برای هر یک از ما پیش می آید که در برهه ای از زندگی دچار ناراحتی و رنجی می شویم که گاه تحمل آن برایمان سخت و طاقت فرسا می شود و شاید بتوان گفت به نوعی افسرده می شویم؛ با هر اتفاق کوچکی به هم می ریزیم، انجام کارها به نظرمان سخت می شود و آستانه تحملمان پایین می آید. ماندن در این حالت برای مدتی کوتاه و بعد از اتفاقی ناخوشایند، طبیعی است.
اما وقتی بیش از اندازه طول بکشد و نتوانیم از این حالت درآییم، طبیعی نیست و حتما باید به متخصص یا مشاور مراجعه کنیم. در این میان افسردگی در نوجوانان نیز به نوعی دیگر مشکل ساز است؛ آن ها در ابتدای راه پرفراز و نشیب زندگی خود هستند و اگر نتوانند مشکلات را هموار کنند و بر آن ها فائق آیند، در آینده حتما با مشکلات بیشتری مواجه می شوند؛ ضمن اینکه ابتلا به افسردگی در نوجوانان با بزرگ سالان متفاوت است و از این لحاظ نیاز به بررسی جداگانه دارد.
طبقه اختلالات خلقی
اختلالات خلقی شامل دو بخش می شود؛ اختلالات افسردگی و اختلالات دوقطبی؛ یعنی هم فاز افسردگی وجود دارد و هم فاز شیدایی و مانیا. فاز افسردگی شامل خلق غمگین و ملال است. اما در فاز شیدایی فرد دچار حالت های هیجانی شاد و غیرطبیعی می شود.
توجه ما هم بیشتر به همان افسردگی است. بعضی عوامل در کودکان وجود دارند که آن ها را برای ابتلا به اختلالات خلقی آسیب پذیر می کنند. این عوامل، ابتدا شامل اختلالات خانوادگی خلقی آسیب پذیر می کنند. این عوامل، ابتدا شامل اختلالات خانوادگی مزمن می شوند؛ یعنی معمولا امکان بروز مشکلات ذهنی و عاطفی در کودکان و نوجوانانی که والدینشان با همدیگر مشکل دارند، بیشتر است؛ البته منظور از این مشکلات فقط دعواهای خانگی نیست؛ بلکه مشکلات مزمنی است که دیگر امیدی به حل آن ها وجود ندارد.
مورد دیگری که در ایجاد اخلاق غمگین در نوجوانان موثر است، وجود بعضی سوءرفتارها و خصلت هایی است که بعضی والدین دارند، مثلا پرخاشگری کلامی یا جسمانی والدین یا غفلت های بیش از اندازه آن ها از فرزندان خود. به عبارت دیگر می توان گفت والدینی که آن قدر درگیر کار و انواع مشکلات خودشان هستند که از فرزندانشان غافل می مانند، این رفتارها را تجربه می کنند.
یکی دیگر از عوامل مهم ابتلا به افسردگی در نوجوانان، شکست های مختلف آن ها در زمان های مختلف است؛ یعنی چون نوجوان در هر دلیلی در زمینه ای با شکست مواجه شده است، حال با مشکلات یادگیری مواجه است و تمرکز ندارد؛ البته وجود بعضی از ضعف ها نیز مثل بیماری، چاقی مفرط یا لکنت زبان و... در نوجوانان باعث بروز ناراحتی هایی در آن ها می شود.
مشکلات مادر و فرزند
نقش مادر در تربیت و بروز احساسات مختلف در نوجوانان بسیار مهم است؛ مثلا مادرانی که دچار بعضی اختلالات از جمله خودشیفتگی هستند یا خلق و خوی باثباتی ندارند، احتمال اینکه فرزندانشان مبتلا به افسردگی شوند، بیشتر است. بعضی مشکلات هم مربوط به مشکلات مزاجی خود نوجوانان است؛ مثلا بچه هایی که گوشه گیر و خجالتی هستند و به نوعی در مهارت های برقراری ارتباط ضعف دارند، امکان ابتلای آن ها به افسردگی نیز بیشتر است. ضمن اینکه عامل وراثت هم در تمام این مشکلات نقش مهمی دارد.
علائم افسردگی نوجوانان
علائم افسردگی در نوجوانان با بزرگ سالان کمی متفاوت است؛ در بزرگ سالان هنگام بروز افسردگی، خُلق غمگین به سراغشان می رود و نمی توانند مثل همیشه لذت ببرند و اغلب بی خواب، بی اشتها و ناامید می شوند، اما افسردگی در نوجوانان بیشتر به صورت تحریک پذیری است؛ یعنی نوجوان با کوچک ترین محرکی واکنش های پرخاشگرانه از خود نشان می دهد و به علاوه از افراد خانواده یا افراد هم سن و سال خود کناره گیری می کند؛ البته اگر به تنهایی کناره گیری از خانواده باشد این موضوع غیرطبیعی نیست، زیرا معمولا در نوجوانان این رفتار دیده می شود، ولی اگر هم زمان هم از خانواده و هم از دوستان کناره گیری کند، قطعا به دلیل افسردگی است.
نوجوانان هنگام افسردگی نمی توانند تمرکز داشته باشند که همین موضوع باعث می شود دچار افت تحصیلی شوند؛ گاهی خوابشان بیشتر می شود و گاهی هم کمتر. اغلب خسته و بی حوصله هستند و کارهایشان را به تعویق می اندازند. ضمن اینکه نسبت به سر و وضع و نظافت خود هم بی اهمیت هستند.
کاهش عزت نفس
معمولا هذیان و توهم در دسته دیگری از اختلالات به نام «اختلالات سایکوتیک» قرار می گیرند. اما در نوجوانان گاهی این هذیان و توهم می تواند از علائم افسردگی باشد و اغلب هم شامل باورهای فلسفی و دیدگاه هایی است که به شدت به آن معتقدند. نوجوانانی که به افسردگی مبتلا می شوند معمولا در کارهای خود کند می شوند و تحرک زیادی هم ندارند. همچنین احساس لذت هم در آن ها کاهش می یابد. بنابراین عزت نفس و اعتماد به نفس آن ها هم بسیار کم می شود. گاهی هم ناراحتی های فیزیکی مانند حالت تهوع، سردرد یا دل درد دارند.
داشتن تفکر خودکشی نیز مشکل دیگری است که هنگام افسردگی متوجه نوجوانان می شود.
درمان و مقابله با افسردگی
نخستین کاری که هنگام تشخیص افسردگی باید برای نوجوان انجام داد، مراجعه به مشاور است؛ مشاوری که متخصص کودک و نوجوان باشد. فراموش نکنیم افسردگی چیزی نیست که خود والدین بدون مراجعه به متخصص از پس درمان و مقابله با آن برآیند.
اما موضوع بسیار مهم در درمان افسردگی کودکان و نوجوان «فعال سازی رفتاری» است؛ یعنی بتوانیم برنامه هایی را برای بچه ها در نظر بگیریم که هم انرژی زیادی از آن ها نمی گیرد و هم به نوعی آن ها را وادار می کند حرکتی انجام بدهند؛ مثلا تماس گرفتن با یک دوست یا ترغیب نوجوان به انجام کاری و نیز همراه شدن با او حتی بهتر است از فرزندمان بخواهم فعالیت هایی را انجام دهد یا ما کارهایی را برایش برنامه ریزی کنیم تا احساس خمودگی او کمتر شود.
افزایش مهارت های ارتباطی
اگر نوجوان بتواند ارتباط بهتری با دیگران برقرار کند، حتما می تواند احساس بهتری هم داشته باشد. نوجوان دائم خودش را از دید دیگران قضاوت می کند. اما اگر ارتباطش با اطرافیان بهتر باشد، اعتماد به نفس بیشتری هم پیدا می کند؛ درواقع می توان گفت نوجوان نسبت به قضاوت اطرافیان بسیار حساس است. در این دوره به دلیل احساس آرمانگرایی و توانمندی که نوجوان دارد و گمان می کند به هرچه فکر می کند به مرحله عمل هم می رسد، آن افکار را جدی می گیرند و در آن درگیر می شوند و چون به راحتی از ذهنشان خارج نمی شود رفتارهای بین فردی دارند که خیلی هم پخته نیست. به همین دلیل مشغولیت های ذهنی نسبت به روابط اجتماعی خود پیدا می کنند و اگر از ترس قضاوت دیگران بیش از حد از همه اجتماعات فاصله بگیرند وارد فاز افسردگی می شوند.
اشتغال ذهنی نسبت به اشتباهات
گاهی نوجوانان بیش از حد خود را شماتت و قضاوت می کنند و در نتیجه از ترس خطا از جامعه و مردم کناره می گیرند. آن ها به این ترتیب می خواهند از اجتماع دور باشند تا کمتر دچار خطا و اشتباه شوند. اما هرچه بیشتر این کار را می کنند، شدت افسردگی شان هم بالاتر می رود. به همین ترتیب کناره گیری آن ها هم از جامعه خیلی بیشتر می شود؛ در نتیجه دنبال افزایش مهارت های خود هم نمی روند و همین چرخه باطل باعث می شود فرد افسرده تر شود و برای درمان این مشکل، باید بر روابط بین فردی نوجوان توجه کرد؛ یعنی باید به او کمک کنیم تا به سمت ایجاد روابط جدید گام بردارد یا مهارت های جدید یاد بگیرد تا از قضاوت های اطرافیان به دور باشد و خود را نیز بیش از حد شماتت نکند.
شناسایی افکار مسموم
وقتی نوجوان احساس افسردگی می کند، درواقع افکار مخرب او نسبت به دنیا، دیگران و خود فرد است که این بلا را سرش می آورد و معمولا هم آن را برای همیشه به خود نسبت می دهد؛ مثلا نوجوانان اگر چند بار اشتباه کنند و تصمیم غلط بگیرند، به خود می گویند: «من همیشه احمقانه رفتار می کنم، من همیشه اشتباه می کنم یا...»
درواقع آن ها به این ترتیب، افکار افسرده ساز خود را به ویژگی هایی نسبت می دهند که تغییرناپذیر هستند؛ مثلا نوجوان افسرده نمی گوید امتحان سخت بود یا معلمم سخت گرفته بود؛ بلکه می گوید من هوش و ذکاوت کافی نداشتم و نتوانستم خوب عمل کنم!
روش های درمانی روان کاوانه
این درمان ها از طریق جست و جود و بررسی مشکلات دوران کودکی به نتیجه می رسند؛ یعنی ارتباط نوجوان را با والدین خود در کودکی بررسی می کنند و با توجه به آن علت بروز این مشکلات را در می یابند؛ درواقع با تحلیل رفتار دوران کودکی فرد، ریشه های افسردگی را در ناخودآگاه او پیدا می کنند و اگر لازم باشد، باید از روش دارودرمانی استفاده کرد؛ به ویژه زمانی که افسردگی بر کارکرد فرد تاثیر داشته باشد؛ مثلا اگر افسردگی نوجوان باعث ضعف در عملکرد، نحوه رفتار و افت تحصیلی او شود، حتما باید با مراجعه به متخصص تحت درمان دارویی قرار بگیرد.