وکسلر هوش را گنجایش فرد برای درک و فهم و فائق شدن بر محیط اطراف خویش تعریف می کند. و هر سه مقیاس خود را در راستای این تعریف به وجود آورده است. هرکدام از مقیاس های وکسلر در برگیرنده ی مجموعه ای آزمون برای ارزیابی توانایی های متفاوت است و ترکیب آنها گنجایش و توانایی هوش کلی را ارائه می دهد. افزون بر این هر سه مقیاس از دو قسمت کلامی و غیرکلامی (عملی ) تشکیل شده است و به هیچوجه نشانگر قبول وجود انواع مختلف هوش نیست . دلیل تقسیم بندی مقیاس ها به آزمون های متعدد اعتقاد به وجود هوش های متفاوت نبوده بلکه فایده عملی آن است هدف آن است که آزمایشگران ضعف و قوت آزمودنی را در زمینه های مختلف دریابند و تاثیرات کاستی یا فراوانی توانایی خاص بر رشد فکری کودک را بسنجند.
از نظر وکسلر هوش یک ویژگی پیوسته است . این خصوصیت در تمام سنین یکی است و به این معنا نیست که هوش در دوره خردسالی چیزی و در دوره کودکی یا نوجوانی و بزرگسالی چیزی دیگر باشد.آنچه موجب همبستگی اند اندک هوش نوزادان باهوش در دوره های بعد شده این است که در دوره خردسالی یعنی سنین کمتر از چهارسال ویژگی هایی که از مجموعه آن به هوش تعبیر می شود یا هنوز بروز نکرده اند یا بدان درجه از رشد و توسعه نرسیده اند که قابلیت سجش داشته باشند.به عنوان مثال لازمه ی سنجش آگاهی کودک بر واژه ها آغاز تکلم است. بنابراین چنین سنجشی پیش از آغاز این مرحله ممکن نیست همینطور توانایی کودک در بازسازی اشکال هندسی که پیش از برقراری تعادل و هماهنگی حرکتی در ساختمان جسمانی کودک قابل اندازه گیری نیست .بنابراین عدم همبستگی هوش نوزادان با کودکان ،جوانان و بزرسالان ناشی از عدم قابلیت آزمون های هوشی نیست بلکه به واسطه ی عدم بروز قابلیت های رفتاری و اشکال در برقراری ارتباط میان آزمایشگر و آزمودنی است.