همه ما کودکان را دوست داریم. کوچکی آنان شیرین زبانی، حرکات جالب و جذاب، لطافت وجودی، صداقت در گفتار و… و احیاناً اگر کودکان خود ما باشند به دلیل آنکه جزیی از وجود ما و ادامه دهنده نسل ما هستند به آنان عشق میورزیم.
یکی از واقعیتهای وجودی کودکان این است که کودکان زیاد گریه میکنند. ما معمولاً تاب گریه کودکان را نمیآوریم. در حالی که گریه بخشی از وجود کودک و نردبان کمال تلقی میشود. بچهها در حین گریه کردن خود را تخلیه کرده و آرامش مییابند.
کودکان به بازی با خاک علاقهمندند. شاید کمتر خانوادهای به کودک خود اجازه بازی کردن با خاک را بدهد. ولی باید بدانید که کودک از طریق بازی با خاک، خود را بیرون میریزد و تخیلش بارور میگردد. اوج شکل گیری تخیل در سنین 3 تا 7 سالگی است؛ لذا توصیه میشود وسایل بازی مناسب مانند شن، کارت و... در اختیار کودکان بالاخص در این سنین قرار بدهید.
کودکان با یکدیگر دعوا میکنند. در سنین 3 الی 7 سالگی که دوره واگرایی نامیده میشود، کودکان با یکدیگر زیاد دعوا میکنند. آنان در حین دعوا خود را تخلیه میکنند. آشتیهای بعد از دعواهای کودکانه بسیار شیرین است. این مسئله در دوران بزرگسالی نیز مصداق مییابد. گاهی اوقات ما بهترین دوستان خود را بعد از یک ستیز به دست میآوریم.
کودکان چیزی را برای آینده ذخیره نمیکنند. آنان معمولاً آنچه را که دارند سریعاً مصرف میکنند. مثلاً اگر پولی داشته باشند بلافاصله با آن خوراکی دلخواه خود را خریداری میکنند.
از ویژگیهای دیگر کودکان، کنجکاوی است. تحقیقات نشان داده است یک کودک دو سال و نیمه، 5/2 برابر یک محقق و پژوهشگر کنجکاو است. او از همه چیز سوال میکند.
در اینجا لازم به ذکر میدانیم که کودکان در هنگام خواب آمادگی زیادی برای طرح مسائل خود دارند؛ لذا توصیه میشود در آن هنگام در کنار کودک خود بوده و به آنان اجازه دهید، صحبت کنند. بهتر است شما توضیح خود را در قالب یک داستان مطرح کنید تا کودک سوالات خود را در بستر قصه بازگو کند.
یکی دیگر از ویژگیهای کودکان علاقهمندی آنان به بازی است. بررسیهای اخیر نشان داده است که عبور پدر و مادر از کنار کودک 40 روزه خود، باعث حرکات متفاوتی در کودک میگردد. مثلاً زمانی که مادر از کنار وی میگذرد، حرکات کودک آن چنان منظم است که گویی از ریتم خاصی پیروی میکند.
محققی معتقد است تربیت کودک بایستی از دوران جنینی آغاز گردد. او توصیه کرده است مادران با کودک خود قبل از تولد صحبت کنند. این محقق میگوید:
«من برای کودک خود قبل از تولد اسمی انتخاب کرده بودم و هر بار که او را صدا میزدم و ضربهای آرام به شکم مادر وارد میکردم کودک به آن جواب میداد.
این امر موجب شد کودک من پس از تولد، ویژگیهای سایر کودکان را در بدو تولد نداشته باشد. میدانیم که کودکان در هنگام تولد دارای سه ویژگی میباشند: الف» مشتشان را گره میکنند؛ ب گریه میکنند؛ ج چهره برافروخته دارند. اما این کودک نه تنها سه ویژگی ذکر شده را نداشت بلکه سرعت یادگیری وی نیز بسیار زیاد بود. لذا باید به بازی کودکان به عنوان یک امر جدی نگریسته شود.
امروزه اکثر خانوادهها تلاش میکنند کودکان خود را به سمت بازیهای ساکن سوق دهند و بیش از حد لازم تحرک کودکان را متوقف میسازند.
در حالی که جنب و جوش کودکان و جست و خیز و فعالیت آنان باعث میشود شکست را در حین بازی تجربه نموده در دوران بزرگسالی نیز صبور و شکیبا گردند. کوک در حین بازی خطا میکند و از این راه به تدریج با واقعیتهای زندگی آشنا میشود. او به مرور در مییابد برای انجام کارها بایستی حوصله به خرج دهد
امروزه ارتباط بازی با افزایش هوش و مهارتهای اجتماعی کودکان ثابت شده است. شما میتوانید از بازیهای هدفمند برای دستیابی به آنچه که دوست دارید فرزندتان به آن برسد، اما پیش از آن از خود این سوال را بپرسید: آیا فرزندم اصلاً فرصتی برای بازی دارد؟
تمام آنچه که شما در بازی با کودکتان انجام میدهید پایههای زندگی آینده او را میسازد. اگر از شکست در بازی خشمگین میشوید، به او میآموزید که از شکست بترسد. اگر در بازی حقه میزنید، به او یاد میدهید که برای برنده شدن میتوان دست به هر کاری زد.
اگر در بازیهای گروهی مدام با هم گروهیهایتان جر و بحث و جدال میکنید و در هر شکستی آنها را مقصر میدانید به کودکتان این پیام را میدهید که انفرادی عمل کند و یا تقصیر را به گردن دیگران بیندازد و خود را نجات دهد. شما میتوانید در بازیها، به شخصیت کودکتان پی ببرید.
کافی است به بازی او و دوستانش نگاه کنید. رفتارهای او، نماد کامل نحوه تربیت شما میباشد صبور یا کم تحمل، عصبی یا آرام، خوش برخورد یا بداخلاق و...