هر قدر شخصيت پدر براي فرزندان، به ويژه پسرها، محبوب و مطلوب باشد ميزان همانندسازي پسرها با پدرها بيشتر مي شود و به نظرها و راهنمايي هاي آن ها بيشتر توجه مي کنند. بديهي است در ارتباط با مادرها نيز چنين است. وقتي پدر پيوسته شخصيت مادر را در حضور فرزندان گرامي مي دارد ميزان تبعيت فرزندان از مادر محبوب بيشتر مي شود و زيباترين رابطه ميان مادرها و فرزندان، به ويژه دخترها، شکل خواهد گرفت. پسرها دوست دارند که در خانه و مدرسه، از نزديک با ويژگي هاي اخلاقي و رفتاري، آرمان ها و انديشه ها، هدف ها و برنامه هاي پدران و معلمان و مربيان مرد بيشتر آشنا شوند. براي پسران برقراري ارتباط مفيد، مؤثر و متقابل با الگوهاي محبوب و مطلوب پدري منطقي، استوار و مقتدر، فوق العاده ارزشمند است. پسراني که بيش از ديگران داراي ارتباط صميمي و خوشايند کلامي با پدر هستند و از مصاحبت و هم زباني و همدلي با پدر لذت مي برند از بيشترين مصونيت رواني و فرهنگي برخوردارند و در دوران جواني، اعتماد به نفس و صلابت شخصيت خواهند داشت. پسراني که از کم ترين ارتباط خوشايند کلامي با پدر محرومند و با پدر، پيوند کلامي و عاطفي ندارند و با دنيايي از ناآرامي درون، پريشاني خاطر، عقده هاي رواني و احساسي نه چندان مطلوب پا به دوره ي جواني مي گذارند بيش از ديگر همسالان خود مستعد انواع آسيب پذيري هاي رواني، فکري، اجتماعي و سياسي خواهند بود. آن دسته از کودکاني که با نگرشي کاملاً مثبت و خوشايند نسبت به شخصيت الگوي پدر پا به عرصه مدرسه مي گذارند در در برقراري ارتباط با معلم کلاس و آموزش پذيري بسيار موفقند. برعکس، کودکاني که با کوله باري از تجارب ناخوشايند از زندگي با الگوهاي بزرگسال، تعارض هاي والدين و تحمل تحقيرها، سرزنش ها و تنبيه ها وارد مدرسه مي شوند همواره با شک و ترديد به شخصيت معلم مي نگرند و در برقراري ارتباط مفيد و متقابل با او و سازش اجتماعي با مشکلات چشمگيري مواجه مي شوند. اگر پسربچه ي نوآموزي که به تازگي راهي مدرسه و کلاس درس شده خاطرات تلخي از کلام و رفتار پدر در موقعيت هاي گوناگون زندگي اجتماعي و در کانون خانه داشته باشند، با اين تصور که احتمالاً همه ي مردادن اين گونه اند. به سادگي نمي تواند از صميم قلب، ارتباط برقرار کند و برقراري چنين ارتباطي گاه ماه ها به طول مي کشد. بديهي است که در اين جا معلم فهيم، بصير و متعهد است که بايد صميمانه، صبورانه و مهربانانه و پايداري و ثبات در اين شيوه و منش و با حسن اخلاق و پاسخ هاي مثبت و حسنه در برابر واکنش ها به رغم رفتارهاي نامطلوب شاگرد زمينه اي فراهم آورد که کودک باور تازه و درستي از شخصيت الگوهاي بزرگسال در اجتماع پيدا کند.