عوامل گوناگوني وجود دارند كه در تمام مراحل زندگي از بدو تولد تا بزرگسالي ميتوانند به اشكال مختلف خلاقيت فرد را با مانع روبهرو كنند. اين عوامل به طور مستقيم يا غيرمستقيم فرد را تحت تاثير قرار ميدهند و سبب تضعيف يا تخريب آن ميشوند اين عوامل عبارتند از:
وعده پاداش
محققان با تحقيقات وسيعي كه انجام دادهاند دريافتهاند بچههايي كه در ازاي پاداش اقدام به انجام كار ميكنند به قدري به خاطر انتظار پاداش، حواسپرت ميشوند كه لذت آنها از فعاليت با مانع مواجه ميشود. همچنين از ميزان انگيزش آنها كاسته شد و اين كودكان وقت كمتري براي كار اختصاص ميدادند؛ بعلاوه كيفيت كارايي اين كودكان در مقايسه با آنها كه منتظر دريافت پاداش نبودند، پايينتر بود.
بيهوده شمردن تخيلات كودك
تخيل كودك، اساس خلاقيت اوست و چنانچه تخيلات و روياهاي كودك با بي توجهي، تمسخر و بيهوده انگاشتن از جانب والدين روبهرو شود، در واقع سرچشمه خلاقيت او خشكانده شده است.محكوم كردن خيالپردازي كودك و وادار كردن او به واقعبيني در خانواده، نگرش و شيوهاي كاملا اشتباه است و براي بذر حساس خلاقيت كودك، آفتي مهلك محسوب ميشود.
تحميل علاقه
بعضي والدين به خاطر آن كه آرزو دارند فرزندانشان در زندگي موفق شوند، آنها را در زمينههايي هدايت ميكنند كه چندان مورد علاقه كودكان نيست. نتيجه اين ميشود كه كودكان ممكن است تمام اقدامات استاندارد شده را بخوبي انجام دهند.
ممكن است بهترين رتبه را كسب كنند، برنده جوايزي بشوند و در بهترين مدرسه پذيرفته شوند؛ اما به يقين در آن زمينه مبتكر، نوآور و خوشبخت نخواهند شد و نميتوانند محصولي خلاقانه به وجود آورند، چون آنچه به دست ميآورند از علاقه آنها سرچشمه نگرفته و از درون براي آنها لذت ايجاد نميكند.
نشناختن علايق دروني كودك
بسياري از كودكان بخصوص در سنين پايين، از علايق و كششهاي خود نسبت به موضوعات و پديدههاي پيرامون اطلاع روشني ندارند يا اين كه نميتوانند آن را به زبان بياورند. اين موضوع از موارد بسيار حساس به شمار ميرود كه بايد از همان دوران كودكي مورد توجه والدين قرار گيرد. خانوادههايي كه نسبت به اين مساله بيتفاوتند و سعي نميكنند انگيزهها و موضوعات مورد علاقه كودك خود را شناسايي و كشف كنند، ناخواسته فرصتهاي زيادي را براي رشد خلاقيت كودك از وي سلب ميكنند.
قوانين خشك و دست و پاگير در منزل
بسياري از والدين براي كودكان خود قوانين و مقررات خشك و محدودكنندهاي نظير مقدار ساعتهاي درس خواندن در روز، راس ساعت معين خوابيدن، استفاده از لوازم خاص و... قرار ميدهند. پديد آوردن چنين شرايطي در منزل و اصرار و پافشاري بر رعايت آنها از جانب كودكان سبب ميشود كودك بتدريج به قالبي و تكراري رفتار كردن عادت كند. بايد توجه داشت كه افكار و رفتارهاي كليشهاي و تكراري نقطه متضاد خلاقيت است.
انتقاد مكرر از رفتارهاي كودك
ارزيابي پيدرپي رفتارهاي كودك و زير ذرهبين قرار دادن و انتقاد از كارهاي او در خانواده آزادي، امنيت خاطر و اعتماد به نفس كودك را مختل و ترس از اشتباه را تقويت ميكند. اين ترس چنانچه در كودك حالت مرضي پيدا كند، جرات ابراز هر گونه انديشه جديد يا انجام كارهايي را كه در عين خلاق بودن، احتمال وجود اشتباه نيز در آنها وجود دارد، در كودك از ميان ميبرد و به اين ترتيب خلاقيت كودك كه لازمهاش داشتن آزادي و امنيتخاطر در محيط خانواده و خطرپذيري و عدم ترس از اشتباه است، با مانع روبهرو ميشود.
نبود حس شوخطبعي در محيط منزل
شوخطبعي از شاخصهاي مهم خلاقيت به شمار ميرود و وجود حس شوخي و شوخطبعي در فضاي خانواده بسيار حائزاهميت است، زيرا مستقيم به رشد خلاقيت كودك كمك ميكند؛ اما در خانوادههايي كه فضاي زندگي آنها خشك، رسمي و جدي است، زمينهاي براي بروز حس شوخطبعي كودك به وجود نميآيد و در نتيجه در چنين محيطي بسياري از كششهاي خلاقانه كودك پنهان ميماند.
تحميل نقش بزرگسال به كودك
بسياري از والدين علاقهمندند كودك آنها بسرعت رشد كند و كودكي خود را پشتسر بگذارد. آنها گاهي براي تسريع اين مساله ميكوشند نقشهايي بزرگتر از محدوده سني كودك را به او تحميل كنند.
تحميل نقش كاذب بزرگسالي به كودكان، روند رشد اجتماعي آنان را مختل ميكند و سبب پديد آمدن رفتارهاي نابهنجار و تصنعي در آنها ميشود و همين مساله باعث شده بسياري از استعدادهاي خلاق دوران كودكي از ميان برود.