بین ترس و خشم و رابطه نزدیکی هست. گاهی میشود که کودک در یک لحظه، خشمگین است و لحظه دیگر بیمزده و گاهی نیز بر اثر یک محرک و در یک زمان ، هر دو باهم میآیند. در محیطی که کودکان از محرکهای ترس بدورند، امکان دارد که شیوع خشم بیش از ترس باشد. این کودک خشن
بروز خشم در کودکی بیش از ترس تکرار میشود. زیرا اولا در محیط کودکان، محرکهای خشمگین کننده بیش از محرکهای ترسآور وجود دارند. ثانیا در همان مراحل اولیه یاد میگیرند که خشم برای جلب توجه اطرافیان و ارضای تمایلات خود وسیله خوبی است. با بزرگ شدن کودک به شماره محرکهای خشم افزوده میشود. در صورتی که از شماره و تکرارش کاسته میشود. بین ترس و خشم و رابطه نزدیکی هست. گاهی میشود که کودک در یک لحظه، خشمگین است و لحظه دیگر بیمزده و گاهی نیز بر اثر یک محرک و در یک زمان ، هر دو باهم میآیند. در محیطی که کودکان از محرکهای ترس بدورند، امکان دارد که شیوع خشم بیش از ترس باشد.
به طور کلی خشم احساسی است که همه ما از کوچک و بزرگ آن را تجربه می کنیم. خشم تقریباً بخشی از زندگی ما به شمار می رود اما بهتر این است که به کودکانمان روش کنار آمدن با آن را بیاموزیم.
برای اینکه بتوانیم کنترل خشم را به کودکان بیاموزیم باید بدانیم چه چیزهایی باعث خشم آن ها می شود
محرکهای خشم
بطور کلی مواردی که خشم را بر میانگیزند، عبارتند از: جلوگیری از حرکات آزاد طفل ، متوقف ساختن او در عین فعالیت ، موانعی که در راه آرزوها و نقشههای او پیش میآیند و یا عدهای از موانع که باهم جمع شده باشند. محرکهای خشم در طی زمان بر حسب مراحل رشد تغییر مییابند.
مواردی که اطفال خردسال را خشمگین میسازند، عبارتند از : ناراحتی بدنی ، ممانعت از حرکات بدنی ، لباش پوشانیدن و شستشو دادن بدن که برای ایشان ناراحت کننده است.
بر اثر رشد میل استقلال ، طفل میخواهد برخی از کارهای خود را از قبیل غذا خوردن و لباس پوشیدن بیکمک دیگران انجام دهد، ولی چون از عهده بر نمیآید، خشم میگیرد. نارسایی قدرت بیان در موقعی که هنوز سخن گفتن را خوب یاد نگرفته است، بیتوجهی دیگران و مشاهده دخل و تصرف اطرافیان در اشیایی که به او تعلق دارند نیز او را خشمگین میسازند.
انتقاد و تنبیه احساساتشان را زود جریحهدار میکند. از اینکه اسباببازیهایشان مطابق میل آنها کار نکند یا در کارهای خود اشتباه کنند، خشمگین میشوند. روی هم رفته بر خشم کودکان خردسال یک عامل مشترک وجود دارد، که آن اجبار است. کودکان نیز از آنچه باعث خشم بچههای خردسال میشود به خشم میآیند. پس از آنکه علایق کودک توسعه و افزایش یابد و به محیط خارج منتقل شود، علل خشم او را بیشتر در بیرون خانه باید جستجو کرد تا در خانواده. کودکان از همان ابتدا یاد میگیرند که خشم برای جلب توجه اطرافیان و ارضای تمایلات خود وسیله خوبی است
آموزش کنترل خشم به کودکان
کنترل خشم، یک مهارت در زندگی است و به کودکان باید چگونگی این کنترل را آموخت، بنابر این به آنان یاد بدهیم چه به لحاظ فکری و چه از جنبه بدنی خشم را از خودشان دور کنند.
برای شروع بهتر است مهارت های حل مساله را به آنان آموزش دهیم به طور مثال به کودکان بیاموزیم که هنگام خشم چه کارهایی را می توانند انجام بدهند و مجاز به چه کارهایی نیستند. این کودک خشن
شکستن وسایل، فریادزدن بر سر دیگری، آسیب رساندن به خودشان و پرت کردن اشیا به در و دیوار از شمار کارهایی است که نباید انجام دهند و بر عکس دور شدن از موقعیت، کمک خواستن، حرف زدن درباره موضوع ناراحت کننده ، کشیدن یک نقاشی و... از موارد پیشنهادی به کودک در حین خشمگین شدن است.
در ضمن به طور قطع خشم در بدن اكثر بچههای ایجاد یكسری تغییرات و پاسخهای فیزیكی میكند. ازجمله طپش قلب،درد معده، انقباض عضلانی ، لرزش و ...لذا کودکان میتوانند یاد بگیرند كه هم این واكنشهای فیزیكی را بشناسند و تشخیص دهند و هم اینكه چگونه آنها را آرام بكنند.
یكی از بهترین راهها برای سازگاری با پاسخهای فیزیكی مضر دربرابرخشم این است كه یك كار فیزیكی دیگر را انجام دهند.
از پنج حس بچهها برای آرام كردن آنها هنگام خشم میتوانید استفاده كنید
(لامسه، بویایی، چشایی، شنوایی، بینایی) مثل ؛
گوش كردن به یك موزیك، كشیدن یك نقاشی، دویدن، بیرون رفتن و قدم زدن، آب به صورت پاشیدن، فشردن خمیر بازی، شل كردن و سفت كردن عضلات، نفسهای عمیق و آهسته كشیدن، خوردن یك خوراكی یا نوشیدنی. همه اینها به یك پاسخ مناسبتردر مقابل احساس خشم كمك می كند. بعضی از کودکان به لمس پاسخ بهتری نشان میدهند و ما میتوانیم به آنها بیاموزیم كه چگونه در چنین مواقعی از ماساژ گردن یا بازویشان بعنوان روشی برای خود آرامسازی استفاده كند. مواردی که اطفال خردسال را خشمگین میسازند، عبارتند از : ناراحتی بدنی ، ممانعت از حرکات بدنی ، لباس پوشانیدن و شستشو دادن بدن که برای ایشان ناراحت کننده است
در ضمن علاوه بر روشهایی که به کودکتان برای کنترل خشم می آموزید لازم است که خودتان هم به عنوان والدین این اصول را رعایت کنید.
لذا بهتر است هنگام خشم کودک، رفتار شما این گونه باشد
* سعی نکنید در وی این باور را ایجاد کنید که خشمش بی مورد است و مساله مهمی وجود ندارد. در عوض با او همدردی کنید و به او بگویید که شرایطش را درک میکنید و می فهمید که او عصبانی است. این کودک خشن
* خشم او را کوچک، حقیر و مسخره جلوه ندهید و در لحظه عصبانیت کودک نخندید. گفتن جمله هایی مانند: مرد به این بزرگی خجالت داره، باز هم که آبغوره گرفتی، وقتی عصبانی هستی چقدر زشت می شوی و ... فقط او را عصبانی تر می کند.
* به هنگام خشم کودک، رفتار خودتان را مثال نزنید بلکه درباره احساسات او حرف بزنید.
* سخنرانی و موعظه و پند و اندرز در این گونه موارد کارساز نیست.
* او را با کودکان دیگر مانند خواهر و برادر و همکلاسی هایش مقایسه نکنید.
* بکوشید علت خشم و عصبانیت او را بفهمید و از او بخواهید درباره آن صحبت کند.
* هنگامی که کودکان درباره احساساتشان و عواملی که آن را بوجود آورده صحبت می کنند، گوش دادن بدون قضاوت، بدون * امر و نهی و پند و اندرز به آن ها کمک می کند تا به تفاوت میان خشم و آرامش پی ببرند.
و در نهایت این که:
از آنجا که خشم بر اثر تکرار عادت میشود، شایسته است تا حد امکان از امور خشم آور پرهیز شود. باید به کودک آموخت چه هنگام خشمگین شود و چه وقت خشم خود را فرو نشاند. کودک باید یاد بگیرد که چگونه خشم خود را به شیوههای مطلوب بیان کند نه اینکه از اظهار آن خودداری کند. برخورد با اوضاع خشم آور که از حد بگذرد به شخصیت کودک موقتا و یا برای همیشه لطمه میزند. شیوه کنار آمدن با موانع زندگی به سن و تجارت گذشته اطفال بستگی دارد.