هنر متاعي است ذي قيمت و به تبع آن، تحصيلش بسيار دشوار، تنها کساني که خواسته اند بهاي اين درّ گرانبها را بپردازند، توانسته اند بخشي از خطوط زرين فرهنگ و هنر اين مردم باشند. آنان که تمام فرصت خود را صرف طلب نان و نام کرده اند، هرگز نتوانسته اند افتخار خسرواني ملک هنر را بيابند. نام و ياد و منش چنين کساني قطعا نبايد مانند ساير اشيا عتيقه تنها در کنج موزه اي نگهداري شود. اگر چه بسياري از سروران ملک هنر، چهره در نقاب خاک کشيده اند، اما روح و حيات هنرشان همواره زنده خواهد ماند.
هنر از نظر کودکان با آن چه بزرگ سالان مي پندارند تفاوت دارد. تعريف هنر هرچه باشد، از نظر کودک وسيله اي جهت بيان احساسات و افکار به طرز ناخودآگاه است. هيچ دو کودکي از نظر احساسي و فکري به يک ديگر شبيه نيستند. در واقع کودک امروز با کودک ديروز تفاوت زيادي دارد. به همين دليل نقاشي هاي آنان نيز متفاوت است.
کودک محيط اطراف خود را آن گونه که مي بيند ترسيم نمي کند، بلکه ترسيم هاي وي مبتني بر برداشت او از پديده هاي خارجي است و با رشد کودک و تغيير نگرش ها و تفکر وي ترسيم هايش نيز تغيير مي يابد. فعاليتهاي هنري براي کودک زمينهاي است نامحدود براي اکتشاف طبيعت، انسانها، رنگها و شکلها و … و هر لحظه آن تجربه تازهاي است در دنياي ناشناخته و وسيلهاي براي ابراز حالات، افکار و آرزوها است.
فعاليتهاي هنري عرصهاي است براي آفرينش لذتبخش. در آفرينش يک اثر، کودک از هدف خاصي پيروي نميکند، بلکه تماميت هستي خود را در آن منعکس ميکند. هيچ دو اثري همانند نيست و کودک هرگز نميتواند کار خود را تکرار کند. به همين دليل آثار کودکان ارزش خاصي پيدا ميکند به طوري که هنرمند، روانشناس، مربي و جامعهشناس هريک از ديد خود به آن توجه ميکند. استعداد هنري معمولا خيلي زود بروز مي کند. البته با مشاهده اولين باري که يک کودک سه ساله ويولن مي زند و يا کاغذ سفيد را خط خطي مي کند، به قطع و يقين نمي توان پيش گويي کرد که در آينده، به پيکاسوي ديگري تبديل مي شود. براساس بررسي هايي که درباره زندگي هنرمندان انجام شده، بذرهاي موجود در زمينه استعداد هنري فرد، درست در همان سال هاي اوليه به بار مي نشيند و قابل تشخيص است.
اگر چه والدين يا آموزگاران به ندرت مي توانند با اطمينان پيش بيني کنند که خلاقيت هنري کودک پيش دبستاني، در آينده او را به يک هنرمند استثنايي يا خلاق تبديل خواهد کرد
اگر به اعضا فرصت داده شود تا بدون دخالت بزرگترها به فعاليت هنري بپردازند و رشد پيدا کنند نيازي به محرک جهت پردازش پرورش خلاقيت در کودکان نخواهد بود و عضو بدون ترس و خجالت، خلاقيت خود را بروز خواهد داد و با اعتماد به نفس به کار خود مي پردازد. بنابراين متکي به فکر ايده و نظر ديگران نخواهد بود.
دخالت و اعمال نظر بزرگسالان در انجام فعاليت هاي هنري مي تواند عامل بازدارنده باشد. هرجا صحبت هنر آغاز مي شود به جنبه هاي مربوط به زيبايي شناختي آن توصيه مي شود. اما اين توقع که هنر بايد هميشه زيبا باشد، فعاليت هاي هنري کودکان را از مسير اصلي خود منحرف مي کند. پس در کنار نتيجه کار هنري کودکان انجام فعاليت و کسب تجربه مورد نظر است. بدين معني که مراحلي که عضو جهت خلق يک فعاليت هنري طي مي کند نحوه تفکر و احساس و ادارک او از هنگام انجام فعاليت و چگونگي برقراري رابطه اش با محيط اطراف اش از اهميت بيش تري برخوردار است.
کشف استعداد هنري کودکمان ،چگونه؟
با توجه به اين نکته که کسب تجربه در زمينه فعاليت هاي هنري در شکوفايي استعداد هنري فرد است، فراموش نکنيم هدف ما از آموزش هنر به اعضا الزاما منتهي به خلق اثر هنري زيبا نيست. توجه به زيبايي اثر در حيطه هنرهاي تزييني مد نظر قرار مي گيرد. برنامه هاي هنري در دوره هاي کودکي و نوجواني مي تواند به گونه اي تنظيم شود تا به پرورش استعدادهاي هنري و شکوفايي خلاقيت آن ها بيانجامد.
زندگي نامه هايي که به شرح دوران کودکي هنرمندان مي پردازد، نشان مي دهد که هميشه در خانه زمينه مساعدي براي ظهور استعداد کودک وجود داشته است. والدين غالباً جزو اولين مربيان کودک خود هستند و اغلب خودشان نيز خالق يک اثر هنري يا هنرمند بوده اند.
براي والديني که کودک تيزهوششان از استعداد هنري برخوردار است، توصيه هايي براساس زندگي نامه هنرمندان وجود دارد. اگر فرزندتان از استعداد خاص هنري برخوردار است، اولين موردي که بايد به آن توجه کرد، ايجاد فرصت مناسب براي بروز استعداد اوست. اگر استعداد ذاتي بروز کند، مي توان با تشويق، حمايت و آموزش به دور از فشار، آن را پرورش داد. با ظهور استعدادهاي کودکتان، آموزگاراني که از سطح علمي بالايي برخوردارند، مي توانند بدون هيچ نوع جهت گيري، شما و فرزندانتان را راهنمايي کنند تا بتوانيد سطح استعداد فرزندتان را مشخص کنيد شايد براي والدين مشکل باشد که با پيشرفت هر چه بيشتر استعداد فرزندشان در زمينه هاي خاص، باز هم بي طرفانه و دقيق به مسئله بپردازند. آموزش کودک به همراهي يک آموزگار در طول سال هاي يادگيري، مي تواند سبب به وجود آمدن نگرشي جانبدارانه در زمينه استعداد او شود.
بسياري از کساني که در دوران کودکي از استعداد هنري فراواني برخوردار بودند و والدين آنها با تشويق و فداکاري، سعي در پرورش استعدادهايشان داشتند، در دوران بزرگسالي، به عنوان شغل دوم به کودکان آموزش هنر مي دهند يا براي تامين معاش خانواده، به عنوان مثال تابلوهاي نقاشي معمولي خود را در نمايشگاه هنري کوچکي به فروش مي رسانند.
هرگونه دخالتي در کار هنري کودکان، هرگونه راهنمايي، هرگونه دادن مدل يا تعليم سبک خاص، يا القاي سليقه و ديد ويژه، سير طبيعي تکامل هنر را برهم ميريزد. قدرت خلاقه را از بين ميبرد. ارزش و مفهوم کار هنري کودکان را دگرگون و بلکه ويران ميسازد و استعداد هنري را در نطفه از بين ميبرد
استعداد در زمينه هنر يک استعداد ذاتي است که در بين همه تا حدودي وجود دارد اما استعداد استثنايي در هنر چيز ديگري است. اگر چه يک عمر از خود گذشتگي و تعهد لازم است تا اين استعداد فوق العاده پرورش يابد، فرصت هاي اندکي براي موفقيت رسيدن اين هنرمندان برجسته وجود دارد. حتي در صورت برخورداري از استعداد توام با تعهد راهي براي پيشگويي قطعي در اين زمينه وجود ندارد که کودک با استعداد شما در زمينه هنر، به همان نقطه اوجي برسد که انتظارش را داريد.
هرگونه دخالتي در کار هنري کودکان، هرگونه راهنمايي، هرگونه دادن مدل يا تعليم سبک خاص، يا القاي سليقه و ديد ويژه، سير طبيعي تکامل هنر را برهم ميريزد. قدرت خلاقه را از بين ميبرد. ارزش و مفهوم کار هنري کودکان را دگرگون و بلکه ويران ميسازد و استعداد هنري را در نطفه از بين ميبرد. فرق آثار هنري و صنعتي در اين است که در هنر، هر اثر شخصيت خاص خود را دارد ولي آثار صنعتي همه يکسانند.
وقتي آثار کودکان ارزش هنري مييابد که شخصيت، انديشه، احساس و دريافت و سبک کار واقعي آنان در آن منعکس باشد. مهارت فني در خط و سايه و شکلسازي و به کار بردن رنگ کاملاً جنبه فرعي دارد و هدف نيست.