در مورد چشم انداز تعاريف گوناگوني ارائه شده است، اما شايد يکي از ساده ترين و گويا ترين تعاريف در بحث چشم انداز اين باشد که: «بيان صريح سرنوشتي که مي بايست به سمت آن حرکت کرد اين سرنوشت بايد قابل تحقق، جذاب و برانگيزاننده باشد» جملات زيباي بسياري نيز در زمينه چشم انداز بيان شده که به موارد زير بسنده مي کنيم.
هلن کلر: نابيناترين انسانها، فرد نابينايي است که فاقد يک چشم انداز آرماني باشد.
جول بارکر: زندگي بدون چشم انداز صرفاً وقت گذراني است و چشم انداز بدون عمل نيز صرفاً يک روياست.
از کارکردهاي چشم انداز استعداديابي در وضيعت جسمي فرد مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
- انرژي مي دهد
- ايجاد تعهد مي کند
- انگيزه بخش است
- هدفمند کردن زندگي
- پيوند بين حال و آينده
ما در زندگي اکثر مواقع نمي دانيم فرد موفقي هستيم يا نه. اگر موفقيم به چه ميزان و در اثر چه عوامل کليدي اين امر محقق شده و چنانچه ناموفقيت هايي داشته ايم منشاً و سرچشمه اش چه مسائلي بوده است؟ همه اينها به اين دليل است که ما چشم انداز استعداديابي نداريم و اساساً نمي دانيم قرار است به کجا برسيم.
در واقع ما با استعداديابي ، خط سير زندگي خود را تعريف کرده ايم که عبارتست از خط اتصال از وضع موجود (استعدادهاي دروني ما) به وضع مطلوب (چشم انداز) و از اين روست که مي توان لحظه انشاء چشم انداز را تولدي دوباره دانست چرا که مي توان از آن لحظه به بعد در پرتو چشم اندازي الهام بخش، آينده متفاوتي را ديد و نااميديها جاي خود را به اميد خواهد داد.
البته يک نکته نبايد مغفول واقع شود و آن اين است که تدوين چشم انداز شرط لازم موفقيت و نه شرط کافي است. بلکه شرط کافي همان پشتکار، سعي و تلاش و همت عاليست.
و اين اشاره اي دارد به زراعت بذر موفقيت در مزرعه زندگي، چرا که ما بايد بذر چشم انداز را بکاريم (کاشت)، به خوبي از آن نگهداري و مراقبت نماييم (داشت) تا ميوه شيرين موفقيت را بچشيم (برداشت).