Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 03:31

آموش نحوه ی برخورد با مشکلات و مسائل کمرویی کودکان

آموش نحوه ی برخورد با مشکلات و مسائل کمرویی کودکان

یکی از مهم ترین مشکلات کودک کمرو و خجالتی ناتوانی در مواجهه با مسائل اجتماعی و تکرار راه و روش قبلی ناکارآمد است که کنجر به دوری و جدایی بیشتر او از روابط با دیگران می شود . برای آموزش برخورد صحیح با مسائل و مشکلات و پیدا کردن راه حلی مناسب بایستی (1) او را درک کرده (2) به او کمک کرد تا احساسات خود را به زبان آورد (3) حد و مرزها را مشخص کرد (4) نحوه اداره خشم را آموزش داد(5) اهداف را مشخص نمود (6) او را کمک کرد تا به فکر راه حل های ممکن باشد (7) معیارها و ارش را در نظر گرفت و (8) کمک به انتخاب مناسب ترین راه حل نمود.

1)درک و اعتبار بخشیدن به احساسات کودک: زمان احساساتی شدن کودک بهترین زمان برای تقویت رابطه و پیوند بوده و تسکین دادن او مهم ترین وظیفه پدری – مادری است. در حالیکه برخی از والدین تصور می کنند با نادیده گرفتن و یا کم اهمیت شمردن آنها خود به خود مرتفع می شوند اما سیستم احساسی عاطفی چنین عمل نمی کند . در واقع اگر به احساسات منفی کودک به درستی پاسخ داده نشود به تدریج در اعماق وجودی ذهن کودک نفوذ کرده و همچون موریانه او را از درون می خورد.

در اکثر موارد اگر کودک دریابد که احساس و حال او واقعی و درست است و دیگران او را می شنوند و درک می کنند . حتی اگر راه حلی وجود نداشته باشد حداق سم و زهر آن احساسات منفی گرفته خواهد شد. مسئله مهم در این رابطه شناسایی و توجه به احساسات منفی در همان مراحل اولییه که هنوز شدید و بحرانی نشده اند است و حتی اگر ممکن است از قبل آن را شناسایی و در موردش صحبت نمود تا کودک آمادگی برای روبرو شدن با آن را پیدا کند

برای درک احساسات کودک کافی است یک شنونده خوبی باشیم و با او همدلی کنیم و لازمه ی چنین مسئله ای این است که:

1)خود را دقیقا جای او بگذاریم و به دنیا و مسائل از دید او نگاه کنیم

2) احساس او را با کلمات به خودش بازگردانیم

3) او را با گوش دل بشنویم

4) انتقاد و سرزنش نکنیم

5) به سرعت به دنبال حل مسئله نرویم

2)کمک به بیان و ابراز احساسات:اکثر کودکان و بسیاری از وادین قادر به درک و به زبان آوردن احساس خود نیستند و فقط می دانند که یک احساس ناخوشایند و بدی دارند . مطالعات نشان داده اند که حتی به زبان آوردن احساسات منفی تا حدود زیادی نه تنها موج تخفیف و تسکین می شوند بلکه فرد را قادر می ساد تا بر روی لت و راه حل آن نیز تمرکز و تفکر کند . بایستی توجه نمود که افراد ممکن است در هر شرایطی دچار طیفی از احساسات خوب یا بد شوند

3)گذاشتن حد و مرزها و محدودیت ها: بدون آموزش درست اولین واکنش کودکان در برابر مسائل و حالات احساسی منفی رفتارهای تهاجمی است.کودک بایستی دریابد که تمامی احساسات و آرزوهایش پذیرفتنی است ولی همه رفتارها نه. و این وظیفه والدین است تا حد و مرزهای رفتار را به طور واضح و ثات مشخص و وضع نمایند .

4) مشخص کردن اهداف : پس از درک احساسات کودک و نامگگذاری احساسات و تعیین حد و مرزها نوبت به مشخص کردن هدف دست یافتنی در حل مسئله و یافتن پاسخی برای این سئوال می رسد . حال باید با این مسئله چگونه برخورد کنم؟ در بسیاری از موارد هدف ساده و کاملا مشخص است (مثلا بازگرداندن اسباب بای ،جلب توجه کردن توجه فلان فرد، تعمیر اسباب بازی و...) اما گاهی پیچیده (مثلا انتقام گرفتن یا به کار بستن تمهیداتی برای جلوگیری از مشاجره زد و خوردهای بیشتر و ..) و گاهی نیز غیر قابل حل هستند ( نظیر از دست دادن حیوان دست آموز کودک یا اسباب کشی و نقل مکان کردن دوست صمیمی و...) به عبارت دیگر برخی از مسائل راه حلی ندارند و پذیرش واقعیت هر چند تلخ و تخفیف ناراحتی به طرق دیگر تنها اقدام ممکن خواهد بود.

5) به فکر انداختن در مورد راه حل های ممکن: اگر چه در اکثر موارد نظرات و ایده های والدین صائب و نعمت به شمار می روند اما بایستی ترتیبی اتخاذ کرد تا کودک خود به فکر افتاده و راه حل های ممکن را بیابد . در این رابطه بایستی توجه داشت که تا سن 10 تا 13 سالگی کودکان تفکر انتزاعی کامل و پخته ای ندارند و به همین دلیل در هر زمانی فقط بر روی یک موضع تمرکز می کنند و اگر یک راه حلی به فکرشان رسید می خواهند همان را به اجرا بگذارند و به دنبال راه حل های احتمالی دیگر نمی روند . برای تقویت چنین توانایی می توان از بازی های نمایشی و ایفا نقش و یادآوری موفقیت های قبلی در حل مسئله مشابه و کمک گرفتن از آنها ر پیدا کردن راه حل هایی برای مسئله فعلی کمک گرفت.

6)تطابق دادن راه حل ها با ارزش ها و باورهای خانوادگی: پس از پیدا کردن راه حل های مختف نوبت به عملی و درست بودن هر یک از راه حل ها می رسدبرای این منظور بایستی به سئوالات زیر پاسخ داد:

- آیا راه حل ارائه شده منصفانه و اخلاقی است؟

- آیا عملی و موثر خواهد بود؟

- آیا بی خطر است؟

- خودم و فرد مقابلل چه احساسی خواهیم داشت؟

 

7) کمک به کودک در برگزیدن راه حل مناسب تر: در این مرحله بایستی کودک را تشویق نمود تا خود بهترین راه حل ممکن را انتخاب کرده و به مرحله اجرا بگذارد. در این زمان بیان تجربیات شخصی مشابه موقعیت کودک بسیار کمک کننده خواهد بود . بایستی بخاطر داشت که کودک از اشتباهات خود درس می آموزد . لذا اگر حتی مطمئن هستید که تصمیم و راه حل آنها کار نخواهد کرد و اشتباه است ولی خطری در پیش نخواهد داشت اجازه دهید آن را امتحان کند و اگر موفقیت آمیز نبود آنگاه به او کمک کنید تا راه حل دیگری را برگزیند.

 

ارسال نظر