خلاقيــــــت مفهومي پيچيده و در برگيرنده ابعاد متفـــاوت علمي، فرهنگي، سازماني و فردي است. اگـر بخواهيم در جامعه اي اين مفهوم توسعه پيدا کند و به شکلي پايــــدار تحقق يابد، بايد در درجه اول شرايط علمي و فرهنـــگي ، سازماني و فردي آن را به وجود آوريم. زيرا اگر شرايط لازم و
مناسب علمي فراهم نــيابد، هـــــر نوع کوششي از نظر کيفيت و محتوا بي نتيجه خواهد ماند.همچنــــــين اگر نتوانيم شرايط فرهنــــــــگي و سازماني ، تحقق و توسعه خلاقيت را ايجاد کنيم ، هر چه بکوشيم و توان علمي خود و نيــــروي انساني مربوط به اين فرايند را افزايش دهيم، باز هم نمي توانيم به توسعه اي پايدار دست يابيم.
خلاقيت جنبه هاي متعددي دارد که هر يک بايد در جـــاي خود مورد بررسي قرار گيرد.
يک جنبـــه بسيار مهم، وجود شرايط لازم براي بروز اين استعداد همگاني است.
بنابراين آمـــــوزش و پــــــرورش براي رشد خلاقيـــت و نوانديشي در دانش آموزان بويـــــــژه در دوره ابتدايي به مــــنزله زير بناي تعليـــم و تربيت، بايد درک صــــريح و روشني از شرايط موجود به دست بياورد و کوشش او در گام بعدي بايد بر مبناي فلسفه تعليــــــم و تربيت و اهداف اصولي و معيــــارهاي علمــــي و معتــــبر باشد تا تصوير روشني از شرايــط مطلوب خلاقـــــيت رسم کند. در ايــــن صورت است که مي تواند با کمــترين وقت، انـــــــرژي و سرمايه، در مســـــير پرورش و شکـــوفايي خلاقـــــيت و نوانديشي قرار گيرد.
امروزه در اکثر منابع علمــــي و گزارشهاي تحقــيقاتي به نوآوري و خلاقيت به منزله يک استعــــداد همگاني توجه مي شود وصاحبنظران بر اين باورند که همه افراد بشر و به عبارتي همـــــه دانش آموزان دوره ابتــــــدايي توان و استعــــــداد خلاق شـــــدن را دارند و مي توانند در جـهت پرورش اين استعداد گام بر دارند.
بســـــياري چنين مي پندارند که خلاقيت يک ويژگي ذاتي است که تنـــــها برخي از افراد خوشبــخت با ان مـــــتولد
مي شوند. اما امروزه ثابت شده است اين توانايي در نوع بشر عموميت دارد و همـــــــه در هنگام تولد به درجـــات گوناگون داراي اين استعداد هستند. به هميــــن دليل معلـم ابتدايي نـــبايد احساس کند که تـــنها مي توان بــــچه هاي باهوش را خلاق کرد زيـــــرا عوامــــل ديگري چون مهارتيابي، آموزش پذيري، انعطاف پذيري، سطح دانش و اگاهي، ميزان تجربه و دريافتهاي تجربي، خطر پذيري، نترسيدن از اشتباه و شکست و … در خلاقيت و نوآوري دانش آموزان تاثير دارد.
بنابراين معلم ابتدايي بايد عوامل را به صورت يک مجموعه، در دانش اموزان شناسايي کند و بکوشد انها را پرورش دهد.
در راهبرد هاي حاضر سعي شده است که روشهاي رشد خلاقيت در دانش آموزان شناسايي و مورد بحث قرار گيرند، بعضي از اين راهبرد ها عبارتند از :
- متنـــــــاسب نمودن محتوا با نـــــيازها، درک و فــــــهم
دانش آموزان تا موجب يادگيري فعال،پويا و پايدار شود. مثال:براي آموزش قوانين راهنمايي و رانندگي، معلم از دانش آموزان بخواهد از مسير منزل تا مدرسه،
علايم راهنمايي و رانندگي را در دفتر ترسيم و پيامهاي هر يک را به کمک معلم بيان کنند.
- هدايت معلمان در استفاده از شيوه ها و الگو هاي نوين تدريس.
- تدريس بر اساس شاگـــــرد محـــــوري وشرکــــت دادن فراگيران در تدريس.
- ياد دادن مفاهيم به صورت عيني به نحوي که از وسايل استفاده شود. مثال:
در آموزش مفهوم داس، براي دانش آموزي که تا کنون آن را نديده اند، معلم داس را به کلاس ببرد
- گروه بندي دانش آموزان به گونه اي که هر گروه کار خاصي را با مطالعه و تحقيق انجام داده و نتيجه کار را به کلاس گزارش دهد.
- درگير کردن ياد گيرنده با مطلب اموزشي وحل مساله از طريق خود دانش آموز.
- مشارکت دانش آموزان در همه زمينه ها
از قبيل خواندن قران، سرود، ناظم يار، بهداشتيار و يا واگذاري نقش مديريت مدرسه به دانش آموزان با توجه به علاقمندي آنها.
- تقويت قدرت تخيل و تصوير سازي ذهني در فراگيران، مثال: طرح معما يا تجسم موقعيتهاي مختلف مکاني و زماني به صورت واقعي يا غير واقعي.
- به وجود اوردن زمينه اي که در آن دانش آموزان با رعايت ادب و اصول منطقي نظر خود را در مورد مسايل مختلف اعلام کند.مثال: تشويق معلم، به نقد منطقي دانش آموزان نسبت به انچه مي بينند، مي شنوند ومي خوانند.
- ايجاد روحيه پرسش از خود در دانش آموزان به گونه اي که به هر پديده اي که مي بينند با دقت بنگرند و به طور مستمر از خود بپرسند چه خواصي و نظمي را داراست. حتي در مورد پديده هاي نا منظم.
- استفاده از تمثيل در پرورش خلاقيت. مثال: در تدريس از دانش آموزان بخواهيم، مثال عيني بيان کنند.
- ايجاد امنيت براي دانش اموزان اعم از امنيت عاطفي، اجتماعي، فرهنگي و غيره.
- دور کردن دانش آموزان از تعصبات فردي و اجتماعي از طريق اجراي نمايش به وسيله فراگيران، سخنراني کوتاه در مراسم مختلف، معرفي کتب و بيان داستان در اين زمينه.
- تقويت قواي ظاهري، يعني دانش آموزان را تشويق کنيم و به انان تفهيم نماييم که چشم بيشتر مي تواند ببيند، گوش بيشتر مي تواند بشنود.
تمرکز بر حواس پنجگانه. مثال: به فراگيران تفهيم شود که مشاهده توام با تمرکز باعث يادگيري بيشتر و در نهايت خلاقيت مي گردد.
- تقويت حافظه، هر قدر حافظه قوي تر باشد اطلاعات متمرکزتر و طبقه بندي شده تر است و هر قدر حافظه ضعيف تر باشد،اطلاعات پراکنده تر مي شود. مثال: حفظ کردن اشعار، آيات قراني و گزارش نويسي از مراسم مختلف مي تواند به تقويت حافظه کمک کند.
- ساده کردن مطالب. زيرا سادگي باعث درک بيشتر مي شود و ذهن را از درگيري با موارد اضافي فارغ مي کند. مثال: تلاش معلم بر آن باشد تا هر مطلبي را با ساده ترين روش به فراگيران آموزس دهد.
-تاکيد بر فکر کردن. مثال: معلم مي تواند به منظور تقويت قدرت تفکر، در مورد هر مطلب آموزشي و غير اموزشي از دانش اموزان نظر خواهي نمايد.
- مصاحبت با افراد خلاق. براي اين کار مي توان از انديشمندان و محققان دعوت به عمل آورد و از راهکارهاي انان براي پرورش خلاقيت دانش آموزان بهره جست.
- ايجاد محيطي براي آموزش لذت بخش( طبق يکي از مفاد پيمان جهاني حقوق کودک، آموزش مي بايد براي کودک لذت بخش باشد.). مثال: انجام آزمايش هاي علمي، کارهاي علمي، فعاليتهاي گروهي، ادغام اموزش و بازي به لذت بخش شدن فرايند آموزش کمک مي کند.
- گوش کردن به موسيقي، زيرا موزن بودن موسيقي به تلطيف شدن روحيه و در نهايت به پرورش خلاقيت کمک مي کند.مثال: پخش سرودهاي کودکانه در ساعات تفريح دانش اموزان.
- تماشاي معماريها، نقاشيهاو آثار باستاني و هر چيز که در ان نظم و وزن وجود دارد.
- تشويق دانش اموزان براي شنيدن و دقت در اشعار خوب مانند اشعار مولوي، سعدي، فردوسي، حافظ و ...
- تشويق دانش اموزان به نوشتن و جمع اوري سخنان بزرگان.
- تشويق دانش اموزان براي انجام يک کار خوب در هر روز البته بدون در نظر گرفتن پاداش آن.
- شناخت و پرورش استعدادهاي بالقوه دانش آموزان با برگزاري کلاسهاي خط ، نقاشي، شعر، نويسندگي، عکاسي، هنرهاي تزييني، صوتي، نمايشي.
- بطور کلي معلم براي ايجاد انگيزه در دانش آموزان و رشد خلاقيت در انان مي بايد قبل از تدريس، حين تدريس و پس از ان همواره پاسخگوي سوالات ذيل باشد.
الف: دانش اموزان براي درک يک موضوع به چه اطلاعاتي نياز دارند؟ ( تشخيص نقطه شروع اموزش.)
ب: چگونه اين اطلاعات را بايستي ياد بگيرند؟ ( روشها و فنون تدريس)
ج: چرا بايد اين اطلاعات را ياد بگيرند؟( انتقال اهداف اموزشي).