Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
شنبه 1 دی 1403 - 20:45

کلام مادرانه کلید تفکر کودکان

کلام مادرانه کلید تفکر کودکان

برخی کودکان بالفطره دارای یک سری توانایی‌ها هستند که در محیط‌های مناسب و در اثر تمرین و تقویت شکوفا می‌شوند. یادگیری، حافظه و هوش از جمله مهارت‌های ذاتی تفکر هستند که در شرایط محیطی، خانواده، تعلیم و تربیت مناسب رشد پیدا می‌کنند.

بررسی نقش خانواده در شکل گیری و رشد تفکر شناختی کودکان از دیدگاه روانشناسان  تفکر در کودکان مجموعه ای از توانایی‌های عالی ذهنی مانند توانایی استدلال، حل مسئله، خلاقیت، حافظه، سازماندهی تکالیف، زبان و ... است.برخی کودکان بالفطره دارای یک سری توانایی‌ها هستند که در محیط‌های مناسب و در اثر تمرین و تقویت شکوفا می‌شوند. یادگیری، حافظه و هوش از جمله مهارت‌های ذاتی تفکر هستند که در شرایط محیطی، خانواده، تعلیم و تربیت مناسب رشد پیدا می‌کنند. 

در نخستین ماه‌های تولد منابع شکل گیری تفکر صحیح مانند تجارب، آموخته‌ها و معلومات هنوز به درستی شکل نگرفته‌اند و این باعث شکل گیری تفکر سطحی و ناقص در کودک می‌شود.  کودک در این زمان با دریافت محرک‌ها و شناخت محیط و اشیا شروع به فکر کردن می‌کند. تفکر کودک در این زمان تصویری است و والدین باید کودک را در شناخت و کشف محیط آزاد گذاشته و فرصت خلاقیت به او بدهند. کودک با کشف اشیا و محرک‌ها قدم در مسیر کسب دانش و بینش می‌گذارد.  دکتر علی نقی اقدسی استاد مشاوره و روانشناسی دانشگاه معتقد است: «سال‌های اول و دوم زندگی بهترین فرصت برای پرورش توانمندی‌های فکری و مغزی مانند هوش است. 

در این سال‌ها والدین به وسیله آموزش دادن، فرآیند یادگیری را در کودک تقویت می‌کنند. با افزایش معلومات قدرت مغز نیز بیشتر شده و رشد سلول‌های مغزی در اثر شرایط محیطی شناختی و ذهنی کودکان افزایش پیدا می‌کند. در نتیجه ارتباطات سلولی بیشتر و کارایی مغزی نیز بالاتر می‌رود. تا سن ۳سالگی باید محرک‌هایی که کودک با آن‌ها در تماس است بیشتر شود زیرا کودک در تماس با محیط احساس توانمندی بیشتری کرده و شروع به کشف اشیا و محیط پیرامون خود می‌کند.

رشد اطلاعات اولیه، تجارب کودک و دریافت محرک‌ها باعث پرورش شناخت، رشد مغز و زیرساخت‌های تفکر می‌شود. یکی از راه‌های ایجاد تفکر استفاده از زبان است. زبان باعث دریافت اطلاعات و دانش که از زیرساخت‌های تفکر هستند می‌شود. تفکر کودک بیش از زبان آموزی از طریق حواس پنجگانه است. شکل گیری زبان باعث رشد تفکرات عالی او می‌شود. دکتر یعقوب بدری استاد علوم تربیتی می‌گوید: «استفاده صحیح از حواس پنجگانه از مهارت‌های ساده تفکر هستند. 

طبقه بندی، مقایسه، تشخیص شباهت‌ها و تفاوت‌ها، فرضیه سازی، زبان آموزی، استنباط، تفکر انتقادی و ارزیابی همه از مهارت‌های تفکر هستند. اندیشیدن به صورت ذاتی در کودک به صورت تفکر اولیه تصویری و عملی وجود دارد. کودک از همان ابتدا صدای مادر را از سایرین تشخیص داده و قادر به تشخیص تصاویر و اشیا است. تحقیقات نشان داده که واکنش کودکان زیر یک سال به صدای انسان و حیوان متفاوت است. پس از آموختن زبان فرآیند تفکر گسترش و غنای بیشتری پیدا کرده و نمادین می‌شود. 

روش‌های تفکر صحیح 

  • دانش و معلومات، فن بیان، عزت نفس و خودباوری مبانی تفکر هستند. 
  • کودکانی که دارای اعتمادبه نفس بالابوده به راحتی از توانمندی‌های شناختی خود بهره می‌برند. احساس آرامش و امنیت نیز باعث ایجاد تفکر صحیح می‌شود. 
  • در واقع تفکر صحیح همان استفاده درست از تجارب، آموخته‌ها، اطلاعات و توانمندی‌های ذهنی و شناختی در جهت مقابله موثر با شرایط گوناگون است. 
  • فرد از طریق توانمندی‌های تفکر در شرایط متفاوت برخورد صحیحی دارد. برای رشد تفکر باید به شناسایی و تقویت مولفه های تفکر پرداخت. 
  • برای تقویت تفکر باید شیوه یادآوری به کودک آموزش داده شود. پرسیدن سوالاتی از خاطرات کودک یکی از روش‌های کمک به تامل اندیشیدن بهتر است. 
  • از موانع پیش روی شکل گیری روند تفکر در کودک نداشتن تمرکز است که انجام بازی‌های فکری توجه کودک را به جزئیات جلب کرده و باعث تمرکز ذهنی او می‌شود. 

 یکی از توانایی‌های تفکر تشخیص تفاوت‌ها و شباهت‌ها است. برای درک بهتر این موضوع بهتر است تفاوت‌های اشیا و اسباب بازی‌ها از کودک پرسیده شود و تفاوت‌ها و شباهت‌هایی که او به آن‌ها توجه نکرده است را یادآوری کرد. بهتر است برای کودک پاداشی در نظر گرفته شود تا نیرو و اشتیاق کودک تقویت شود. دکتر علی نقی اقدسی استاد مشاوره دانشگاه معتقد است: «يكي از روش هاي آموزش حل مسئله كه از اجزاي تفكر به شمار مي رود قرار دادن كودك در شرايط چالش برانگيز و آموزش روش هاي حل مسئله است تا خود را از شرايط نامساعد رها كند.

به طور مثال براي پيدا كردن شيء گمشده چه كارهايي مي توان انجام داد؟»  وی در ادامه می‌افزاید: «قدرت پیش بینی از دیگر مهارت‌های تفکر است که با آموزش آن، کودکان در شرایط مختلف، تواناتر برخورد خواهند کرد. با تفکر واگرا و همگرا نیز می‌توان تفکر کودک را پرورش داد. تفکر واگرا بدین معناست که دامنه پاسخ‌های یک سوال را محدود نکرده و راه را برای ارائه پاسخ‌های متفاوت، متنوع و گاه متضاد کودک، باز گذاشت. به طور مثال باید از کودک خواست که عدد دو را با نمادهای مختلف نشان دهد. تقویت تفکر همگرا بدین شکل است که سوالاتی که پاسخی واحد و مشخص دارد از او پرسیده شود. 

 روش‌های کاربردی تفکر 

 برخی از کودکان نسبت به عوامل بیرونی بی تفاوت تر از سایرین هستند. آموزش پرسشگری به کودکان یکی از راه‌های تقویت حس کنجکاوی در کودکان است. یکی دیگر از شاهراه‌های رسیدن به تفکر کودکان و تقویت آن نقاشی کردن است. والدین می‌بایست از کودک بخواهند تا اشکال هندسی خاص را ترسیم کرده و این موضوع باعث تمرین فکر کردن در او می‌شود.  کتر علی نقی اقدسی استاد مشاوره دانشگاه در این باره می‌گوید: «آموزش تخیل و رویاپردازی به کودک یکی دیگر از روش‌های پرورش تفکر صحیح است. 

این خیال پردازی باید ارادی و کنترل شده باشد. در حوزه تخیل، آزادی عمل وجود دارد که این باعث ایجاد خلاقیت زمینه‌های مختلف در کودک می‌شود. با ایجاد تنوع در زندگی، درک کودکان از محیط افزایش پیدا می‌کند. وقتی محیط یکنواخت است محرک جدیدی برای تفکر وجود ندارد و تاثیرپذیری کودک از محیط در شرایط جدید بیشتر است.  وی در ادامه می‌افزاید: «اسباب بازی نقش مهمی در رشد ذهنی کودکان دارد. اسباب بازی‌ها بهتر است معمایی باشند تا باعث ایجاد چالش‌های فکری در کودک شود.در مقابل پرسش‌های کودک بهتر است پاسخ مستقیم داده نشده و سوال با سوال ها پاسخ داده شود تا ذهن کودک پویاتر شده و تفکرش انسجام بیشتری پیدا کند. 

 نقش والدین در رشد تفکر 

 برخی از والدین، آموزش کودکان را تنها وظیفه مسئولان آموزشی در مدرسه می‌دانند و خود از آموزش مهارت‌های تفکر به کودکانشان سرباز می‌زنند. والدین با طرح سوالات مناسب توانایی‌های کودک، می‌توانند روند تفکر او را تقویت کرده و ذهنش را به چالش بیندازند. پرسش‌هایی که از سطح دانش کودکان بالاتر یا پائین تر است باعث دلزدگی و خستگی در کودک می‌شود. والدین بهتر است با گذاشتن وقت بیشتر برای کودکانشان و انجام بازی‌های فکری با آن‌ها در پرورش استعدادشان تلاش کنند.

 والدین با دادن فرصت انتخاب به کودکان در موقعیت‌های مختلف آن‌ها را با مهارت‌های تصمیم گیری آشنا کرده و انتخاب صحیح را که توام با درگیری ذهنی است به کودک می‌آموزند. پدر و مادرها باید از کودکان بخواهند که در مورد مسائل مختلف اظهارنظر کنند. کودکان در درک محرک‌های بیرونی حساس تر از بزرگ‌ترها هستند. آن‌ها مانند بزرگسالان درگیری‌های درونی کمتری داشته و تمام توجه آنها به محیط اطراف معطوف است.

نظرخواهی از کودکان باعث ایجاد اعتماد به نفس و تلاش برای ارائه نظرات صحیح در آنها می‌شود. مینا زعفرانچی استاد روانشناسی دانشگاه معتقد است: والدین سلطه گر به دلیل ایجاد جو استبدادی در محیط خانه نمی‌توانند فرزندانی خلاق داشته باشند. کودکان در چنین خانواده‌هایی به خاطر ترس از اظهارنظر نمی‌توانند خلاقیت به خرج دهند. والدین در برابر سوالات عجیب کودکان نباید ضعف نشان دهند، بازی‌های فکری مانند شطرنج نیز باعث افزایش خلاقیت در کودکان می‌شود. 

با تشویق کودکان و جلوگیری از تنبیه نیز می‌توان در افزایش توانایی‌های ذهنی کودکان کوشید. 
والدین باید کودکانشان را بی قید و شرط دوست داشته باشند که این باعث افزایش اعتماد به نفس آنها می‌شود. خانواده‌هایی که از فرزندان خود انتظار همیشه موفق بودن را دارند سرخوردگی را در کودکشان پرورش می‌دهند.  یکی از انواع یادگیری‌ها، یادگیری شناختی است که برحسب آن کودک در مقابل مشکلات فکر کرده و راه حلی براساس هنجارها ارائه می‌دهد. نوع دیگر یادگیری، یادگیری مشاهده ای است که در آن ارزش‌ها از طریق مشاهده رفتار والدین، اطرافیان، تلویزیون و... آموزش داده می‌شود. 

 آموزش تفکر مثبت به کودک 

برای ایجاد مثبت نگری در کودکان باید از ابتدا توجه کودک را به موضوعات مثبت جلب کرد و از کودک خواست که همه اتفاقات جالبی که روزانه با آن برخورد می‌کند را تعریف کند و این موضوع باعث توجه روزافزون کودک به خوبی‌ها و شادی‌ها شده و توجه او را از افکار منفی دور می‌سازد. بررسی خصوصیات خوب و بد در حیطه اخلاق قرار دارد. بنابراین بهتر است از کودک در مورد دلیل بد بودن رفتارهای نابهنجار مانند دروغ، خشونت، رعایت نکردن حقوق دیگران و... پرسیده شود.

از این طریق کودک متوجه دلیل بد بودن رفتار شده و این موضوع در او درونی می‌شود. الگوی عملی کودکان رفتار والدین و اطرافیان هستند. اگر فردی فرزندش را از رفتاری نهی کرده و خود به انجام آن مبادرت ورزد، کودک دچار دوگانگی شده ، ارزش‌ها و هنجارها در او درونی نمی‌شود. والدین باید رفتارهای صحیح را به کودکانشان یاد داده و درس اخلاق، وجدان و انسانیت به او بدهند.

ارسال نظر