سؤال اینجاست که چگونه میتوان در محیط کار مدیر و رهبری دوست داشتنی بود؟ پاسخ به این سؤال را یکی از نویسندگان کتابهای پرفروش انتشارات نیویورک تایمز در کتاب اخیر خود با عنوان "کسبوکار دوست داشتنی"(Likeable Business) داده است. دیو کرپن در این کتاب در پی یافتن مهرهی مار رهبران و مدیران محبوب سازمانهای موفق است. کرپن برای یافتن پاسخ، تحقیقات و مصاحبههای مفصّلی را با برخی از موفقترین و محبوبترین رهبران کسبوکار صورت داده است.
آنچه در پی میخوانیم خلاصهای از مهمترین یافتههای او و دستورالعملی برای کسب محبوبیت در سازمان است:
1- گوش شنوا داشته باشیم
"وقتی مردم حرف میزنند، سراپا گوش شوید. اغلب مردم گوش شنوا ندارند"- ارنست همینگوی
شنیدن، شالودهی روابط سازنده است. رهبران سازمانی محبوب به این اصل اعتقاد دارند که خداوند به آنها یک زبان و دو گوش داده، بنابراین به خوبی پذیرای نظرات موافق و مخالف هستند. گوش آنها کاملا نسبت به نجوای رقبا، مشتریان، همکاران، و سهامداران تیز و حساس است.
2- زبان قصهگویی داشته باشیم
"امروزه داستانسرایی قدرتمندترین شیوه برای ابزار عقاید و بیان ایدهها است" - رابرت مک آفی
مدیران کارآمد همانگونه که گفته شد دارای گوشهای هوشمند و تیز هستند. آنها بعد از گوش دادن باید به فروش ایدهها و محصولات خود بپردازند و قصهگویی یکی از موثرترین روشها برای فروش است. داستانها با قدمتی به اندازهی خلقت بشر به راحتی قادرند تا مخاطبان را مجذوب سازند و به آنها ارادهی عمل (خرید) بدهند. مردم از شنیدن ماجراها و زندگینامه حرفهای شخصی ما به وجد میآیند و دلیلی برای معاشرت و بدهبستان تجاری با ما مییابند.
3- اصالت نفس؛ خود باشیم نه بیشتر و نه کمتر
"چنانچه میدانستم که اگر خود واقعیم باشم آنگاه است که به بینیازی و غنا میرسم، زودتر این کار را میکردم"- اپرا وینفری
مدیران محبوب همان چیزی هستند که میگویند. همین موضوع سبب اصالت نفس آنها میشود. پیشتر میان خود عمومی و خود خصوصی افراد فاصله بود، اما این مرز امروزه به دلیل رشد فناوریهای و رسانههای اجتماعی در حال رنگ باختن است. مدیران فردا، حتی در فضای مجازی نیز اصالت ذات خویش را حفظ میکنند و به آن پایبندند.آنها قادرند تا میان زندگی کاری و شخصی خود توازن برقرار کنند. فراموش نکنیم که هیچ انسانی کامل نیست، به قول جان مکسول، اگر بر فرض انسانی کامل هم وجود داشته باشد، هرگز به درد کار گروهی نخواهد خورد، چرا که در گروه افراد مکمّل یکدیگرند و نقاط ضعف هم را میپوشانند.
4- شفاف گفتاری، شفافپنداری، شفافکرداری
"بهعنوان صاحب یک کسب وکار کوچک، هیچ اهرمی توانمندتر و بزرگتر از حقیقت در دست نداریم"- جان وایتیر
امروزه هیچ رازی نیست که روزی برملا نشود. صداقت و شفافیت در سازمانها موجب ایجاد جوّ شادکامی میشود. به علاوه شفاف بودن یک زندگی آرام شخصی را رقم میزند و موجب میشود که شب هنگام سرآسوده بربالین بگذاریم، مدیران راستگفتار شادترند و راندمان بالاتری دارند. رهبران و مدیران توانمند به مشتریان و کارکنان خود حقیقت میفروشند.
5- بازی گروهی
"یک دست صدا ندارد."- ناشناس
انسان موجودی اجتماعی است و موفقیت او مستلزم کارگروهی است. رهبران محبوب همچون خورشیدند و اجازه میدهند تا دیگران نیز با استفاده از این نور عالمتاب همچون ماه در آسمان شب بدرخشند. آنها فرهنگ کامیابی و کار گروهی را در سازمان نهادینه میکنند، آن هم بوسیله بسترسازی برای کار تیمی. کارگروهی موجب ایجاد جوّ همدلی، کسب مهارت، اجتماعی شدن، فراگیری بهتر از شکستها، .. میشود.
6- پاسخگویی
"10 درصد از زندگی آن چیزی است که برای شما روی میدهد اما 90 درصد آن چگونگی واکنش شما در مقابل این رویدادها است"- چارلز سوئیندال
مدیران محبوب در مقابل مشتریان، پرسنل، سرمایهگذاران، و حتی مشتریان بالقوه پاسخگو هستند و فرهنگ پاسخگویی در ذات آنها نهفته است. خواه تعامل و پاسخگویی در قالب ایمیل، تلفن، یادداشت و یا ملاقات رودررو باشد و یا هر شکل دیگری، مهم پاسخگو بودن و تکریم دیگران است. به این ترتیب میتوان به سودآوری بیشتر سازمان امیدوار بود، چرا که پاسخگویی موجب میشود تا دیگران به بلندگوی تبلیغاتی شما تبدیل شوند.
7- سازگارپذیر شویم
"زمانی که دست از تغییر بکشید، آن وقت است که غزل خداحافظی را خواندهاید."- بنجامین فرانکلین
هیچگاه شرایط و فضای کسب و کار به اندازهی امروز متغییر و بیثبات نبوده است. عصر حاضر کارایی برنامهریزیها به ویژه برنامههای بلندمدت و میانمدت را زیر سؤال برده است.
یکی از مهمترین وجوه تمایز انسانها با دیگر موجودات، توانایی ما در انطباقپذیری است. به همین دلیل است که برای مثال بدن حیوانات برای مقابله با شرایط آبوهوایی دارای پوستهای خزدار و پشمی است، اما انسانها قادرند تا با استفاده از توان انطباقپذیری بالای خود و بسته به شرایط لباسی مناسب برای خود تهیه کنند و یا بسازند. مدیران کارآمد نیز از قدرت انعطاف بالایی بهرهمندند و قادرند تا در لحظه و با فرصتیابی و پایش چالشها به تصمیمگیری درست بپردازند.
8- شور و اشتیاق را چاشنی کار خود کنیم
"تنها راه برای آنکه بتوان کاری را فوقالعاده انجام داد این است که به کار خود عشق بورزیم" - استیو جابز
اشتیاق به کار یک مزیت رقابتی برای مدیران محسوب میشود، چرا که اشتیاق علاوه بر بهبود راندمان از ویژگی مُسری بودن نیز برخوردار است و به راحتی به کارکنان و حتی مشتریان سرایت میکند.
9- همیشه چیزی برای غافلگیر کردن در آستین داشته باشیم
"یک فرمانده حقیقی همواره شمّهای از شگفتی را در آستین خود دارد، این مهرهی مار اوست و دست کسی به آن نمیرسد اما چیزی است که مردم بی تابش هستند و نسبت به آن هیجان دارند" - شارل دوگل
انسانها از غافلگیر شدن به وجد میآیند چرا که شگفتی زندگی را از یکنواختی خارج میکند. رهبران محبوب کمتر وعده میدهند و بیشتر تحویل میدهند و اینگونه مخاطب را غافلگیر میکنند.
10. سادگی را پیشه کنیم
"کارهای خود را به دو سه تا محصور کن و بر آن باش که بر تعداد آنها افزون نشود ....حساب و کتاب خود را به گونهای نگاه دار که از پنج و شش تجاوز نکند تا بتوانی با انگشتانت حساب کنی .... خلاصه آنکه توصیه من تنها سه چیز است: سادگی، سادگی،سادگی." ثوروویک
جهان امروز پیچیدهتر از گذشته است. لذا سادگی بیشترین توجهات را به خود جلب میکند. مشتریان کنونی بیشترین واکنش را نسبت به طراحیها و کاربردهای ساده نشان میدهند. لذا سعی کنید تا پیچیدهترین ایدهها، و طرحها را به سادهترین نحو ممکن ارائه کنید. لذا ساده رفتاری و سادهگویی از مهمترین ویژگیهای مدیران محبوب کنونی است.
11. قدردان باشیم
مدیران محبوب و مدّبر همواره قدردان کسانی هستند که در یافتن فرصتها و هموار کردن مسیر موفقیت کوشیدهاند، لذا همواره قدردان همکاران و مشتریانتان باشید. یک یادداشت قدردانی مکتوب تاثیری شگرف بر سایرین دارد. قدردانی کلامی و عملی تاثیری به مراتب بهتر از تقدیر مالی دارد، اما هر یک جایگاهی منحصر به فرد در کسب محبوبیت دارند و مدیران را به رهبرانی سخاوتمند تبدیل میکنند.
و نکتهی آخر:مهمتر از تمامی موارد بالا آن است که با دیگران چنان رفتار کنیم که دوست داریم با ما نیز متقابلا رفتار شود.پس عالم عامل عاشق باشیم.