخوردهای دارند که سبب دگرگونی در تمام سازمان خواهد شد.این مثالها غالب اوقات یک نکته بسیار مهم را اثبات میکند که اهداف یک شرکت فقط برای دیدگاهها و نظرات همان شرکت قابل استفاده است. هنگامی که یک شرکت روی دیدگاههای خود مصر و مصمم است، این دیدگاهها باید بیانکننده ماموریتهای روشن و صریح در یک دوره زمانی باشد. کوتز KUTS مشاور امور مدیریت نتیجه میگیرد که خطمشی رهبری سازمان در ارتباط با توضیح یک دیدگاه موثر و کارا باید شامل موارد زیر باشد: ۱ – شرح یک ماموریت به صورت صحیح و درست باید کوتاه و منظم و بدون ابهام و صریح بوده و نباید بیش از ۱۴ لغت داشته باشد، در صورتی که بین ۶ تا ۸ لغت بیان شود بهتر و گویاتر است. ۲ – بیرون کشیدن احساسات عمیق و تعلقات مصرفکنندگان باید به وسیله دلبستگی و علاقههای آنان میسر میشود، مردم دارای احساسات هستند و به عقاید و احساسات خود شدیدا وابستهاند. ۳ – خط مشی یک سازمان با سازمان دیگر متفاوت است خطمشی هر سازمان مشخصکننده موضوعاتی است که منحصر به همان سازمان است و اینکه انتظارات و خواستههای مشتریان از موسسه چیست. ۴ – اگر شرح ماموریتهای سازمان در یک دوره زمانی تمام موضوعات را بتواند شرح داده و تفسیر کند این چنین گزارشی میتواند تعدیلکنندهای ارزشمند برای سیستم باشد. ۵ – شرح ماموریت بیانکننده چگونگی اداره سازمان در حال حاضر و همچنین چگونگی کیفیت مورد انتظار از سازمان در آینده میباشد هرگونه انحراف از اهداف سازمانی همانند انحراف از هویت اصلی و واقعی است. روگر هاریسون برای اثبات نظرات خود برای نمونه مشخصات خوب و بد شرح ماموریت را به ترتیب زیر آورده است: ●شرح ماموریتهای خوب ۱ – ادامه نقاط مثبت و روشن طرح (نکاتی که در سابقه سازمان همیشه درخشان و توام با موفقیت بوده در نظر گرفته شود). ۲ – ثبات و استمرار در خدماتی که باعث میشود مشتریها دوباره به سازمان مراجعه کنند. ۳ – راضی کردن مشتریان و ارباب رجوع در هر زمان. ۴ – در این مرحله ثابت نگهداشتن و استمرار به کار بردن روش صحیح موردقبول. ۵ – بروشورها و مجلاتی که مردم مایلند در ارتباط با سازمان مطالعه کنند. ۶ – رفتار مشتری منعکسکننده عملکرد سازمان است. شرح ماموریتهای بد ۱ – ما رتبه اول هستیم (رتبه یک برای چه؟ چه کردهایم که از همه بهتر و برتر شدهایم؟) ۲ – ما سختتر از همه کوشش و تلاش میکنیم (سختکوشتر از چه کسی؟ آیا ما سعی میکنیم و در عمل به نتیجه نمیرسیم؟) ۳ – بهترین نوع کیفیت محصول برای پول بیشتر (بهترین کیفیت برای پول، چگونه متوجه شدیم که باید این گونه عمل کنیم؟) ۴ – مشتریان را با بهترین محصول و خدمات با توجه به قیمت و ایمنی مناسب راضی نماییم (به وجود آمدن یک ایمنی و امنیت جای بحث دارد پایه و معیار صحیح برای تعیین ارزشها چیست؟) ۵ – حداکثر سود برای سهامداران و صاحبان سهام بدون احساس مسئولیت درباره کارمندان و مشتریان و تهیهکنندگان و جامعه(سود برای صاحبان سهام یک انگیزه و الهام خوب برای کار کردن اثربخشی بهتر برای کارمندان نیست؟) اعلام یک شعار خوب نمیتواند یک شرح ماموریت خوب برای اهداف سازمان باشد هدف نهایی شرح ماموریت، تسخیر یک دیدگاه و به وجود آمدن یک نیروی جمعی از کارمندان برای همکاری در جهت این اهداف است. ●حیات یک دیدگاه تصورات و دیدگاههای خوب و همچنین یک گزارش خوب برای اهداف سازمان بی معنی و بدون نتیجه است مگر اینکه در سطوح مختلف سازمان در عمل مکررا پیگیری شود و مورد استفاده قرار گیرد. نتیجه بهرهبرداری غلط از یک دیدگاه و هدف سازمانی، محکوم به شکست بودن آن است. نه آنکه همه بخشهای آن دچار اشکال و ایراد باشد اما اعتبار این طرح بدین ترتیب از بین میرود و پس از آن است که مدیران مصمم میشوند که خواستههای مشتریان را بشناسند و از دیدگاه تمام ردههای سازمان از طریق ملاقاتها و بازدیدها مطلع شوند. اهداف سازمان برای ادامه حیات خود نیازمند به مزین شدن به شرح ماموریتها و دیدگاههای سازمان است. در این ارتباط، هدف میتواند رسیدن به سود و فروش در اکثر میزان خود باشد که به طور مناسب به وسیله افکار و عقاید مشتریان تحقق مییابد. فرایند افزایش تولیدات و شکستن قیمتها به وسیله دادن امتیازات و تشویق کارکنان و کارمندان همان خط تولید، میسر است. رهبری و هدایت سازمان از طریق شرح ماموریتها به توسعه یک سازمان کمک موثری میکند کارمندان باید اهداف سازمانی را در میان خود بپذیرند و به آن ایمان داشته باشند زمانی که دیدگاه سازمان برای مدیران و کارمندان به طور منطقی و واقعی پذیرفته شود، کارمندان باید به وسیله مدیران در این جهت رهبری شده و کار و تلاش کنند. اگر هدف نهایی یک شرکت بالا بردن کیفیت تولیدات باشد، ادامه حیات کیفیت تولید باید مدنظر باشد، چنانچه در این زمان رهایی یافتن از مشکلات دیدگاه و هدف شرکت باشد، بنابراین باید دقیقا در عمل به اجرا درآید و در تمام ردههای سازمان باید این مطلب به وقوع بپیوندد. یک سازمان هدفمند باید تصمیمگیری صحیح و درست برای رسیدن به اهداف شرکت داشته باشد. اگر دیدگاههای شرکت در یک موسسه بزرگ، با نظم و ترتیب مناسبی در تمام قسمتهای آن اشاعه نشود، این دیدگاهها در عمل اجرا نخواهند شد چیزی که بیش از یک دست نویس از عقاید کارمند ارزش و اهمیت بیشتری دارد گوش کردن و قدردانی کردن از کمکها و همکاریهایی است که با شرکت انجام میشود. این حالتی است که برای هر کارمند در موسسه مهم و ارزشمند است و جزو عقیده و آرمان شرکت باید محسوب شود. ادامه حیات یک شرکت به وسیله کارکنان آن امکانپذیر خواهد بود. مشکلات و گرفتاریها زمانی آغاز میشود که بوروکراسی و تشریفات دست و پاگیر اداری ایجاد شده، سبب محدود شدن تلاش کارکنان شود و مشکلاتی برای کارکنانی که برای نوآوری و ابتکار در کار خود در جهت تقویت سازمان تلاش میکنند ایجاد شود. |