بدون شك، مدیران باید دربارهی رضایت یا عدم رضایت كاركنان حساسیت داشته باشند زیرا باور بر این است كه كاركنانی كه از كار خود رضایت شغلی دارند، در مقایسه با آنان كه احساس رضایت نمیكنند، بازدهی یا تولید بیشتری دارند.
شغل فرد، چیزی بیش از كارهای مشخصی چون كارگر یا كارمند یك اداره یا كارخانه و یا رانندگی یك كامیون سنگین است. شغل فرد ایجاب میكند كه او با همكاران، سرپرستان و رؤسا رابطهای متقابل داشته باشد، مقررات و سیاستهای سازمان را رعایت و اجرا كند، عملكردش طبق استانداردهای تعیینشده باشد، در شرایط كاری كه معمولاً چندان هم مطلوب نیست، كار بكند و... این بدان معناست كه ارزیابی فرد دربارهی كارش و ابراز رضایت یا نارضایتی از آن كار، یك نتیجهی كلی از مجموعهای از اركان متفاوتیست كه درمجموع، شغل او را تشكیل میدهد. كاركنان سازمان برای 5 عامل حقوق و دستمزد ، فرصت ارتقا ، ماهیت كار ، خطمشیها و سیاستهای سازمان و شرایط كاری ، طرزتلقیهای خاصی دارند؛ درجهی رضایت كاركنان از هریك از این عوامل، متفاوت است؛ بهطورنمونه ممكن است فردی در مورد دریافتیهای خود احساس عدم رضایت كند و همزمان با آن، از سایر عوامل رضایت داشته باشد.
عوامل تعیینكنندهی رضایت شغلی كارهایی كه چالشگر هستند : افراد، مشاغل یا پستهایی را ترجیح میدهند كه بتوانند با توجه به فرصتهایی كه در آنجا پیشمیآید، از توانایی در مهارتهای خود استفاده كنند و درنهایت، استعدادهای خود را آزادانه بروز دهند. این ویژگی شغلی را «چالشگری» مینامند. كارهایی كه چالشگر نباشد، موجب كسالت فرد میشود. از سوی دیگر، اگر چالشگری شغلی بسیار زیاد باشد، موجب خواهدشد كه كارگر یا كارمند، مستأصل شود و احساس سرخوردگی، ناكامی و شكست به او دستدهد؛ بنابراین اگر كار از نظر چالشگری، حالت افراط و تفریط نداشتهباشد، شادیآفرین و رضایتبخش میگردد.