زندگی خانواده نقش اساسی در حفظ سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی کودکان و والدین دارد. خانواده اولین و مهمترین بافت اجتماعی را برای رشد انسان فراهم می سازد. در جریان رشد طبیعی هر کودک یک رشته تغییرات شناختی، عاطفی و اجتماعی را شاهد هستیم. تقریبا همه کودکان در طول رشد و در جریان سازگاری با این تغییرات دچار مشکلاتی میشوند و استرس و تعارضی را که به دنبال میآید، میتواند به مشکلات رفتاری-عاطفی و یادگیری در آنها بینجامد. اکثر مشکلات رفتاری کودکان منعکس کننده شرایط پیچیده بین فردی اعضای خانواده بهویژه والدین میباشد. به عبارت دیگر وجود مشکلات رفتاری کودک به منزله روابط معیوب اعضای خانواده با یکدیگر است و با روشهای تربیتی نادرست والدین و تعاملات معیوب آنها با فرزندان ارتباط دارد.
1-شیوه مقتدرانه والدینی که از این شیوه استفاده میکنند، واقعیتها را به کودکان خود منتقل میسازند، و تمایل بیشتری برای پذیرش دلایل کودک خود در رد یک رهنمود (دستور) از خود نشان میدهند. این والدین سخنوران خوبی هستند و اغلب برای مطیع سازی از استدلال و منطق بهره میجویند و به منظور توافق با کودک با او گفتوگو میکنند، از رفتارهای نامطلوب نمیترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانیت کودک را دارند. والدین مقتدر به تلاشهای کودکان در جهت جلب حمایت و توجه پاسخ میدهند و از تقویتهای مثبت بیشتری استفاده میکنند.
این والدین در بعد محبت نیز عملکرد خوبی دارند و در ابراز محبت و علاقه و مهربانی دریغ نمیورزند. آنها حقوق ویژه خود را به عنوان یک بزرگسال میشناسند و به علایق فردی و ویژگیهای خاص کودک خود نیز آگاهی دارند.
2-شیوه سهل گیرانه والدین سهلگیر کنترل کمتری بر کودکان خود اعمال میکنند و خواستههای آنها چندان معقول نیست. مهرورزی و محبت آنها در حد متوسطی قرار دارد. خانواده این والدین نسبتا آشفته است. فعالیت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است. والدین کنترل کمی بر کودکانشان دارند، همینطور در خصوص انضباط کودک از نگرشهایی متعارض برخوردارند. والدین سهل انگار در عین آنكه به ظاهر نسبت به کودکان خود حساس هستند، اما توقع چندانی از آنها ندارند. فقدان خواستههای معقول همراه با خودداری از ارائه دلیل و گفتوگو با کودک، همواره از ویژگیهای این شیوه به شمار میرود. این والدین بسیار به ندرت به فرزندان خود اطلاعات صحیح یا توضیحات دقیق ارائه میدهند. در عین حال والدین سهل انگار زورگو و سرکوبگر هستند. آنها از روشهای احساس گناه و انحراف استفاده میکنند. این والدین همچنین در بیشتر موارد در مواجهه با بهانهجویی و شکایت کودک، سر تسلیم فرود میآورند.
والدین سهل انگار در ابراز محبت با والدین مقتدر تفاوت فاحشی ندارند. مادران سهل انگار به عنوان تنبیه، کودک را از محبت خود محروم میسازند و به تمسخر او می پردازند. یک والد سهل انگار در تلاش است درباره خط مشی خود با کودک مشورت کند و قواعد خانواده را برای او توضیح دهد. او توقع چندانی برای انجام کارهای منزل و رفتار صحیح از کودک خود ندارد. او خود را به عنوان عاملی فعال که هر گاه بخواهد، میتواند از آن استفاده کند؛ نه به عنوان عاملی که مسئول شکلدهی یا تغییر رفتار کنونی یا آتی کودک است، معرفی میکند. کودکان این والدین از اتکاء به خود، خودداری میكنند و یا از استقلال رای اندکی برخوردارند. این کودکان به صورت افرادی نسبتا ناپخته توصیف شدهاند که هنگام مواجهه با ناملایمات، تمایل به واپسروی (روی گردانی) دارند. این کودکان نسنجیده عمل میکنند و به فعالیت بیهدف می پردازند.این کودکان نیز تکانشی، پرخاشگر و فاقد اعتماد به نفس هستند و رفتارهای بزهکارانه از خود نشان میدهند.
در میان این سه شیوه، والدین درشیوهی استبدادی کمترین مهرورزی و محبت را از خود نشان میدهند. به ویژه این والدین به ندرت در رابطهای که منجر به خشنودی کودک شود، شرکت میکنند. آنها عموما نسبت به تلاشهای کودکان برای حمایت و توجه بیتفاوتند و به ندرت از تقویت مثبت استفاده میکنند. ابراز محبت در این الگو در پائینترین سطح قرار دارد. این والدین، تایید، همدلی و همدردی اندکی را نسبت به فرزندان خود ابراز میکنند و شواهد اندکی مبنی بر روابط قوی میان مادر و فرزند وجود دارد. در حقیقت بر اساس گزارشهای موجود، این والدین برای کنترل کودکان خود از شیوههای ایجاد ترس استفاده میکنند و هیچ گونه تفاهمی بین والدین مستبد و فرزندانشان وجود ندارد. این والدین اطاعت کودک را یک حسن تلقی میکنند و در مواقعی که اعمال و رفتار کودک در تعارض با معیارهای آنها قرار میگیرد، از تنبیه و اعمال زور برای مهار خواسته کودک استفاده میکنند.
آنچه اهمیت دارد این است که طبق تحقیقات انجام گرفته، بهترین شیوه فرزند پروری، شیوه مقتدرانه است که والدین در عین گرم و صمیمی بودن با فرزند خود، کنترل کننده و مقتدر هستند. این شیوه به فرزندان کمک میکند تا با هنجارهای اجتماعی بهتر سازگار شوند و همچنین تاثیر کمی بر آزادیهای فردی کودکان دارد. این کودکان با کفایت، واقع گرا، دارای اعتماد به نفس، فعال، خود نظمبخش و مسئول هستند.
راهکارها در درجه نخست باید والدین را نسبت به شیوههای فرزند پروری و اثرات هر یک از آنها بر فرزندان، آگاه كرد. این آگاه سازی از چند طریق امکانپذیر است: