اصطلاح اختلالات رفتاری، بدون آنكه تعریف شود، تقریبا 85 سال پیش، وارد فرهنگ علم روانشناسی شده است. از آن هنگام معلمان، پزشكان، روانشناسان و افراد دیگری كه با مشكلات هیجانی و رفتاری كودكان در ارتباط هستند از این اصطلاح برای بیان مقصود خویش استفاده كردهاند. اما تعریف واحدی كه مورد پذیرش همگان باشد، ارائه نشده است.
ردز و پال، معتقدند كه تعریف اختلال رفتاری به لحاظ انفجار ایدهها و تعدد نظرات فراوانی كه توسط متخصصین رشتههای گوناگون علوم انسانی در این مورد مطرح میباشد، روشنی و صراحت خود را از دست داده است.
بیت، كودك با اختلالات رفتاری را كودكی میداند كه رفتارهایش به اندازهای نامناسب است كه شركت او در كلاس درس، باعث از هم گسیختن حواس یا آشفتگی ذهنی سایر همكلاسان باشد و نیز فشاری بیش از حد به معلم وارد كند.
كرك، رفتاری را انحرافی یا هنجاری میداند كه ضمن نامتناسب بودن با سن فرد، شدید، مزمن یا مداوم باشد و گستره آن شامل رفتارهای بیشفعالی و پرخاشگرانه تا رفتارهای گوشهگیرانه است. ویژگی اینگونه رفتارها این است كه اولا تاثیر منفی بر فرایند رشد و انطباق مناسب كودك با محیط دارد، ثانیا مزاحمت برای زندگی دیگران و استفاده آنان از شرایط به وجود میآورد.
وود، معتقد است كه تعریف یك رفتار دشوار و اعمالی كه از آن تعریف ناشی میشود باید 4 عامل را دربرگیرد:
· عامل مزاحم: چه چیز و یا چه كسی عامل این مسأله است؟
· عامل رفتار دشوار: رفتار دشوار چگونه تعریف میشود؟
· عامل محیطی: در چه موقعیتی مشكل رفتاری رخ میدهد؟
· عامل مورد زحمت: چه كسی رفتار را مشكل تلقی میكند؟
قانون آموزش و پرورش برای تمام كودكان معلول، اصطلاح "آشفتگی عاطفی جدی" را پیشنهاد كرده و آن را چنین تعریف میكند: این اصطلاح به معنای حالتی است كه در آن كودك، خصوصیاتی را در مدتی طولانی و با درجهای شدید از خود نشان میدهد. بهطوری كه آن رفتار تأثیر ناگواری بر پیشرفت تحصیلی او باقی میگذارد. این خصوصیات عبارتنداز:
· ناتوانی در یادگیری در صورتی كه نتوان آن را معلول عوامل هوشی، حسی و یا بهداشتی دانست.
· ناتوانی در ایجاد ارتباطی رضایتبخش با همسالان و معلمان
· رفتار یا احساساتی نامتناسب در موقعیتهای طبیعی و عادی
· نشان دادن ناشادی و یا افسردگی مداوم
· گرایش به نشان دادن علایم جسمانی و یا ترس در رابطه با مسائل شخصی و یا درسی.
نكته مهم در تعاریف اختلالات رفتاری، تعریفی از رفتار و بهنجاری و نابهنجاری آن است. منظور از رفتار بهگونهای كه در روانشناسی تعریف شده آن دسته از حالات، عادات، اعمال و گفتار است كه همواره قابلمشاهده، اندازهگیری، ارزیابی و بررسی و پیشبینی باشد.
اما تمییز مفهوم نابهنجار از بهنجار كار دشواری است اگرچه ملاكهای متعددی برای این تمییز مطرح شده، ولی كافی نیستند. در واقع میتوان گفت كه بهنجاری و نابهنجاری روی یك پیوستار قرار دارند و همین امر است كه تمایز روشن بین این دو مقوله را دشوار میسازد. نابهنجاری، همان بهنجاری است اما دچار افراط یا تفریط شده است. با وجود مسائل مطرحشده، معیارهایی وجود دارد كه اگرچه ناكافی هستند ولی به این تمایز كمك میكنند. یكی از ملاكها این است كه آیا رفتار باعث درد و رنج میشود یا خیر. معمولا رفتار نابهنجار باعث ناشادی افراد میشود. ملاك دیگر این است كه بررسی شود یك رفتار تا چه حد ناسازگارانه است، به این معنا كه آیا این رفتار با بهروزی فرد و جامعه تداخل میكند یا خیر. ملاك سوم، بررسی این وضعیت است كه آیا رفتار بر اساس زمان و مكان قابل توجیه عقلانی است یا خیر.ميگنا دات آي آر.ملاك چهارم، بررسی میزان كنترلی است كه فرد بر رفتارش دارد. معمولا رفتارهای نابهنجار در كنترل و احاطه فرد قرار ندارند. ملاك بررسی این موضوع این است كه آیا رفتار حاضر، از جمله رفتارهایی است كه با قراردادهای اجتماعی(هنجار اجتماعی) در تضاد است و این رفتار توسط گروه اقلیت یا اكثریت مورد توجه است یا نه. رفتارهایی كه با ارزشهای جامعه تطابق ندارند و توسط اقلیتی از جامعه بروز میكنند، میتوانند نابهنجار تلقی شوند.
همچنین در تعریف اختلال رفتاری باید به میزان، شدت، طول مدت، سن و موقعیتی كه رفتار در آن بروز میكند توجه داشت.
میزان: به این نكته كه رفتار در یك دوره زمانی چقدر رخ میدهد، اشاره دارد. گاهی بیشتر كودكان بدون اجازه از جای خود بلند میشوند، كتككاری میكنند اما كودكی كه هر روز نزاع میكند یا هر دو دقیقه از جایش برمیخیزد، میزان بالا و غیرعادی از اینگونه رفتارها را نشان میدهد.
شدت: به نیرومندی یا بزرگی رفتار اشاره دارد. برای مثال چنانچه كودكی به خاطر ناكام شدن در رسیدن به هدف با مشت بر روی میز بزند، ممكن است ضربهای كه به میز میزند به گونهای باشد كه سر و صدای زیادی ایجاد كند و یا اینكه به قدری شدید باشد كه به دست یا میز آسیب وارد كند. مورد اول پاسخی عادی در نظر گرفته میشود، اما مورد دوم رفتار شدیدتر به عنوان واكنشی غیرعادی تلقی میگردد.
طول مدت: مقدار زمانی است كه یك رفتار دوام یابد. هر كودكی ممكن است گاهی به دلیل آسیب دیدن احساساتش بهانهگیری و گریه و زاری كند. اما قشقرق و گریه و زاری كه یك ساعت یا دو ساعت ادامه مییابد با طغیان ده دقیقهای كاملا متفاوت است.
تناسب سنی: رفتارهای متناسب با سن به این واقعیت اشاره دارند كه برخی از رفتارها در كودكان سنین معین، كاملا بهنجار است اما همان رفتارها اگر به سنین بعدی ادامه یابند یا اینكه قبل از سن مورد انتظار بروز كنند، میتواند مشكلساز و نابهنجار تلقی شوند. مثلا ترسیدن از هیولا در خانه و چسبیدن به والدین رفتارهایی هستند كه اگر از سوی كودكان 5 یا 6 ساله دیده شوند متناسب با سن هستند اما اگر در سنین بالاتر مشاهده شوند، غیرطبیعی تلقی میشوند.
البته نكته مهمی كه باید به خاطر سپرد این است كه وجود دوره واحدی از آنچه نابهنجار به نظر میرسد، به معنی وجود آشفتگی و اختلال رفتاری در كودك نیست. حوادثی كه در زندگی كودك رخ میدهند، همینطور فشارها و تغییرات بشری او میتوانند منجر به بروز مشكل رفتاری شده یا باعث شوند او چندین هفته رفتارهای جدید و مشكل رفتاری نشان دهد. رفتارهایی نابهنجار در نظر گرفته میشود كه چندین ماه ادامه پیدا كند و علت قابل شناسایی بلافاصله نداشته باشند مثل جدایی والدین، مرگ یكی از بستگان و ...
با توجه به مطالب یاد شده شاید بتوان اختلالات رفتاری را این چنین تعریف كرد:
رفتارهای گوناگون افراطی، مزمن، انحرافی كه گستره آن شامل اعمال تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی، اعمال افسردهگونه و گوشهگیرانه میباشد و بروز آنها به دور از انتظار مشاهدهكننده است، بهطوری كه وی آرزوی توقف اینگونه رفتارها را دارد.
علل اختلالات رفتاری
محققین، مشكلات رفتاری را ناشی از علل مختلفی میدانند كه مهمترین آنها عبارتند از:
· اختلالات بیولوژیك(مشكلات ژنتیكی، نورولوژیكی و بیوشیمیایی)
· فضای نامساعد خانوادگی(نظریه رفتاری یادگیری و نظریه روانكاوی)
· تاثیرات سوء فرهنگی و اجتماعی(نظریه جامعهشناسی و بومشناسی)
· تجربههای نامطلوب و شكستهای پی در پی
اثرات اختلالات رفتاری
الف. هوش و پیشرفت تحصیلی
با توجه به نتایجی كه از تحقیقات(اجرای تستهای استاندارد) به دست آمده، اغلب كودكان مبتلا به اختلال رفتاری در مدارس، به لحاظ تحصیلی عقبمانده بوده و تقریبا یكسال عقبتر از سطح پیشرفت مورد انتظار قرار دارند. آنان به تناسب سن عقلی خود در مدرسه تلاش نمیكنند و خیلی بهندرت میتوان در بین آنان كودكی را یافت كه از نظر تحصیلی پیشرفته باشد. تعداد زیادی از آنها كه دچار اختلال شدید و عمیق هستند حتی فاقد مهارتهایی نظیر خواندن و حساب میباشند و در میان آنهایی هم كه در ظاهر در خواندن و حساب توانا هستند، تعداد كمی قادرند از این مهارتها در حل مسائل روزمره استفاده نمایند.
ب. خصوصیات و سازش اجتماعی
این كودكان به دو گروه برونگرا و درونگرا تقسیم میشوند. اختلالهای رفتاری برونگرایانه با خصوصیات پرخاشگری و تهاجم و رفتارهای درونگرایانه با صفات اضطرابی و گوشهگیرانه مشخص میشوند. این كودكان در برقراری روابط اجتماعی و عاطفی دوستانه با همسالان دچار مشكل جدی هستند. دسته درونگرا رابطهای با دیگران برقرار نمیكنند و دسته برونگرا به علت خشم و عصبانیت و پرخاشگری دوستان را مورد بیاحترامی، كتك زدن و ... قرار میدهند و آنها هم از برقراری روابط سالم اجتماعی محرومند.
علاوه بر این برخی از این كودكان مهارتهای لازم برای كنترل و محدود كردن رفتارهایشان را ندارند و در نوجوانی ناتوانی آنها در كنترل رفتار به تعارضهای جدی منجر میشود. برخی از آنها با قوانین اجتماعی دچار مشكل میشوند و احتمال نقض قوانین در آنان افزایش مییابد و زمینه را برای فعالیتهای غیرقانونی فراهم میكنند.
ما كودكی را كه عقبمانده ذهنی و یا دچار فلج مغزی است سرزنش نمیكنیم، اما تعداد زیادی از مردم تصور میكنند كودكان بدرفتار قادر به كنترل رفتار خود میباشند و اگر بخواهند میتوانند آن را متوقف سازند. این تصور كه این كودكان مسئول رفتار خود میباشند، در ارتباط متقابل بین آنها و اطرافیانشان نظیر خانواده، همكلاسان و حتی معلمانشان تاثیر نامطلوبی بر جای خواهد گذاشت.
ج. رشد زبان
كودكان مبتلا به آشفتگی یا اختلال رفتاری ممكن است دارای اشكال خفیف تاخیر و مشكل زبانی باشند. برخی از آنها بهندرت میتوانند حول موضوع اصلی صحبت كنند و مشكلاتی در استفاده از زبان به شكل مناسب بهگونهای كه به موقعیت و مكالمه معنی بدهد، دارند.برخی كودكان آشفته شدید به هیچ عنوان حرف نمیزنند و به نظر نمیرسد كه زبان را بفهمند. برخی نشانههای پژواكگویی از خود بروز میدهند. یعنی هر آنچه را میشنوند تكرار میكنند و چیز دیگری نمیگویند. گفتن سخنان بیمعنا در بین آنان بسیار رایج است و مدام سوالات یا جملات را تكرار میكنند.
انواع اختلالهای رفتاری
انواع مختلفی از اختلالات در منابع مختلف ذكر شده است كه مهمترین آنها عبارتند از:
الف. اوتیسم: یكی از شایعترین اختلالهای روانپزشكی كودكی اوتیسم میباشد. علیرغم دامنه وسیع رفتارهایی كه بهوسیله واژه اوتیسم پوشش داده میشود، تقریبا چهار نشانه وجود دارد كه بهطور غیرقابل تغییر مورد تأكید است: انزوای اجتماعی، عقبماندگی ذهنی، نقایص زبانی و رفتارهای كلیشهای. این كودكان از هر تماس اجتماعی كنارهگیری میكنند؛ وضعیتی كه در تنهایی افراطی اوتیسم نامیده میشود. از نظر ارتباط اجتماعی، اوتیسم را میتوان به سه طبقه فرعی تقسیم كرد:
· كنارهگیر: كودك، بهندرت یك ارتباط اجتماعی خود به خودی برقرار میكند.
· منفعل: كودك، شروعكننده تماس نیست اما به تماس دیگری پاسخ میدهد.
· فعال: كودك، به دیگران به طریق غیرمعمول نزدیك میشود.
ب. اختلال بیشفعالی – كمبود توجه: یكی از مشكلات نسبتا شایع كودكان دبستانی است. از برجستهترین ویژگیهای این اختلال، بیقراری افراطی و فراخنای توجه بسیار ضعیف است كه به رفتار فاقد سازمان و هدف منجر میشود. این نوع كودكان در پیگیری آموزش و به پایان رساندن تكالیف مشكلات عدیدهای دارند. آنها اغلب نمیتوانند حتی به یاد آورند كه باید چهكار كنند. مطالعات اخیر پیرامون هوشبهر این كودكان نشان میدهد كه هوش این كودكان از توزیع بهنجار متفاوت نیست، به این معنی كه پیوستار هوشی آنها از سرآمدی (هوشبهر 115 به بالا) تا عقبماندگی ذهنی شامل میشود.
پ. اختلال سلوك: نوع دیگر از رفتارهای پرخاشگرانه كه اغلب پیامدهای آن جدیتر از بازی نافرمانی است، اختلال سلوك نام دارد. این افراد به هنجارهای اجتماعی و قواعد رفتاری که متناسب با سن آنهاست، آشكارا بیاعتنا هستند. برخی از آنها پرخاشگرند، نزاع میكنند، از داخل یا خارج از خانه دزدی میكنند. دروغ میگویند، دیگران را تهدید میكنند، از خانه و مدرسه فرار میكنند، در سنین اولیه درگیر مسائل جنسی میشوند، به عضویت گروههای بزهكار درمیآیند، اموال دیگران را از بین میبرند و معمولا چنین كودكانی دوستی نداشته و یا دوستان بسیار اندكی دارند.
ت. اختلال لجبازی – نافرمانی: در این اختلال، كودك به شیوهای منفیگرایانه، خصمانه و توام با نافرمانی در مقابل اشكال قدرت عمل مینماید. اما برخلاف اختلال سلوك، این رفتارها منجر به نقض جدی قانون و پایمال شدن حقوق دیگران نمیشود. برجستهترین ویژگیهای تشخیصی این اختلال عبارتند از: جر و بحث كردن با بزرگسالان، بیاعتنایی به دستورات، ایجاد مزاحمت برای دیگران، كینهتوزی و پرخاشگری و سرزنش دیگران.
ث. اختلال تیك: یك فعالیت حركتی یا صوتی است كه بهطور ناگهانی، سریع، نمودكننده، غیرموزون و كلیشهای اتفاق میافتد. افرادی كه تحت تاثیر تیك قرار دارند، معمولا آن را غیرقابل مقاومت تلقی میكنند اما میتوانند آن را برای مدت نسبتا طولانی متوقف سازند. همه شكلهای تیك تحت تاثیر فشار روانی بدتر میشوند و در جریان فعالیتهای مورد علاقه و لذتبخش رو به كاهش میگذارند. تیكهای حركتی و صوتی را میتوان به انواع ساده و مركب تقسیم كرد. تیكهای حركتی ساده شامل پلك زدن، تكان دادن گردن، بالا انداختن شانه، و شكلك درآوردن است. تیكهای صوتی ساده عبارتند از: صاف كردن گلو، خرخر كردن، بالا كشیدن بینی و فین كردن و پارس كردن است. تیك حركتی مركب شامل حركات بیانگر چهرهای، پریدن، لمس كردن و پا به زمین كوبیدن است. تیكهای مركب عبارتند از: تكرار كلمات یا عبارات خارج از متن، هرزهگویی، مكررگویی و پژواكگویی.
بیشتر اختلالات تیك گذرا هستند و تحت درمان دارویی برطرف میشوند.
ج. فوبیها(ترسهای مرضی): ویژگی اصلی ترسهای مرضی، وجود ترس آشكار و مداوم از اشیاء یا شرایط خاص است. ترسهای مرضی با سنین مختلف رشد كودكان ارتباط دارند. معمولا نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به این اختلال به این موضوع شناخت كافی دارند كه ترسهای ایشان غیرمنطقی است ولی این مساله ممكن است در مورد كودكان صادق نباشد. كانون ترس ممكن است پیشبینی آسیب دیدن از شی یا موقعیت مورد نظر باشد. اضطراب و ترس در كودكان ممكن است با گریه، بیقراری، سفت كردن اعضای بدن یا محكم چسبیدن ابراز شود. لازم به ذكر است ترس یا اجتناب باید به اندازهای شدید باشد كه باعث پریشانی در فرد شده و با عملكردهای مختلف او تداخل نماید.
در نوع دیگر از ترسهای مرضی كه با بافت ترسهای خاص متفاوت است، نوعی كنارهگیری افراطی از افراد غیرآشنا وجود دارد كه این امر باعث میشود این كودكان در تماسهای اجتماعی روزانه دچار مشكل گردند. فوبی اجتماعی، ترس شدید از موقعیتهای اجتماعی ویژه و پرهیز از آنهاست. رایجترین محركهایی كه فوبی اجتماعی را ایجاد میكنند عبارتند از: صحبت كردن در جمع، تعامل در موقعیتهای اجتماعی، خوردن، نوشیدن و نوشتن در جمع و استفاده از توالت عمومی.