بيشتر افراد فکر ميکنند با به دنيا آمدن يک نوزاد، کانون خانواده گرمتر و صميميتر ميشود. اين طرز فکر اشتباه نيست اما زماني اين روياي قشنگ به واقعيت تبديل ميشود که والدين قبل از تصميمگيري آموزشهاي لازم را در اين زمينه ديده باشند.
همچنين اطلاعات کافي را در مورد مسئوليتها در زمينههاي مختلف داشته باشند و بدانند هر فرد در نگهداري و تربيت بچه و در قبال طرف مقابل (همسر خود) چه کارهايي بايد انجام دهد. به علاوه بعد از ورود بچه چگونه خانواده را اداره کنند تا ميان هيچيک از اعضا اختلافي به وجود نيايد. تمام اين نکتهها مستلزم داشتن آگاهي لازم و اصولي است که بايد قبل از تولد بچه والدين به آن دست پيدا کنند تا سوءتفاهمي بين آنها ايجاد نشود.
همه مسئوليتهاي بچه با مادر نيست!
يکي از دلايلي که ممکن است به دنيا آمدن اين هديه الهي باعث بروز اختلاف بين اعضاي خانواده شود، اين است که يکي از پدر يا مادر يا هر دوي آنها، آمادگي لازم را براي بچهدار شدن نداشته باشند. در اين صورت بعضي از پدرها به اشتباه فکر ميکنند همه مسئوليتها از جمله نگهداري از بچه يا تربيت آن بر عهده مادر است و با اين طرز فکر سعي ميکنند از شر اين استرس «نداشتن آمادگي» رها شوند. در حالي که مادران در دوران بارداري به مرور در مدت 9 ماه آمادگي لازم را پيدا ميکنند و فقط استرس آنها در ماههاي اول بارداري است.
پدر، مادر با فرزندمان رقابت نکنيم
والدين بهتر است بدانند پدر نهتنها بعد از تولد بچه بلکه در دوران بارداري و جنيني نقش بسزايي دارد. به بيان ديگر، نحوه برخورد پدر با مادر در دوران بارداري و آرامشي که مادر از پدر دريافت ميکند، ميتواند تاثير بسزايي براي جنين داشته باشد. درست است که مسئوليت مراقبت از بچه با مادر است اما پدر هم بايد نقش خود را در اين زمينه به خوبي ايفا کند چون خانواده شامل پدر و مادر و فرزند است و هيچکدام از اين اعضا مجزا و تفکيک شده نيستند. هرگونه مساله و مشکل در هر ضلع مثلث خانواده باعث ميشود تا 2 ضلع ديگر هم درگير شوند.
بچه خود را رقيبتان فرض نکنيد
مشکل شديدي که ممکن است رابطه زوجها را بعد از تولد فرزند به خطر بيندازد، مشکل حسادت به فرزند خود است. حتي گاهي يکي از زوجها فکر ميکنند بچهها رقيب آنها در زندگي زناشوييشان هستند. اين طرز فکر زماني براي مرد به وجود ميآيد که مادر تمام تمرکز خود از جمله انرژي، احساسات و وقتش را 24 ساعته صرف فرزند خود ميکند. اين روند باعث ميشود تا زن از همسر خود و وظايفي که نسبت به او دارد، غافل شود. اين غفلت ناخودآگاه جرقهاي ايجاد ميکند که همسر بدون بيان احساسش به فرزند خود حسادت کند. در پي اين حسادت، به مرور همکاري، مساعدت و همياري مرد کاهش مييابد. حتي برعکس ممکن است توجه بياندازه پدر به نوزاد اين حس حسادت و رقابت را در مادر به وجود آورد. البته تنها تفاوتي که بين زن و مرد وجود دارد، اين است که خانمها احساس خود را راحت بروز ميدهند و در مورد حسادت خود و کمشدن محبت همسرشان نسبت به آنها ابراز نارضايتي ميکنند؛ در حالي که آقايان هيچگاه در مورد احساس خود صحبت نميکنند و آن را بهصورت علني بروز نميدهند.
آقايان داوطلبانه در تربيت بچه شرکت کنند
زماني که همسر تمام توجه خود را متمرکز فرزند خود کند و از وظايف خود و نيازهاي همسرش از جمله نيازهاي حسي و عاطفي، جسمي و زناشويي غافل شود؛ ممکن است اختلافاتي در رابطه به وجود آيد. براي جلوگيري از ايجاد اين مشکل يا به حداقل رساندن اختلافات، مرد خانواده بايد در اين راستا منفعل نباشد.
به بيان ديگر، پدر بايد در نگهداري نوزاد داوطلب شود و حتي مقداري از مسئوليتهايي که بر عهده مادر است، مثل تعويض بچه يا حتي غذا دادن به او را بر عهده بگيرد. در نهايت هدف از اين کار اين است که مادر احساس کند کار و مسئوليتي که بر دوش دارد، سبکتر شده است و در پي اين احساس ميتواند وقت و زمان آزادتري داشته باشد و زماني را به همسر خود اختصاص دهد.
بچه متعلق به هر دوي شماست
گاهي پيامد ابراز علاقه شديد و مستقيم يکي از والدين بهخصوص مادران، ممکن است اين باشد که مادر حق کمتري به پدر بدهد تا ابراز احساسات کند و برخي خانمها اين مجوز را براي همسر خود صادر نميکنند و اين محبت زياد را معطوف به خود ميدانند. اين احساس به اين دليل بروز ميکند که خانمها فکر ميکنند پدر ميخواهد تملک و مالکيت خود را نسبت به بچه نشان دهد و مادر به رفتار پدر حساستر ميشود.
در اين مواقع پدر با استفاده از عبارتهايي مثل «بچه تو» يا «کودک تو»، ميتواند کمي از آن علائم و احساسات زنانه را کنترل و اين طرز فکر مالکيت را از مادر دور کند.
از احساس مسئوليت خانمها سوءاستفاده نکنيد
حالت ديگري که ممکن است باعث مشکل شود، مسئوليتپذيري بيش از اندازه مادران است. برخي مادران بعد از تولد کودک سعي ميکنند همه مسئوليتها را بر عهده بگيرند و اين کار باعث ميشود چه خودآگاه يا چه ناخودآگاه، پدران از اين حالت سوءاستفاده کنند و از تمام مسئوليتهاي خود شانه خالي کنند.
اين عمل باعث ميشود تا زن نسبت به همسرش ساعتهاي بيشتري را کنار بچه باشد و چون قبل از تولد ساعتهاي بيشتري را کنار هم سپري ميکردند، بعد از تولد ممکن است مشکلاتي به وجود آيد. در اين مواقع حضور برخي مردان در خانه کمرنگتر ميشود و بيشتر سمت علايق شخصي خود ميروند که قبل از تولد فرزند اين کارها را انجام نميدادهاند.
در اين شرايط بهتر است خانمها از همسرشان کمک بيشتري بخواهند و سعي نکنند تمام مسئوليتها را خودشان بر عهده بگيرند.
بايد مرد را بيشتر درگير تربيت بچه کنند و ساعتهايي از روز پدر و فرزند را با يکديگر تنها بگذارند تا پدر بيشتر با خصوصيات فرزند خود آشنا شود و متقابلا فرزند هم ارتباط بهتري با پدرش برقرار کند زيرا کودکان شيرخوار معمولا به مادر احساس وابستگي بيشتري دارند و گاهي ترجيح ميدهند بيشتر وقتها مادر در کنار آنها باشد اما با انجام اين عمل رابطه عاطفي پدر و فرزند هم بيشتر ميشود.