
بازي و رشد
محركي چون بازي بر رشدِ شناختي، عاطفي، اجتماعي و فيزيكي كودك تأثير بسزايي دارد. تحقيقي نشان داده است، محيطي كه كودك در آن شانس بازي ندارد، چه تأثيراتي بر او مي گذارد؟ تعدادي از اين كودكان در محيط هايي كاملاً ايزوله زندگي كردند حتي تختهايشان طوري قرار داشت كه بچه هاي هم اتاقي شان را نمي ديدند. يعني نه تنها نمي توانستند433 با يكديگر بازي كنند بلكه حتي از داشتن ساده ترين اسباب بازي هم محروم بودند. بچه هاي دو ساله مانند بچه هاي ده ماهه رفتار مي كردند، قادر به راه رفتن و حرف زدن نبودند و حتي مانند آنها تغذيه نمي شدند، هيچ يك در مورد دستشويي رفتن هم آموزشي نديده بودند. آنهاوقتي بزرگترها نزديكشان مي رفتند گريه مي كردند و نيز مستعد انواع بيماري هاي كودكان بودند. براي همه بچه هاي هشت
ساله فقط يك مراقب وجود داشت، اوبه قدري گرفتار بود كه نمي توانست، توجه لازم را به هريك داشته باشد.
برعكس، بچه هاي مهد كودك به اسباب بازي علاقه نشان مي دادند و با آنها بازي مي كردند، با بزرگترها ارتباط نزديك داشتند؛ از بودن در كنار كساني كه در مجاورتشان بودند لذت مي بردند. مادرانشان هر روز با كودكان خود بازي مي كردند، آنها را در آغوش مي گرفتند، غذا مي دادند، حمام مي كردند، تعجبي ندارد كه اين كودكان در سن دو سالگي مي توانستند راه بروند، صحبت كنند و به تنهايي غذا بخورند. بچه هايي كه در مهد كودك نگهداري مي شدند، در همه زمينه ها با بچه هايي كه در خانواده رشد كرده اند، برابري داشتند. در اين پژوهش اهميت بازي به همراه پرستار مهربان آشكار شد، چه او مادر باشد يا مربي مهد كودك. هيچ زماني جز سالهاي اوليه زندگي، بازي تأثير خود را نشان نمي دهد. پس توجه به سالهاي كودكي و تأثير بازي، ضرورت بسياري دارد.كودك هنگام بازي مي تواند كشف كند چه كسي است و چه توانايي هايي دارد، دنيا چيست و چگونه خود را بايد با محيط هماهنگ كند. به راستي بازي مي تواند به كودك اعتماد به نفس دهد، بازي كردن بچه ها راهي است به سوي شكل گيــري شخصيتـي سالم و مفيد. در نتيجه براي اين كه كودك در آينــده، زندگي خوب و بالنده اي داشته باشد، فرايند بازي بسيار ضروري است.
بازي و شناخت
يكي از امتيازهاي بازي اين است كه رشد شناختي كودك را گسترش مي دهد. براي مثال بازيهاي حسي – حركتي، درك كودك را از دنياي اطرافش افزايش مي دهد. بازيهاي جسمي به او كمك مي كند تا ناتواني هاي خود را بشناسد و آنها را برطرف سازد. بازيهاي نمادين، به او اجازه مي دهد تا واقعيات را تغيير دهد. توانايي كودك در بازي نمادين، نشانه نقطه عطفي در رشد شناختي اوست. چرا كه به تدريج ذهن او قدرت شكافتن ظاهر واقعيات را نمايان مي كند. در تخيلات او خرس عروسكي مي تواند ناگهان زنده شود و سخن بگويد.همانطور كه قوه درك كودك قوي تر مي شود، بهتر مي تواند با استفاده از تخيلاتش به خيالپردازي بپردازد. زماني مي رسد كه او قادر است مانند بزرگترها تفكر انتزاعي داشته باشد. در طي بازي، كودك با مفاهيمي چون بزرگ – كوچك، بالا - پائين، پُر يا خالي آشنا مي شود و آنها را با وضوح بيشتري درك مي كند.
بازي تخيلي به كودك كمك مي كند تا بفهمد چه چيزي واقعي است و چه چيزي واقعي نيست و چه چيزي با تخيل قابل تغيير و چه چيزي تغيير ناپذير است.بازي كردن ، كودك را قادر مي سازد بر بعضي از امور پيرامونش تسلط پيدا كند، و دريابد كه نمي تواند كاملاً همه امور را تغيير دهد و همه چيز را دست كاري كند. پس او اين درس را ياد مي گيرد كه دنياي واقعي را نمي توان كاملاً تغيير داد.
بازي و گويش
بازي به عنوان آزمايشگاه زبان نيز عمل مي كند. مثلاً فرزند يك ساله شما كلمات جديد را تجربه مي كند تا ذخاير لغوي اش را غني تر سازد و حتي در مورد درك مطلب مهارتهاي خود را افزايش دهد. در طي اين مراحل بچه ها همواره لغات طنز آميز را كشف مي كنند، خودشان و ديگران را با كلماتي طنز كه از خود در مي آورند، سرگرم مي كنند. براي خود همبازي خيالي تصور مي كنند و مانند بهترين دوستشان با او مشغول گفتگو مي شوند، چنين بازي هاي كلامي موجب مي شود بينش زبان شناختي كودكان گسترده تر گردد. اگر كودك در محيطي رشد كند كه آرامش بر آن حاكم باشد، مي تواند به آزمايش و اكتشاف دست بزند.بازي هم قابليت تسلط به اطرافش را به او مي دهد. او به تدريج كه بزرگتر مي شود، از طريق بازي مهارتهاي حل مسئله و خلاقيت را نيز فرا مي گيرد و از طريق بازي هاي نمادين مي تواند مشكلاتش را در فضايي امن تر تصوركند و راه حلهاي متفاوت آن را با هم مقايسه كند.تخيل انعطاف ناپذير كودك، به او اجازه مي دهد تا با استفاده از اشياء اطراف خود، به خلاقيت بپردازد. بطور مثال يك قوطي را به جاي طبل، يك تكه چوب رابه جاي اسب و يك برگ بزرگ و پهن را به جاي بشقاب در نظر بگيرد.همچنين يك تجسم فعال به كودك كمك مي كند تا از حالت بي حوصلگي و كسالت بيرون بيايد. مثلاً انتظار در مطب دكتر به نظرش كوتاه تر مي آيد. اما كودكي كه خيالپرداز نيست، منتظر ماندن درمطب دكتر برايش يك عمر طول مي كشد.
بازي كردن قدرت تمركز حواس كودك را پرورش مي دهد. از نتايج تحقيقات چنين بر مي آيد كه بين خيالپردازي و آستانه دقت كودك ارتباط تنگاتنگي وجود دارد. چرا كه كمي خيالپردازي به كودك كمك مي كند تا بتواند حسابي سرگرم باشد. پژوهشي بر كودكان پيش دبستاني ثابت كرده است بچه هايي كه قادر نيستند خيالپردازي كنند، از دقت كمتري برخوردار هستند و تمايل بيشتري به پرخاشگري و رفتار مخرب ( شيطنت ) دارند.
بازي ونظم
از ديگر فوايد بازي مي توان درك نظم، ترتيب و توالي مشاركت را نام برد. قوانين بازي، نحوه شروع، ادامه و خاتمه آن، فرصت مناسبي براي كودك فراهم مي كند تا درباره نظم نكات بيشتري بياموزد.بازيهاي نمايشي نيز همين فوايد را دارند، مثلاً فرزند شما هنگام خاله بازي، ابتدا به ميهمانهايش كه ممكن است چند حيوان عروسكي باشد، خوش آمد مي گويد و آنها را روي صندلي شان مي نشاند و با چاي و كيك از آنها پذيرايي مي كند. سپس ظرفها را تميز مي كند و در آخر به بدرقه شان مي رود و با آنها خداحافظي مي كند. تمام اين مراحل بيانگر آن است كه رشد درك كودك از ترتيب و توالي به شكل مناسبي صورت گرفته است.
فوايد عاطفي
همانقدر كه بازي فوايد شناختي دارد، براي بهزيستي كودكان، فوايد عاطفي را نيز به همراه دارد. بازي هاي تخيلي سهم بزرگي در خنده و شادي هاي كودكانه دارد. چنين شادماني كودك را از حالتي خشك و ثابت بيرون مي آورد. البته رضايت خاطر (خوشحالي ) كودك بازتابي احساسي است كه از خود دارد. بهترين بازي، آن است كه عزت نفس را در كودك به جريان اندازد. بازي به بچه ها اجازه مي دهد تا با شرايط كنار بيايند، از اين رو موجب توانمندي و موفقيت در بزرگسالي مي شود. هنگامي كه فرزندتان موقع بازي، در تصور خود، خرس عروسكي اش را زنده فرض مي كند يا بعضي از غولها را مي كُشد يا اينكه وانمود مي كند كه مامور پُست است، احساس برتري حاصل از آن به وضوح، شكوفا شدن اعتماد به نفس را نشان مي دهد. بازي كردن راهي براي بيان احساسات است چرا كه به كودك اين شانس را مي دهد تا هيجانات منفي چون خشم، عصبانيت را خالي كند يا مفاهيم تلخي چون مرگ، بيماري و يا جدايي را درك كند. كودكي كه به تازگي تحت عمل جراحي آپانديس قرار گرفته، شايد هنگامي كه به خانه برمي گردد، تجربه بيماري اش را با دكتر بازي نشان دهد. با اين تفاوت كه اين باراو دكتر است و تمام امور تحت اختيار اوست. از اين رو هنگام خشم ممكن است يك حيوان عروسكي را مثلاً به دليل خطايي كه مرتكب شده توبيخ كند و او را مورد عمل جراحي قراردهد. با دوباره اجرا كردن چنين حوادثي و معكوس كردن نقش ها، كودك به تدريج در اثر بهبودي جراحات عاطفي، ترس يا خشم باقي مانده را از بين مي برد. بازي به كودك كمك مي كند با چنين وضعيت هاي ترسناكي مانند رفتن به مطب پزشك يا رفتن به مدرسه، كنار بيايد و بهتر برخورد كند. گاهي كودك در برخورد با چنين بحرانهايي با خواهر، برادر، هم بازي اش و يا حتي خانواده اش دكتر بازي مي كند. شايد هم همه سربازها يا حيوانات عروسكي اش را جمع كند و وانمود كند كه در مدرسه جلسه گرفته اند. بطور كلي بايد گفت علاقه به مسابقه و بازي اضطراب را تسكين مي دهد و تا حدودي آن را درمان مي كند.
بازي به كودك اجازه خشونت مي دهد تا تخليه شود، به عبارتي از طريق بازي مي تواند خشم خود را خالي كند و اين امر براي او نوعي پذيرش اجتماعي محسوب مي شود. بازي و ايفاي نقش غول يا قهرمان ها به او اجازه مي دهد حس كند قوي شده است ونيز بازي، بچه ها را درميان احساسات قوي دروني شان توانا مي سازد، احساساتي كه ناپيدا است.
فوايد اجتماعي
بازي مهارت هاي اجتماعي كودك را افزايش مي دهد. به ويژه نمايشي كه نوعي بازي نمادين است مي تواند همدلي را در كودك پرورش دهد. در اين صورت او نه تنها وانمود مي كند هويت ديگري دارد، بلكه عقايد و احساسات ديگران را نيز بايد به نمايش بگذارد. بنابراين خاله بازي به كودك اين شانس را مي دهد كه از رفتار فرزند خود خوشحال يا عصباني شود. پرستار بازي به او كمك مي كند نسبت به بيمارانش احساس همدردي كند. چنين بازي هاي نمادين به كودك كمك مي كند، درك و شناخت او از ديگران بيشتر شود و نسبت به رفتار ديگران صبور باشد و تغييرات محيطي را بهتر بپذيرد.
بازي به كودكان اهميت سازگاري و ارزش سازش را مي آموزد. در اين حين، فرزند شما بزرگ و بزرگتر مي شود، به تدريج كمترخودمحوري را از خود نشان مي دهد و بيشتر تمايل دارد، در بازي و مسابقات گروهي شركت كند. بازي پايه هاي دوستي را بنا مي نهد كه شايد تا ساليان درازي ادامه يابد. سپس با وسيع شدن دنياي پيرامون كودك و تغيير يافتن تعاملات اجتماعي اش، به تدريج تأثير نقش ها و رتبه هاي اجتماعي و روش برخورد با مردم را ياد مي گيرد.
كمترين عملكرد اجتماعي بازي را مي توان نقش انجام وظيفه اي دانست كه هريك از كودكان در بازي هاي گروهي عهده دار مي شوند. حتي ساده ترين شكل بازي به كودك نكات مهمي مي آموزد، نكاتي چون رعايت نوبت، همكاري، رقابت عادلانه و بُرد و باخت منصفانه. بيشتر بازي هاي پيچيده براساس مهارت هاي اجتماعي ساخته شده و مي شود كه بدين وسيله ارزش كار گروهي و روح حاكم بر تيم را تقويت مي كند. چرا كه ازاين طريق كاملاً محدوديت هاي مربوط به رقابت و بازي گروهي كاملاً نمايان مي شود.
فوايد فيزيكي
شايد آشكارترين فايده بازي تأثير آن بر رشد جسمي كودك باشد. اين تأثير شامل رشد ماهيچه و توانايي كنترل آن است، مانند هماهنگي چشم و دست. همچنين مي توان گفت عضلات بزرگ از طريق فعاليت هاي جسمي مانند دويدن، پريدن، دوچرخه سواري و شنا قوي مي شود و عضلات كوچك از طريق فعاليت هاي حسي – حركتي تقويت مي شود. مانند نوزادي كه تلاش مي كند جغجغه اش را بگيرد يا پسري كه براي نقاشي كردن و خط خطي كردن تلاش مي كند. بازي نمادين مي تواند فرصت هاي زيادي براي رشد فيزيكي فراهم كند در انواع مسابقات، مهارت هاي حركتي و هماهنگي اعضا بدن افزايش مي يابد. تجربه بازي حسي - حركتي مانند جويدن جغجغه، به طفل سفتي و مزه پلاستيك را مي آموزد. فعاليت هاي حسي – حركتي به بچه هاي بزرگتر اين فرصت را مي دهد تا اَشكال، رنگ ها و سايزها را آزمايش كنند. همچنين فعاليت هاي جسمي منبع تحرك حسي است. براي مثال شنا به كودك اجازه مي دهد خاصيت شناوري آب و كشش جاذبه زمين را تجربه كند. قدم زدن در جنگل و يا پارك به فرزند پيش دبستاني شما اين شانس را مي دهد كه سنگ ها، برگ ها و پوست درخت را بشناسد، صداي پرندگان و شُر شُر آب جويبار را بشنود و گل ها را ببويد. در مجموع مي توانيد واكنش هاي كودك تن را نسبت به محيط اطرافش تقويت كنيد چرا كه اين تشويق در تمام طول عمر، او را تغذيه مي كند و زنده نگه مي دارد