محيط از عمدهترين عوامل تاثيرگذار بر روي رشد آدمي در تمام حيطهها ميباشد. بي ترديد كودكان نيز متاثر از محيط رشد خود خواهند بود و اين تعامل در رفتار و اعمال آنها نمود پيدا خواهد كرد. در اين رساله به تاثيرگذاري محيط در نقاشي كودكان دبستانی پرداخته شده است . در بررسيهاي انجام گرفته معلوم شد، عليرغم اهميت تاثير محيط بر نقاشي و خلاقيت كودكان، عوامل بسيار ديگري باعث كمرنگ شدن اين تاثير شده است . كه موارد زير از آن جملهاند: - سيستم آموزشي يكسان در همه مناطق كشور - عدم توجه به مسائل فرهنگي و بومي منطقهاي در تدوين برنامههاي آموزشي - وجود وسائل ارتباط جمعي، نظير تلويزيون (شبكههاي داخلي و شبكههاي كشورهاي آسياي ميانه) فيلمهاي ويديويي و ... با توجه به عوامل فوق ما شاهد همگوني شرايط حاكم بر محيطهاي مختلف در نتيجه موجب يكنوااختي آثار نقاشي دانشآموزان مناطق شهري، روستايي و عشايري استان گلستان هستيم. كه متاسفانه اين تاثيرات بگونهايست كه در روند قوه خلاقه كودكان و صداقت بيان آنها مشكلاتي را ايجاد نموده است . در نتيجه ميتوان گفت تا زماني كه فرهنگهاي مختلف شهري و روستايي پذيراي يك نوع سيستم آموزشي واحد و تاثيرات ناشي از وسائل ارتباط جمعي باشند، و در تاليف كتب آموزشي به مسائل فرهنگي و بومي توجه نشود و همچنين متصديان امر آموزش داراي تخصص و آگاهي كافي نباشند. ما شاهد بازتاب يك تقابل نامطلوب از سوي بچهها خواهيم بود، هانطور كه در ارزيابي نقاشي دانشآموزان اثري از تاثير فرهنگ بومي و منطقهاي، محيط طبيعي و خصوصا مسئله خلاقيت وجود ندارد و يا بسيار اندك ميباشد، كه اين مهم ميتواند در آينده دانشآموزان تاثيري نامطلوب داشته باشد.
نقاشی بچه ها را چگونه تفسیر كنیم؟
نقاشی زبان كودك است. كودكان برخلاف بزرگسالان هستند. آنها از طریق نقاشی كشیدن، قصه گویی، بازی كردن و… شناخته می شوند.
نقاشی به ما كمك می كند تا به دنیای درونی و روح كودك پی ببریم، بدانیم چه نیازهایی دارد، آیا كودك ناسازگار یا بیمار است؟ در بزرگسالی می خواهد چه كاره شود و… به دلیل علاقه ی بسیار ی از خانواده های عزیز و اهمیت نقاشی كودكان در این مقاله مفهوم خورشید، ماه، آسمان، زمین، اتومبیل و حیوانات رابا هم بررسی می كنیم، لطفاً توجه داشته باشید كه شما به كودك، موضوع نقاشی نمی دهید و خودش آزادانه نقاشی می كند.
1ـ خورشید و ماه
در اغلب نقاشیهای كودكان، خورشید دیده می شود. خورشید نشانه ی امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به قول روانشناسان خورشید به معنی پدر است. وقتی رابطه كودك و پدر خوب است كودك خورشید را در حال درخشیدن می كشد و وقتی رابطه ی آن دو مطلوب نیست كودك خورشید را در پشت كوه ناپدید می كند.
ترس كودك از پدر به رنگ قرمز تند و یا سیاه در نقاشی دیده می شود. البته با یك نقاشی ما به قضاوت نمی پردازیم بلكه باید چندین نقاشی كودك را بررسی كرد. ماه نشانه ی نیستی است. اغلب كودكان ماه را كنار قبر و قبرستان می كشند. كودكان در نقاشی خود ماه را با مرگ معنی می بخشند.
2ـ آسمان و زمین
آسمان به معنی الهام و پاكی است. ولی زمین به معنی ثبات و امنیت می باشد. كودكان خیلی كوچك هیچ وقت خطی برای نشان دادن زمین ترسیم نمی كنند، ولی در سن 5 یا 6 سالگی كه آغاز به درك دلایل منطقی می كنند به كشیدن زمین نیز می پردازند.
3ـ اتومبیل
درجامعه ی امروزی ماشین نشانه قدرت است، به همین دلیل در نقاشیهای كودكان مخصوصاً پسر بچه ها ماشین زیاد دیده می شود. وقتی یكی از اعضای خانواده كه اغلب پدر و گاهی خود كودك است، رانندگی می كنند، از دیدگاه برون فكنی اهمیت پیدا می كند. بیشتر نوجوانان به بهانه ی اینكه كشیدن تصویر آدم حوصله شان را سرمی برد یا سخت است، از كشیدن شكل آدم خودداری می كنند اما به اعتقاد پژوهشگران ترجیح دادن كشیدن ماشین در این دوره خود به خود نشان دهنده ی وابسته بودن شخص به دنیای خارج و زندگی ماشینی است. البته این مسائل بستگی به سن، فرهنگ و عوامل ذهنی و… نوجوان دارد.
4ـ حیوانات
اگر در نقاشی كودك شما تصاویر حیوانات دیده می شود ، ممكن است دلایل مختلفی وجود داشته باشد كه شما با صحبت كردن با كودك پی به آن می برید. كودكی كه در روستا زندگی می كند و یا حیوانات خانگی دارد و یا عاشق حیوانات باشد و یا حتی زیاد به باغ وحش برود طبیعی است كه حیوان بكشد. پس فرهنگ و طرز زندگی كودك در خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر كودك به نوعی با حیوانات رابطه نداشته باشد و حیوان برای او در دسترس نباشد تصویر حیوان در نقاشی او اهمیت خاصی پیدا می كند. گاهی ممكن است كودك احساس گناه و تقصیری را كه تجربه كرده و جرأت نكرده آن را ابراز كند در نقاشی و در قالب حیوان نشان دهد.
مثلاً كودكی ممكن است به دلیل اینكه دیشب درجایش خرابكاری كرده و سرزنش شده ، احساس گناه كرده باشد و در نقاشی اش شكل حیوان خاصی را مثل مارمولك بكشد. كشیدن حیوانات درنده نشانه ی فشارهای درونی مخفی كودك است. مثلاً كودكی كه نسبت به برادر كوچكتر تازه به دنیا آمده اش حسادت می كند، در نقاشی ممكن است گرگ بكشد كه این نشان دهنده ی ترس و دلهره ی كودك از تازه وارد كوچولو است.دوستان خوبم، توجه داشته باشید كه در تجزیه و تحلیل نقاشی كودكان كه كاری بسیار ظریف و حساس است چون یك كار تخصصی و تجربی است شما رأی قطعی نمی دهید. كودك شما باید خودش به میل خودش موضوع نقاشی را اتنخاب كند.
شما نباید بالای سر او بنشینید و به او مداد رنگی به میل خودتان بدهید. او در نقاشی كردن باید آزادی كامل داشته باشد. در پایان نقاشی از كودك بخواهید كه در مورد تصاویر كشیده شده برای شما حرف بزند. این گونه اطلاعات به شما در تجزیه و تحلیل نقاشی كودك كمك می كند. كودكان را به كشیدن تشویق كنید اما آنها را مجبور نكنید كه همین الان برای شما نقاشی بكشند.
يکي از هنرهايي که ميتواند در تربيت کودک سهم بسزايي داشته باشد نقاشي است. نقاشي کردن فعاليتي تقريباً غريزي است که در رشد هوشي و ذهني کودکان و نوجوانان بسيار مؤثر است. بسياري از پژوهندگان بر اين عقيدهاند که نقاشي کودک دريچهاي است که بر انديشهها و احساسات او گشوده ميشود و ميتوان از نقاشيهاي او در سنجش شخصيت يا تشخيص نابسامانيهاي روانشناختي او استفاده کرد و در پي درمان آنها برآمد. اهميت نقاشي از اين جهت است که به حقيقت ذاتي اشيا از کلمات بسيار نزديکتر است و درک آن برخلاف نوشتن به کوشش و دقت زيادي نياز ندارد. به زبان سادهتر، شکل يک خانه هر قدر هم که بد کشيده شده باشد شباهت بيشتري از کلمه خانه به خانه واقعي دارد و چون کودک براي تجسم بخشيدن به اشياء در مغزش بيشتر از تصوير واقعي آنها استفاده ميکند، نقاشي ميتواند در برقراري ارتباط با دنياي بيرون، نقش مهمي ايفا کند، در اين کار سه بخش يعني دست، چشم و مغز فعاليت دارد. نقاشي دو گونه مورد استفاده دارد: يکي نقاشيهايي که توسط کودک کشيده ميشوند و ديگر نقاشيهايي که ديگران براي کودک ميکشند. کودک از همان سالهاي اول تولد به نقاشي علاقه نشان ميدهد و خطوط کج و معوجي را روي کاغذ ترسيم ميکند. ميتوان گفت اين امر، همزمان با تقليد براي ايجاد صدا صورت ميگيرد. شايد صدا بهترين وسيله براي جلب توجه و تحت تأثير قرار دادن ديگران و نيز براي اعلام حضور کودک باشد ولي غالباً والدين در مقابل اولين خط خطيهاي کودک، آن هيجان و شادماني را که در مقابل اولين صداهاي او دارند، از خود نشان نميدهند. زيرا آن خطخطيها براي والدين به منزله بازي کودکانه تلقي ميشود و از نظر آنان مفهوم اجتماعي ندارد، در صورتي که کودک در دو، سه سالگي براي شکلهايي که ميکشد اسم ميگذارد. اين بدان معناست که او ميخواهد با محيط اطراف خود ارتباطي با مفهوم پيدا کند. کودک، اندکي که بزرگتر شد متوجه ميشود کشيدن نقاشي يک وسيله بياني است که با افکار او مطابقت دارد و او را در تخيلاتش آزاد ميگذارد. علاوه برآن نقاشي به اوامکان ميدهد که انديشهها و يا به عبارت ديگر تأثيرپذيري از خاطرات و فرهنگ محيطش را نشان دهد. او به کمک نقاشي دلهرههاي درونياش را آشکار ميسازد و به اين طريق اثر مخرب آنها را کاهش ميدهد. به همين جهت براي رفع بسياري از مشکلات روحي و رواني دانشآموزان ميتوان از نقاشي استفاده کرد. در مجموع، هنر نقاشي با توجه به زبان تصويري و تجسمي خود، کاراييهاي بسياري در امر تعليم و تربيت دارد که برخي از آنها بدين شرح است:
الف) کودک از طريق فعاليت نقاشي به شناخت خود و جهان نائل ميشود.
ب) کشيدن نقاشي منجر به پرورش تخيل کودک ميشود.
ج) از ديگر ويژگيهاي نقاشي، قابليت آن در انتقال دانشهاي کودک است.
د) ايجاد سرگرمي سالم و لذت بخشيدن به کودک از ديگر آثار اين هنر است.
ه) شناخت محيط و فضاي زندگي از ديگر کارکردهاي مهم نقاشي است که كودك آن را به دست ميآورد.
نقاشی كودكان این روزها مورد توجه بسیاری از والدین و مدارس قرار گرفته است بطوری كه بسیاری از مدارس برای جذب كودك از او می خواهند تا یك نقاشی بكشد، تحلیل این نقاشی سرنوشت او را رقم خواهد زد. اطلاعاتی را كه والدین در این میان از مسئولان مدرسه به صورت جسته و گریخته می گیرند، باعث می شود تا در بسیاری از موارد دچار ترس و اندوه شوند. با دكتر مهدی كرمی، روان شناس كه تحقیقاتی را در گشودن و پالودن نقاشی كودكان به ثمر رسانده است، در این باره به گفت وگو نشسته ایم.
● نقاشی در روحیه و توان ذهنی كودكان چه تأثیراتی دارد؟
▪ هر مهارتی كه در برگیرنده مهارت های دیگر باشد، مطمئناً به شكل خلاقانه به كار خواهد رفت. نقاشی از جمله این امور است زیرا در ایجاد هماهنگی، رشد و گسترش توانایی های ذهنی، روانی و مهارت های حركتی بی تأثیر نیست.در واقع برخلاف تصور والدین نقاشی امری ساده نبوده و در حد گرفتن قلم و اتصال كردن چند خط نیست، بلكه به تنهایی تنظیم كننده و هماهنگ كننده قوای متعدد است. گاهی از جهات كاری متفاوت در درون ساختار آدمی است. برای مثال نقاشی كردن توان كنترل حركت های غیرارادی انگشتان، مچ، آرنج و كتف، مقابل هم قراردادن انگشتان شست و نشانه، ایجاد ارتباط عصب شناختی بین چشم و دست، توان ترسیم خطوط و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، رشد و تكامل حس زیباشناسی، ایجاد تعامل و ارتباط بیشتر با محیط، توان جداسازی امور و مدیریت در ترسیم اشكال را دارد كه از جمله واضح ترین آثار نقاشی بر روند تكامل فرآیندهای ذهنی و روانی كودك است.
● شروع نقاشی كردن در كودكان چه سنی است؟
▪ سن واضح و روشنی برای آغاز نقاشی از طرف متخصصان رشد ارائه نشده است. آن هم به دلیل وجود توانایی های متفاوتی است كه در یك گروه سنی به شكل گسترده دیده می شود اما زمان در دست گرفتن قلم به شكل پنج انگشت و ترسیم خطوطی معین عموماً از سن دو سالگی به بعد مشاهده شده و قابل ارزیابی است، البته نحوه ترسیم خطوط پیش از این سن تعابیر خاص خود را دارد كه خارج از مبحث ماست.
● شناخت رنگ در نقاشی از چه سنی در بچه ها كامل می شود؟
▪ كودكان عموماً به رنگ ها از ابتدا و بعد از هماهنگی چهار سویه چشم (حركت بالا، پائین راست و چپ) علاقه و رغبت نشان می دهند، امروز برای تقویت حافظه و قوای تشخیص كودك در نخستین ماه های پس از تولد از رنگ ها آن هم به صورت كارت ها یا دفترچه هایی استفاده می شود و والدین توسط آن و تغییر روزانه رنگ ها و یا كارت ها در مقابل دیدگان نوزاد سعی می كنند در تقویت قوای مذاكره تأثیرگذار باشند.برای انتقال مفاهیم نقاشی و رنگ به كار رفته در آن كه البته نزد روان شناسان از اهمیت خاصی نیز برخوردار است پس از سه سالگی است كه رنگ ها دارای ارزش عاطفی و تشخیصی می شوند و می توانند نمادی از تمایلات و امیال واخورده یا تثبیت شده كودك را در برگیرند.
● تحلیل نقاشی از چه رده سنی تا چه رده سنی امكان پذیر و علمی است؟
▪ برای این منظور محدودیتی در نظر گرفته نشده و در ضمن همواره نیز لازم نیست تا حتماً یك نقاشی برای تحلیل وجود داشته باشد، بلكه گاهی میزان فشار قلم بر صفحه یا تعداد خطوط و یا شكل گرفتن آنها، خود به اندازه كافی برای ایراد دیدگاه ها واجد اهمیت است اما كودك باید به لحاظ سنی برای ترسیم افكار، تخیلات، احساسات و هیجانات به حداقلی از رشد رسیده باشد.
● چه چیزهایی در نقاشی باید مورد توجه واقع شود؟
▪ در واقع هیچ چیز نبایستی از نگاه یك روان شناس مخفی بماند. چه بسا تمام ابعاد یك نقاشی دارای مفاهیمی ساده و عاری از تحلیل باشد، ولی حضور چند خط یا رنگ و یا مكان ترسیم، خود بیانگر حقایق مهمی در خصوص خالق آن است.در حقیقت هر چیز سوژه ای است مهم و غیرقابل قصور، این تنها دلیلی است كه انتظار می رود به دلیل ظرافت و حساسیت، نقاشی توسط یك متخصص مورد گشودن و پالودن قرار گیرد.
● از تاریخچه تحلیل نقاشی بگویید. تحلیل نقاشی از چه زمانی آغاز شد؟
▪ بیشتر اقدام به گشودن یا تحلیل روان شناختی نقاشی به بعد از حضور و رشد روان كاوی و دیدگاه فروید باز می گردد به خصوص كارهای آنا فروید اما همان طور كه می دانید باستان شناسان و دیرینه پردازان از جمله نخستین تحلیل گران تاریخ هستند.
در حقیقت بررسی شواهد ترسیم شده توسط انسان های غارنشین از جمله نخستین اقدامات تحلیل گرایانه انسان است كه خود بیانگر انگیزه و میل بالای انسان برای ورود به دنیایی است كه توان گفت و شنود و تبادل دانش در خصوص آن به دلیل عدم حضور آفریننده اش وجود ندارد. در واقع اقدام به گشودن و پالودن نقاشی نیز بیشتر اقدامی است تكمیلی برای ورود به دنیای ذهنی كودك و درك احساسات درونی وی به دلیل ناكافی بودن ذخایر كلمات و تظاهرات رفتاری او. به شكلی واضح می توان تأثیر اقدامات باستان شناسان و دیرینه پردازان را در گشودن نقاشی كودك بسیار مهم ارزیابی كرد زیرا سال های اوج اقدامات كشف و اكتشافات تاریخی در كشورهایی مثل مصر و امریكای لاتین و ظهور اندیشه گشودن نقاشی در نزد روان شناسان به یك دوره زمانی مشترك باز می گردد و عجیب اینجاست كه گاهی نوع تحلیل های این افراد متأثر از آگاهی های مشتركی است كه به صورت تجربی كسب كرده اند.
در مدارس و بخصوص پیش دبستان درباره تحلیل نقاشی كودكان، ارزیابی چقدر علمی است .تا زمانی كه این اقدام توسط یك غیرمتخصص و بدون آگاهی از شرایط محیطی و درون سیستمی خانواده و صرفاً به منظور گرفتن تنها یك نقاشی انجام گیرد، به هیچ عنوان از اعتبار علمی برخوردار نخواهد بود.خود روان شناسان نیز برای پالودن و گشودن یك نقاشی از والدین می خواهند تا در مدت زمانی دوماهه نقاشی های كودك را برای آنان بفرستند تا طیف تغییرات صورت گرفته را بتوانند به صورت مقطعی و ناپیوسته مورد ارزیابی قرار دهند. با چنین حساسیتی طبیعی است كه یك نقاشی نمی تواند بیانگر كلیه حالات روانی و ذهنی كودك باشد.
● نقاشی دختران و پسران و رنگ هایی كه به كار می برند تفاوتی دارد؟
▪ بله، نقاشی های این دو جنس كاملاً در زمینه های مختلف متفاوت است. روان شناسان معتقدند توجه به مركز كاغذ، اهمیت به جزئیات، رنگ ها، بهره گیری از تخیل انفعالی یا اختراعی، گرایش به جهت های چهارگانه صفحه و مواردی از این دست، تفاوت هایی را بین دو جنس به وجود می آورد. در پژوهشی كه به همین منظور انجام گرفته است، این واقعیت مشخص شد كه مهارت قرینه سازی در دختران دو الی سه سال زودتر از پسران ظاهر می شود اما بایستی توجه كرد با یكسان شدن شرایط محیطی و آموزشی هر دو جنس احتمالاً این تفاوت ها به مرور كمتر خواهند شد.
● هر رنگ چه مفاهیمی را می رساند و بیانگر چیست؟
▪ رنگ ها نشانه توجه كودك به واقعیت هاست و در دختران رغبت بیشتری برای اغراق در آن دیده می شود، به هر صورت حضور رنگ ها در زنده پنداری تصویر و القای آثار آن به بیننده نقش بسیار مهمی را برعهده دارد. بعضی از روان شناسان عقیده دارند میزان طبیعی بودن رفتار كودك، ارتباط مستقیمی با نوع رنگ هایی دارد كه او در نقاشی خود به كار برده است. به نظر این اندیشمندان هرچه سن كودك كمتر باشد، استفاده از رنگ های زنده و اغراق آلود بیشتر خواهد بود و بالعكس به میزانی كه سن افزایش پیدا می كند، استفاده از رنگ های تیره تر و واقع گرایانه نیز بیشتر می شود. در تحقیقی ثابت شده است دختران به رنگ هایی با طیف آبی تمایل دارند در حالی كه پسران به طیف قرمز متمایل تر هستند. البته بایستی نسبت به عمومیت دادن این دستاوردها دقت لازم به عمل آید.
● آیا نقاشی می تواند ملاك ارزیابی ضریب هوشی كودك باشد یا خیر؟
▪ هوش، جریانی است پویا و قابلیت پذیر. این كه نقاشی بتواند چنین قابلیتی را بسنجد از گذشته تاكنون بین روان شناسان اختلاف نظرهای زیادی وجود داشته است اما امروز با گسترش دیدگاه تركیبی به این نتیجه رسیده ایم كه برای سنجش هوش استفاده از ابزار و آلات متعدد روان شناسی از اعتبار بیشتری در زمینه سنجش هوش برخوردار است تا استفاده از یك وسیله، به همین منظور توصیه می شود در زمینه سنجش هوش از دو یا سه وسیله استفاده شود و دو كودك در طول یك مدت زمان مشخص و با فاصله های معین مورد آزمون و سنجش قرار گیرند. تركیب اعداد به دست آمده و كسب میانگین آنها از اعتبار بیشتری برای دستیابی به هوش عمومی برخوردار خواهد بود.
● چه چیزهایی باید به عنوان علائم هشداردهنده برای والدین مورد توجه قرار گیرند؟
▪ در مورد این كه والدین تا چه حدی بایستی در جریان نقاشی كودكان خود قرار گرفته و قادر به ردیابی مضامین موجود در آن باشند، هنوز بین روان شناسان اتفاق نظر وجود ندارد. گروه مخالف حضور والدین معتقدند درك مضامین موجود در نقاشی ها جز ایجاد نگرانی و سردرگمی والدین حاصلی نداشته و باعث فشار ناخودآگاه بر كودك می شود و حتی گاهی دیده شده است والدین برای جلوگیری از یك نماد بطور ناخودآگاه سعی كرده اند با دخالت و آموزش به كودك آن نماد حیاتی را پنهان یا تغییر دهند اما در مقابل گروه موافق معتقدند آموزش مقدماتی والدین در زمینه پالودن نقاشی كودك نه تنها زیاد نیست، بلكه به پیشگیری سریع تر اختلالات در حال بروز منجر می شود، به عنوان نمونه دیدن خطوط شكسته یا خط خطی كردن چهره آدمك ترسیم شده و یا استفاده از رنگ های خاص به عنوان یك علامت، والدین را به بهره گیری سریع و به موقع از خدمات روان شناسی هدایت كرده كه در نهایت منجر به حذف استرس های پیرامونی و كمك به اصلاح رفتار كودك خواهد شد.