در چند سال اخیر، سمت و سوی بازار به طرز بی سابقه ای از رایانه های شخصی به دستگاه های همراه متمایل بوده. اما حالا که این دستگاه ها موفق به همراه شدن با ما شده اند، بعد از این چه پیش خواهد آمد؟ آیا این یک تغییر مسیر موقتی خواهد بود و دوران بازگشتی در پیش است؟ یا دستگاه های همراه را می توان حلقه واسطی بین دوران نخستینِ رایانه ها و عصر پسانوین آنها دانست؟
داده کِشی از تن
وقتی سامسونگ گلکسی S4 را معرفی کرد، از اپلیکیشنی جدید به نام S Health پرده برداشت که با کمک حسگرهای موجود در این تلفن، وضعیت تحرک در زندگی شما را بررسی می کرد. این تلفن با استفاده از شتاب سنج تعبیه شده درون خود، به عنوان یک گام شمار عمل می کند. البته از حسگرهای رطوبت و دما هم در این اپ استفاده می شود. این تازه آغاز راهی است که در آن بدن انسان در نقش منبع داده، ایفای نقش می کند.
شرکت ها از بزرگ و کوچک به چنین کاربردهایی روی آورده اند. استفاده از حسگرهای مختلف برای سنجش فاکتورهای مختلف زیستی از قبیل وزن و فشار خون و دمای بدن؛ البته مسلماً هر کدام هم اهداف خود را برای پی گیری چنین فناوری هایی دنبال می کنند. سامسونگ با S Health وارد رقابتی سخت با شرکت های باسابقه حوزه فعالیت های ورزشی مانند Nike, Jawbone, Fitbit, Withing و غیره شده است. رصد و سپس همگامسازی داده های حاصله با اینترنت، می تواند کاربران را از حقیقت روش زندگی شان مطلع سازد - البته مادامی که این دستگاه ها را به همراه داشته باشند.
در دنیای فناوری، این نوع از نظارت بر خود، بسیار شایع شده و اکنون در شاخه ای مختص به خود تحت عنوان «خودِ کمّی» شناخته می شود. خودِ کمّی در واقع جنبشی است با هدف به کارگیری فناوری در جهت حصول داده های مختلف زندگی روزمره انسان با احتساب ورودی ها (خوراک، هوا و غیره)، حالات (شرایط روحی، سطح اکسیژن خون و غیره) و کارایی (روانی و جسمی).
اما از آنجایی که فاکتورهای مختلفی برای تعبیه چنین امکاناتی در دستگاه ها لازم است هنوز تعداد محدودی از شرکت ها توان اجرای آن را دارند. یکی از این شرکت ها، FullPower، سازنده MotionX هست. دستگاهی که در محصولات ساخت Nike ،Apple و Jawbone وجود دارد. این شرکت در تلاش است که به یکی از شرکت های پیشگام در زمینه فناوری ساخت حسگرها بدل شود و آینده این رشته را بسیار روشن ارزیابی می کند.
در این فناوری توسعه بخش های ادراکی و معنایی بسیار مشکل است. هر چه این حسگرها کوچکتر شوند برای کاربر بهتر است و فناوری آن هم مهم تر می شود. تلاش ها در این راستا ادامه دارد و آینده حسگرهایی که روی مچ، عینک و لباس قرار می گیرند بسیار هیجان انگیز است.
داده را بنما
در این فناوری، صِرف گرفتن داده کفایت نمی کند؛ مهم است که این داده ها دیده شوند. البته تلفن ها و تبلت ها وقتی در حرکت نیستید گزینه های خوبی برای نمایش اطلاعات خروجی این حسگرها هستند؛ ولی داده ها را در حال دویدن یا دوچرخه سواری چطور می توان دید؟ سه مکتب فکری مختلف در حال کار روی این موضوع هستند تا با افزودن لوازمی جانبی به تلفن ها به هدف خود برسند. باید امیدوار بود که یافته های آنها آنقدر عملی باشد که راه نظر تا عمل را طی کنند.
در حال حاضر رابط های صوتی که با فرامین کاربر (اغلب توسط هدست بلوتوث) فعال می شوند وجود دارند. این رابط ها اطلاعات مورد نیاز را هم به صورت صوتی باز می گردانند. از نمونه های آن می توان به سیری اپل و جستجوی صوتی گوگل اشاره کرد.
عقل در چشم، رایانه در چشم
نسل بعدی دستگاه ها به یکی از این دو دسته تقسیم می شوند: عینک ها، که اطلاعات را در محدوده بینایی کاربر نمایش می دهند، و ساعت ها، که اطلاعات را با لرزش یا نمایش روی مچ به اطلاع کاربر می رسانند.
از نوع اول، گوگل گلس را داریم که تلاش تحسین بر انگیز گوگل است برای ورود به زمینه رایانش پوشیدنی. در این دستگاه، نمایشگر، دوربین و میکروفن برای مراوده با تلفن (اندرویدی) برای ضبط عکس و فیلم تعبیه شده است. برای گوگل به شدت مهم است که محصولاتش را هرچه بیشتر وارد زندگی مردم کند و با عادت دادن آنها به استفاده از این محصولات، دنیای بدون گوگلی را برای مردم دشوار نماید.
اما گوگل تنها شرکتی نیست که قدم در این راه گذاشته و در چند ماه اخیر نمونه های دیگری هم از شرکت های مختلف عرضه شده است. Recon Instruments که در زمینه تولید نمایشگرهای ورزشی یک شرکت پیشگام است محصولی به نام Recon Jet معرفی کرده است. این دستگاه به منظور نمایش داده های مربوط به ورزش ساخته شده و البته قیمتی بسیار کمتر از عینک گوگل دارد. شرکت های دیگری هم محصولاتی چون GlassUp ، Smart GlassesM100 ، Oculon را ساخته و روانه بازار کرده اند. اماهیچ یک نتوانسته اند سر و صدای Google Glass را به پا کنند.
عقل در چشم، عقل بر مچ؟
عّقلا معتقدند که مصرف کنندگان حاضر به پرداخت مبالغی در حدود ۵۰۰ دلار برای خرید عینک های هوشمند هستند؛ اما به هر حال باید برای کسانی که دستگاه های ارزانتر را ترجیح می دهند هم راهکاری داشت. نوع دومِ دسته بندی بالا مخصوص این افراد است، ساعت های هوشمند.
در سال ۲۰۰۴، مایکروسافت Spot را معرفی کرد. فناوری ساعت هوشمندی که از اینترنت اطلاعات را می گرفت و به صورت خیلی محدود به کاربر عرضه می کرد. اما با اینکه مایکروسافت شرکت های به نام ساعت ساز دنیا مانند فسیل، تیسوت، سواچ را به همراه داشت، نتوانست پروژه را به سرانجام برساند و نهایتاً شکست خورد.
شاید از نظر بسیاری از تحلیل گران این واقعه پایانی بود بر مفهوی به نام ساعت هوشمند؛ اما سال گذشته این پبل بود که این ایده را بازتعریف کرد. حالا که یک سال گذشته این شرکت توانسته ۲۵۰ میلیون از این ساعت ها را بفروشد. سونی هم به تازگی Sony Smartwatch را معرفی کرده که برخلاف صفحه نمایش e-paper سیاه و سپید پبل، از یک نمایشگر رنگی و لمسی برخوردار است. اپل ، سامسونگ و مایکروسافت هم در تکاپوی عرضه محصولی در این دسته هستند و کم کم باید برای ساعت های هوشمند حساب جدایی باز کنیم.
کوله پشتی برای تلفن
یکی از دلایل اقبال به محصولات این چنینی قطعاً معرفی بلوتوث برای برقراری ارتباط با صرف انرژی کم است. این فناوری باعث می شود ادواتی مانند ساعت هوشمند قادر باشند ساعت ها ارتباط باثبات با تلفن هوشمند داشته باشد بی آنکه نیاز به شارژ زود به زود پیدا کند. درواقع آنچه امروز برای کاربر مهم است مدت زمانی است که با هربار شارژ می تواند از ابزارک خود استفاده کند. شرکت هایی که به ساخت گجت های پوشیدنی می پردازند باید به این تقاضا پاسخ دهند و فعلاً این بلوتوث بوده که در این مسیر به کمک آنها آمده است.
سال گذشته همه جا صحبت از این بود که سکان گرایش های عمومی به سمت دستگاه های همراه چرخیده و حالا بادنماهای خروسی شکل، از ورزش باد سرمایه به سمت رایانشگرهای پوشیدنی حکایت می کنند. اما باید در نظر گرفت که هرچه تا کنون معرفی شده یا ایده آن مطرح گشته لوازمی در کنار تلفن های هوشمند بوده اند و نه دستگاه هایی خود اتکا! درواقع پوشیدنی های امروزی لوازم جانبی دستگاه های همراه هستند.
این مسیر از سوی شرکت های فناوری ادامه خواهد یافت و قطعاً روزی خواهد آمد که رایانشگرهای پوشیدنی خود به دستگاه هایی مستقل بدل شوند. اما هنوز تا تحقق این آینده راه درازی مانده است.