Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
یکشنبه 2 دی 1403 - 21:19

برخورد والدين با کودکان دروغگو

برخورد والدين با کودکان دروغگو

کودکان به دلايل مختلف در سنين متفاوت دروغ مي گويند. بسياري از آن ها که کم سن و سال تر هستند، فرق بين دروغ و حقيقت را نمي فهمند و بسياري ديگر دروغ مي گويند چون به راستي واقعيت امر را فراموش مي کنند. کودکان زماني که به سن 5 يا 6 سالگي مي رسند، تازه معني دروغ و حقيقت را درمي يابند و تفاوت ميان آن ها را تشخيص مي دهند. در اين سن آن ها ياد مي گيرند که چه رفتارهايي پدر يا مادرشان را ناراحت و عصباني مي کند. آن ها در اين سن به خاطر کارهاي بدي که انجام مي دهند احساس گناه مي کنند در حالي که در سنين پايين تر حتي معني احساس گناه کردن را نمي فهمند. به همين علت از ترس اين که شما آن ها را تنبيه کنيد، دروغ مي گويند. حتي ممکن است هنگام دروغ گفتن براي جلب توجه تان مبالغه هم بکنند. وقتي بچه ها به سن 7 يا 8 سالگي مي رسند شما والدين مي توانيد به آن ها در گفتن حقيقت اعتماد کنيد، اما اگر باز هم دروغ گفتند بايد بدانيد که از ترس تنبيه شدن حقيقت را پنهان مي کنند، اين تنها دليل دروغ گفتن کودکان 7 يا 8 ساله است. آن ها در اين سن حتي معني دروغ مصلحتي را مي فهمند. مثلا اگر مادر بزرگ کودکي براي روز تولدش هديه اي به او بدهد که از آن متنفر باشد باز به روي خود نمي آورد و از آن تعريف مي کند گر چه مي داند که اين کار بسيار بي مورد است. بچه ها دروغ مي گويند تا احساسات ديگران را جريحه دار نکنند. دروغ هاي آن ها در اين سن در واقع فريادي است که براي درخواست کمک از ديگران مي زنند. بچه هايي که بسيار مي ترسند مادران يا پدران خود را نااميد کنند، دروغ مي گويند. دروغ؛ در حقيقت راه نجاتي است که آن ها را از اين فشار روحي خلاص مي کند. زماني که بچه ها بزرگ مي شوند اغلب کمتر دروغ مي گويند چون از عواقب آن مطلع هستند، البته بايد به خاطر داشته باشيد که همه دروغ هايي که نوجوانان مي گويند، نشان دهنده آن نيست که قصد انجام کار خطرناکي را داشته اند. دلايل دروغگويي نوجوانان کاملا با کودکان متفاوت است. آن ها دروغ مي گويند تا خلوت و آرامش خود را حفظ کنند يا با پنهان کردن حقيقت مي کوشند به آرمان هايي دست يابند که فکر مي کنند با گفتن حقيقت هيچ گاه به آن نمي رسند. حال شما به عنوان والدين نوجوانان يا کودکاني که دروغ مي گويند بايد تلاش کنيد به آن ها درس صداقت را ياد دهيد. بعضي از والدين خودشان به فرزندان شان آموزش دروغگويي مي دهند، مثلا وقتي به او مي گوييد گوشي تلفن را جواب بده و بگو من خانه نيستم، در حقيقت درس دروغگويي به او مي دهيد و بعد به او ياد مي دهيد که اين دروغ مصلحتي است و بعضي وقت ها گفتنش اشکالي ندارد. او هم ياد مي گيرد که به شما دروغ بگويد و اگر دليلش را بپرسيد مي گويد شما خودتان هم دروغ مصلحتي مي گوييد. بنابراين، بايد فضاي خانه را طوري مهيا کنيد که فرزندتان احساس کند مي تواند به راحتي حقيقت را به شما بگويد. يکي ديگر از کارهايي که بايد انجام دهيد آن است که هميشه به وعده ها و قول هاي خود عمل کنيد و اگر زماني مجبور به شکستن آن شديد از آن ها عذر خواهي کنيد. اگر در حضور فرزندتان دروغ گفتيد به آن اعتراف کنيد يا حداقل دلايل منطقي براي کار خود بياوريد. هيچ گاه انتظار نداشته باشيد فرزندتان فرق بين دروغ مصلحتي و دروغ هاي جدي تر را بشناسد. هرگز قوانين سختي را براي مبارزه با دروغگويي در خانه وضع نکنيد چون بچه ها از ترس مواجه شدن با اين قوانين بيشتر دروغ مي گويند. حتي بچه هايي که پدر و مادر با صداقتي دارند هنوز در بعضي از موارد دروغ مي گويند اگر اين اتفاق افتاد، آرامش خود را حفظ کنيد، عصباني نشويد. اين را بدانيد که مسأله اي که فرزند شما را وادار به گفتن دروغ کرده است بسيار جدي تر از خود دروغي است که او به شما گفته است. پس تلاش کنيد که اين مشکل را حل کنيد. به فرزند خود بگوييد که او را در هر شرايطي دوست داريد حتي اگر دروغ بگويد. به او گوشزد کنيد که بچه بدي نيست فقط بعضي وقت ها رفتارش غير قابل پذيرش مي شود. فضاي خانه را مثل يک دادگاه محاکمه نکنيد، بگذاريد به راحتي حقيقت را بگويد و به او فرصت دهيد تا به اشتباهات خود اعتراف کنند. هر گاه فرزندتان به شما دروغ هاي شاخ دار گفت؛ به او نگوييد تو يک دروغگو هستي، ولي طوري هم رفتار نکنيد که او فکر کند شما نمي فهميد. بعضي وقت ها بچه ها جلوي پدر و مادر خود به ديگران دروغ مي گويند. در اين موارد در حضور جمع آن ها را دعوا نکنيد. سعي کنيد در خلوت با او صحبت کنيد. فرزندتان را متهم نکنيد. مثلا، اگر روي فرش شير ريخت، مستقيما به او نگوييد تو شير را روي فرش ريختي. بهتر آن است که بگوييد نمي دانم چه کسي اين شير را روي فرش ريخته است، اي کاش يک نفر پيدا مي شد تا آن را تميز کند. شما نبايد خودتان را به خاطر دروغ هاي جزئي که فرزندان تان مي گويند ناراحت کنيد، تنها هنگامي که دروغ گفتن براي فرزندتان به شکل يک عادت در مي آيد، نگران کننده است. وقتي آن ها با مشکلي مواجه مي شوند و نخستين راه حل براي حل آن را دروغ گفتن مي دانند بايد نگران آن ها شد. بعضي از بچه ها دروغ مي گويند و پس از آن احساس ندامت و پشيماني هم نمي کنند. اين موارد بسيار نگران کننده اي است که شما والدين حتما بايد به آن ها توجه کنيد. به ياد داشته باشيد که بچه ها بعضي وقت ها براي پنهان کردن مسائل بسيار خطرناک و جدي، حقيقت را پنهان مي کنند.

ارسال نظر