Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
یکشنبه 2 دی 1403 - 21:33

مغز انسان می بيند، حتی وقتی چشم ها نمی بينند‎

مغز انسان می بيند، حتی وقتی چشم ها نمی بينند‎

تخمینی که از قابلیت های پردازشی مغز انسان به طور ناخودآگاه (بدون هوشیاری) داریم چیزی در حدود پردازش 11 میلیون قطعه-داده در هر ثانیه است. اگر مقایسه ای داشته باشیم با پردازش حین هشیاری، خنده تان خواهد گرفت: فقط 40 قطعه-داده در ثانیه.

البته نمی گوییم که قابلیت های پردازشی مغز در حین هشیاری ناچیز هستند، ولی مشخصاً قیاس بین لیوان و دریا است و هر چه بیشتر تحقیقات علمی پیش می رود، لیوان خودآگاه کوچکتر به نظر می رسد. دو مقاله ای که به تازگی منتشر شده توضیح می دهند که مغز چطور "می بیند". مقاله اول جالب، و دومی همسایه واژه باورنکردنی است.

هدف تحقیق اول که در ژورنال Psychological Science چاپ شده، رسیدن به جواب این پرسش است که آیا مغز در حالتی که چشم ها شما را گول زده اند و می پندارید یک چیز خاص پیرامون تان نیست، می تواند اهداف بصری را تعقیب کند یا خیر. در این راستا، پژوهشگران انستیتو مغز و ذهن در دانشگاه اونتاریوی غربی، داوطلبان را در معرض حقه ای به نام "توهم متصل بودن" قرار دادند که باعث می شود فرد تعداد دایره هایی (اهدافی) را که روی یک نمایشگر می بیند، کم تخمین بزند.

دو گروه دایره، یکی در راست و دیگری در چپ به نمایش در می آید. دایره های گروه اول به خطوطی کوچک متصل هستند، ولی به یکدیگر خیر. در گروه دیگر، دایره ها به وسیله خطوط "به هم" وصل هستند. ذهن به طور اشتباهی تصور می کند که تعداد دایره ها در گروه متصل به هم، کمتر از آن گروه دیگر است، ولی در عمل تعداد دایره های هر دو گروه دقیقا یکسان است.

توهم متصل بودن راهی اثبات شده برای گول زدن چشم ها است، و در این آزمایش هم جواب پس داده: داوطلبین قادر به دیدن همه دایره های متصل نبودند. اما وقتی قرار شدن بر روی اهداف (دایره ها) یک عملی واقعی انجام دهند، شگفتی پدید آمد. چیزی که محققین نام آن را "بینایی مغز" گذاشته اند. افراد حاضر در پژوهش، به رقم گول خوردن و ندیدن تعدادی از دایره ها، قادر به انجام کارهایی بودند که شامل تک تک اهداف می شد، حتی آنهایی که چشم فرد نمی دیدشان.

نتیجه این تحقیق را می توان چنین بیان کرد که گویی پردازش بصری داده ها در دو مسیر صورت می گیرد. یکی که همه ما با آن آشنایی داریم و درک پیرامون از طریق مشاهده است. و دومی، کاری است که مغز وقتی صرفاً روی دیدن متمرکز نیستیم انجام می دهد. انگار رباتی در داخل مغز ما، داده ها را می گیرد و برای کارهایی فراتر از اعمال هوشیارانه استفاده می کند.

این تحقیق جالب بود، اما تحقیق دوم که در The Journal of Neuroscience به چاپ رسیده، باور نکردنی است. محققین از انجام آن، این هدف را دنبال می کردند که آیا دیدن با وجود اینکه توانایی عملی مشاهده از بین رفته، ممکن است یا خیر. در اینجا پای "نابینایی قشری" به میان آمد.

نابینایی قشری به حالتی گفته می شود که لایه اصلی بینایی در مغز یعنی لوب پس سری دیگر قادر به ایفای وظایفش نیست، معمولا این حالت در نتیجه صدمات و جراحات به وجود می آید و فرد، (حتی با اینکه چشم های اش به لحاظ فنی سالم هستند) دیگر قادر به درک بصری دنیای پیرامون به شکلی که افراد سالم قادر هستند، نیست. ولی این به آن معنا نیست که مغزش هم از بینایی ساقط شده!

در این پژوهش، بیماری که در وضعیت نابینایی قشری کامل قرار داشت، هنوز وقتی کسی به او خیره می شد عکس العمل نشان می داد. حین قرار داشتن در دستگاه ام آر آی، داوطلب در معرض نگاه خیره مستقیم، و نگاه غیرمستقیم، قرار گرفت. اسکن مغزی نشان داد که یک بخش دیگر از مغز او (غیر از لوب پس سری) هنوز قادر به دیدن است.

بادامه ی مغز بیمار، یعنی منطقه ای که قادر به تشخیص خطرناک بودن محرک های بیرونی است، به وضوح یک الگوی فعالیتی متفاوت را برای نگاه خیره به فرد، یا نگاه دور از او نشان داد. یعنی مهم نبود که لایه بینایی مغز ناتوان از تشخیص نگاه خیره بود، چون لایه دیگری بدون توجه به این ناتوانی قابلیت درک آن را داشت.

هنوز مشخص نیست که دقیقا چه اتفاقی در این بین افتاده، ولی یک حس دیداری قطعی زمینه ساز این عکس العمل بوده، که عدم وجود هشیاری هم مانعش نشده. مغز انسان جزو شگفتی های تطبیق پذیر دنیای ما است، و انطباق پذیری با موانع پیرامون برای بقا، دقیقا همان چیزی است که این عضو شگفت انگیز بدن انجام می دهد. اگر یک سیستم از کار بیفتد، که در اینجا قابلیت پردازش داده های بصری است، "مغز" خودش را با وضعیت جدید تطبیق می دهد تا بخش دیگری از "آن"، این خلاء را پر کند. (البته هنوز نمی دانیم چگونه!؟)

این پژوهش ها مثل دیدن نوک یک کوه یخ است، به خصوص دومی نشان می دهد که نادانی بشر نسبت به توانایی های ناخودآگاه مغز، چقدر وسیع است. دانشمندان دن کیشوت وار به آسیاب ها حمله می برند و پازل پیچیده تر می شود، ولی این باعث نمی شود خرده های نان را در جنگل تاریک علم دنبال نکنیم.

  • منبع: www.narenji.ir
  • تاریخ: سه شنبه 4 تیر 1392 - 20:21
  • نویسنده:
  • صفحه: عمومی
  • بازدید: 786

ارسال نظر