امروزه روانشناسان بر اين عقيده اند که در رشد و يادگيري انسان مراحل زماني حساسي وجود دارد بطوريکه تمرين و آموزش بايد در يك زمان معين و مشخص صورت گيرد.
در غير اين صورت عادات يادگيري نادرست پديد مي آيد که خود سبب ضعف و کندي در کسب مهارتهاي بعدي ميشود. بنابراين تقويت و يا محروميت در اين سالها بويژه در رشد بعدي کودک اثر گذار خواهد بود . از اين رو بايد سعي کرد که کودک را دقيقا در زمان مناسب يعني در زماني که عوامل محيطي بيشترين تاثير را در شکوفايي استعدادهاي ذاتي کودک مي گذارند، آموزش داد.
با توجه به اينكه 80 درصد شخصيت کودک در 6 سال حيات اوليه او شکل مي گيرد اهميت آموزش و پرورش پيش دبستاني آشكار مي شود. در اين دوره كودك براي اولين بار بطور وسيع از تحرك و استقلال خويش بهره ميگيرد و نقش نهاد خارج از محيط خانواده در رشد و پرورش و يادگيري كودك اهميت مي يابد. بديهي است كه مهمترين وظيفه اين مراكز ايجاد محيطي امن، سالم، مطلوب و مامني همچون كانون گرم خانواده براي كودكان است. براي رشد و شكوفايي استعدادهاي اين نونهالان فعاليتهاي آموزش و پرورش پيش از دبستان بايد بر برنامهاي استوار باشد كه محيطي مناسب براي رشد هوشي، كلامي، اجتماعي، عاطفي و جسمي كودك فراهم آورد و توانايي حل مسائل خلاق را در كودكان تقويت كند. نظام آموزش و پرورش، بويژه آموزش پيش از دبستان، در پرورش نيروي انساني خلاق، جايگاه خاصي دارد.
براي ايجاد خلاقيت در کودکان بايد اين سوال را از خود پرسيد که آيا مي توان خلاقيت را در کودکان پرورش داد؟
خلاقيت يكي از شگفت انگيزترين ويژگيهايي است كه ما بعنوان يك شخصيت انساني آن را تعريف مي كنيم. اين ويژگي، نه تنها براي افراد با استعداد قابل دسترس است بلكه براي همه افراد مي تواند مورد استفاده قرار گيرد. يك عمل خلاق، اگر چه ممكن است منحصر به فرد نباشد ولي براي شخصي كه مي خواهد انجام دهد، تازه و نو مي باشد. در حقيقت ابتكار شخصي، شكلي از خلاقيت است كه باعث لذت بردن فرد از ارائه ي يک ايده نو و ساختن چيزهاي جديد مي شود. خلاقيت ميتواند در همه انواع فعاليتهاي بشري از آشپزي گرفته تا علوم اتفاق بيفتد كه لازمه آن ابتكار، حس كنجكاوي، خطر كردن و تفكر است. هنر مي تواند يك نقش قوي در پيشرفت خلاقيت در بچهها داشته باشد. بچهها مي توانند از طريق هنر، فرصتهايي را براي پيشرفت، جستجو و اكتشاف در آزمايش، سوال پرسيدن و تمرين انواع مختلف ارتباط، بين جنبه هاي گوناگون از رفتار خلاق را به دست آورند.
آيا شما مي توانيد بگوييد كه فرزند دلبندتان خلاق است؟ در اين صورت شما بايد ويژگيهايي مثل آنچه در ادامه بحث مي شود را در او جستجو نماييد: افراد خلاق درباره چيزهاي جزئي كنجكاوي زيادي نشان مي دهند، تعداد زيادي راه حلهاي غير معمول، منحصر به فرد و پاسخهاي زيركانه را براي حل سوالات پيشنهاد مي كنند، سرسخت و سمج هستند ، از آنچه كه در شگفت مي شوند با صداي بلند بروز مي دهند، شوخ طبع هستند و اين شوخ طبعيها ممكن است گاهي عجيب و غريب و حتي نسبت به ديگران باشد بي ادبانه ، هيجاني هستند، بطور انفرادي تصميم مي گيرند و ترس و وحشتي از قرارگرفتن در طبقه اي متمايز، ندارند و اظهار نظرهاي ديگران را بدون خودآزمايي قبول نميكنند.
آيا شما مي دانيد خواسته و ناخواسته سبب از بين بردن خلاقيت در كودكانتان مي شويد؟ عواملي كه در ذيل به آن اشاره مي شود باعث مي شود خلاقيت را از بين ببرد:
مشاهدات زير چشمي به بچه ها، اين احساس را در آنها به وجود مي آورد كه آنها مدام در هنگام كار كردن زير نظر قرار مي گيرند و اين امر انگيزه خلاقيت را كم ميكند؛ ارزيابي كردن پيوسته، بچه ها را دچار اضطراب مي كند و باعث مي شود كه آنها نتوانند به درستي از معلوماتشان براي انجام كار استفاده كنند؛ افراط در جايزه، بچه ها را از لذت دروني يك فعاليت خلاق، باز مي دارد؛رقابت نيز از جمله عواملي است كه باعث از بين رفتن خلاقيت مي گردد؛ استفاده مداوم از حرفهايي مانند اينكه كارشان اشتباه است ؛ به بچه ها گفته شود فقط در فعاليتهايي مي توانند درگير شوند كه به آنها اجازه داده شده است و بزرگنمايي كردن يك كار، اغلب بيزاري و نفرت را ايجاد مي كند. اغلب فشار آوردن به بچه ها براي انجام كاري كه طبق مقررات براي آنها تعيين شده است و ترساندن از دوباره انجام دادن كار، از عواملي هستند كه باعث از بين بردن خلاقيت در آنها مي گردد.
به نظر شما فرزند باهوشتان قطعا خلاق است؟ اين مهم است كه ما بين سه ويژگي هوش، خلاقيت و درجات علمي تمايز قايل شويم. درواقع هوش، توانايي در يادگيري و فكر كردن است. خلاقيت، توانايي معرفي كارهاي جديد يا دانش جديد است و درجات علمي هر آن چيزي است كه شخص در طول سال ها در كلاسهاي درس و گذراندن دروس دانشگاهي كسب مي كند، امتحان مي دهد و نمرات لازم را به دست مي آورد. در مقايسه اين ويژگيها، بيشتر افرادي كه خلاقند با هوش هم هستند. دانش آموزاني كه هم باهوشند و هم خلاق، در مدرسه در حد وسط قرار مي گيرند.
يافته هاي تحقيقي نشان داده است بچه هايي که در کودکستان تجربه هاي علمي بدست آورده اند، در کلاس اول سريع تر از بچه هايي که فاقد اين فرصتهاي علمي بوده اند، در فراگيري خواندن پيشرفت مي کنند. علوم را مي توان در سالهاي اوليه و دوران ابتدايي به کودکان آموزش داد. مطالب علمي و موضوعات علوم را مي توان به طريقي بازسازي و دوباره سازي کرد که حتي کودکان در کودکستانها، بتوانند با مفاهيم علمي و به صورتي ساده آشنا شوند. در اين مورد، گنجاندن علوم در برنامه درسي اوليه، ضروري به نظر مي رسد. بهترين طريق کمک به بچه ها، براي آنکه جهاني را که در اختيار دارند بشناسند، اين است که موادي را در دسترسشان قرار دهيم تا از طريق بکار بستن، تجربه کردن و استدلال، درباره آنها اطلاعاتي کشف کنند. اين امر به بچه ها کمک مي کند تا خلاقانه بينديشند.
در حقيقت يک آموزش خوب علوم، براي هر کودکي مهم است . به اين خاطر که علوم در همه جا هست و درک اينکه بخشي از زندگي روزمره ما است، مي تواند کودکان را به موفقيتهاي بزرگي در زندگي برساند. امروزه مفهوم اينکه علوم تنها براي دانشمندان و مهندسان لازم است منسوخ شده است. يک آموزش خوب علوم براي کودکان در همه پيش زمينهها، استعدادها، علايق و تواناييها ضروري است. همه کودکان نياز دارند دانش و مهارتهايي را که ما تحت عنوان سواد علمي ميشناسيم، به دست آورند. علوم به کودکان کمک ميکند که چطور ياد بگيرند، مشاهده کنند، اطلاعات را جمعآوري کنند، نتايج را تفسير کنند و تفکرشان را درباره ايدهها و اتفاقاتي که آنها در زندگيشان با آن روبرو مي شوند، بازگو نمايند.
والدين عناصر اصلي آموزش به بچه ها هستند. بنابراين آنها نياز دارند که از نظر اطلاعات به روز باشند. برخي از اين اطلاعات مهم روزانه شامل آگاهي از اهداف يادگيري، موضوعات نشريات، آزمونهاي استاندارد و ... مي باشد که روي آموزش بچه ها موثرند .
در حقيقت بهترين شكل آموزش علوم در بچه ها مي تواند منجر به نتايج مطلوب براي جامعه شود. آموزش خوب علوم به دانش آموزان کمک ميکند تا ميزان درک و فهمشان را گسترش دهند و آنها را به همکاري انديشمندانه با شهروندان، تشويق و ترغيب نمايد.
علوم به کودکان کمک مي کند تا بتوانند بهتردرک کنند. وقتي بچه ها درباره دنياي پيرامونشان کشف ميکنند و ياد مي گيرند، در حقيقت آنها درک بهتري را از وابستگي زندگي خود با محيط به دست مي آورند؛ علوم، قدرت تفکر انتقادي را در بچه ها بالا مي برد. کودک با سوال پرسيدن در مورد اشيا و توجه به ديدگاههاي جديد، مانند يک دانشمند کوچک است که مي تواند مهارتهاي تفکري مستقل را به دست آورد و تبديل به مصرف کننده اي دانا ، عاقل و شهروندي که مي تواند تصميم هاي آگاهانه بگيرد، نمايد؛ علوم مهارتهاي ارتباطي قوي را ترقي مي دهد و در مورد همکاري ها و مديريت هاي ناسازگار درس ميدهد. اين قابليت هاي همکاري مي تواند خلاقيت را پرورش دهد و بچه ها را با جزئيات نقطه نظرهاي متضاد، کارهاي مستقل و گروهي آشنا سازد؛ علوم، مهارتهاي تحقيق را درس مي دهد. از طريق علوم بچه ها درباره فرضيه دادن، جمع آوري اطلاعات، امتحان فرضيه، نوشتن يک تحقيق اوليه، جستجو براي نمونه، صحبت کردن با ديگران در مورد يافته هايشان، نوشتن مقاله و ارائه آنها ياد مي گيرند. اين مهارتها براي موفق شدن در مدرسه و محيط کار ضروري هستند.
علوم، همه ي پيرامون کودکان است. حيات خلوت، آشپزخانه و همه جاي خانه او، مي تواند آزمايشگاهي طبيعي براي کودکان باشد. بچه ها کنجکاوند و با کشفيات علوم ميتوانند سرگرم شوند، در حاليکه در مورد خودشان و دنياي پيرامونشان درسهاي بزرگي مي گيرند. براي انجام فعاليتهاي علوم دو نکته را بايد در نظر بگيريد: آموزش و ايمني.
در كنار سرگرم کننده و جالب بودن آزمايش هاي علمي، بايستي آنها بر اساس استانداردهاي آموزشي قوي و دانش و مهارتهايي که مطابق با سن کودک است، آماده شوند. فعاليت هاي طراحي شده بايد داراي اهداف يادگيري واضح و روشن براي همه کودکان باشند و مجالي را براي تفكر براي كودكان فراهم آورند. ضمنا بايستي به اين نکته توجه داشت که حتي برخي فعاليتهاي ساده ممکن است مضر و خطرناک باشند.
لذا در اين راستا پژوهشي در دوره كارشناسي ارشد آموزش شيمي در دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي با عنوان " بررسي تاثير فعاليتهاي علوم بر پرورش خلاقيت کودکان پيش دبستاني" انجام شد. براي اين منظور براي گروه آزمودني، تعداد 10 فعاليت ساده شيمي در مدت 5 هفته انجام شد. پس از طي اين دورة آموزشي، گروه آزمودني و كنترل مجددا با آزمون اندازه گيري خلاقيت تورنس ارزيابي شدند. آزمون تورنس ، يكي از ابزارهاي استاندارد براي سنجش خلاقيت مي باشد كه توسط محققان از دوره پيش دبستاني تا بزرگسالي مورد استفاده قرار مي گيرد. تورنس معتقد است خلاقيت عبارت است از حساسيت به مسائل، كمبودها، مشكلات و خلاءهاي موجود در دانش، حدس زدن و تشكيل فرضيههايي درباره اين كمبودها، ارزشيابي و آزمايش اين حدسها و فرضيهها و احتمالاً اصلاح و آزمون مجددآنها و در نهايت نتيجهگيري از آنهاست. در پژوهش انجام گرفته، خلاقيت از طريق تعداد و نوع پاسخهايي كه کودک براي عناصر تشکيل دهنده"آزمون تفكر خلاق تورنس" ارائه مي كند و شامل چهار عنصر است، حاصل مي گردد:
الف) سيالي: تعداد ايده هاي مختلفي که مي تواند بوجود آيد
ب) بديع بودن: غير معمول بودن ايده هاي ارائه شده مي باشد.
ج) انعطاف پذيري: متنوع بودن ايده هاي بيان شده مي باشد.
د)بسط:جزئيات ارائه شده در ايده هاي يک محصول است.
براي انجام آزمايش هاي علوم توسط كودكان از شيوه بارش مغزي استفاده شد. بارش مغزي ، يك تكنيك گروهي است كه فراگيران در آن مي کوشند تا تمام ايده هاي ممكن را براي حل يک مساله خاص ، ارايه كنند. بارش مغزي يكي از راهبردهاي مناسب براي به عينيت درآوردن استعدادهاي بالقوه انسان است.
نتايج مطالعات ما نشان داد كه ارائه فعاليتهاي علوم به كودكان به شيوه بارش مغزي سبب افزايش خلاقيت آنها در چهار زمينه اصلي خلاقيت يعني : سيالي، انعطاف پذيري، ابتكار و بسط گرديد.
امروزه روانشناسان بر اين عقيده اند که در رشد و يادگيري انسان مراحل زماني حساسي وجود دارد بطوريکه تمرين و آموزش بايد در يك زمان معين و مشخص صورت گيرد.
در غير اين صورت عادات يادگيري نادرست پديد مي آيد که خود سبب ضعف و کندي در کسب مهارتهاي بعدي ميشود. بنابراين تقويت و يا محروميت در اين سالها بويژه در رشد بعدي کودک اثر گذار خواهد بود . از اين رو بايد سعي کرد که کودک را دقيقا در زمان مناسب يعني در زماني که عوامل محيطي بيشترين تاثير را در شکوفايي استعدادهاي ذاتي کودک مي گذارند، آموزش داد.
با توجه به اينكه 80 درصد شخصيت کودک در 6 سال حيات اوليه او شکل مي گيرد اهميت آموزش و پرورش پيش دبستاني آشكار مي شود. در اين دوره كودك براي اولين بار بطور وسيع از تحرك و استقلال خويش بهره ميگيرد و نقش نهاد خارج از محيط خانواده در رشد و پرورش و يادگيري كودك اهميت مي يابد. بديهي است كه مهمترين وظيفه اين مراكز ايجاد محيطي امن، سالم، مطلوب و مامني همچون كانون گرم خانواده براي كودكان است. براي رشد و شكوفايي استعدادهاي اين نونهالان فعاليتهاي آموزش و پرورش پيش از دبستان بايد بر برنامهاي استوار باشد كه محيطي مناسب براي رشد هوشي، كلامي، اجتماعي، عاطفي و جسمي كودك فراهم آورد و توانايي حل مسائل خلاق را در كودكان تقويت كند. نظام آموزش و پرورش، بويژه آموزش پيش از دبستان، در پرورش نيروي انساني خلاق، جايگاه خاصي دارد.
براي ايجاد خلاقيت در کودکان بايد اين سوال را از خود پرسيد که آيا مي توان خلاقيت را در کودکان پرورش داد؟
خلاقيت يكي از شگفت انگيزترين ويژگيهايي است كه ما بعنوان يك شخصيت انساني آن را تعريف مي كنيم. اين ويژگي، نه تنها براي افراد با استعداد قابل دسترس است بلكه براي همه افراد مي تواند مورد استفاده قرار گيرد. يك عمل خلاق، اگر چه ممكن است منحصر به فرد نباشد ولي براي شخصي كه مي خواهد انجام دهد، تازه و نو مي باشد. در حقيقت ابتكار شخصي، شكلي از خلاقيت است كه باعث لذت بردن فرد از ارائه ي يک ايده نو و ساختن چيزهاي جديد مي شود. خلاقيت ميتواند در همه انواع فعاليتهاي بشري از آشپزي گرفته تا علوم اتفاق بيفتد كه لازمه آن ابتكار، حس كنجكاوي، خطر كردن و تفكر است. هنر مي تواند يك نقش قوي در پيشرفت خلاقيت در بچهها داشته باشد. بچهها مي توانند از طريق هنر، فرصتهايي را براي پيشرفت، جستجو و اكتشاف در آزمايش، سوال پرسيدن و تمرين انواع مختلف ارتباط، بين جنبه هاي گوناگون از رفتار خلاق را به دست آورند.
آيا شما مي توانيد بگوييد كه فرزند دلبندتان خلاق است؟ در اين صورت شما بايد ويژگيهايي مثل آنچه در ادامه بحث مي شود را در او جستجو نماييد: افراد خلاق درباره چيزهاي جزئي كنجكاوي زيادي نشان مي دهند، تعداد زيادي راه حلهاي غير معمول، منحصر به فرد و پاسخهاي زيركانه را براي حل سوالات پيشنهاد مي كنند، سرسخت و سمج هستند ، از آنچه كه در شگفت مي شوند با صداي بلند بروز مي دهند، شوخ طبع هستند و اين شوخ طبعيها ممكن است گاهي عجيب و غريب و حتي نسبت به ديگران باشد بي ادبانه ، هيجاني هستند، بطور انفرادي تصميم مي گيرند و ترس و وحشتي از قرارگرفتن در طبقه اي متمايز، ندارند و اظهار نظرهاي ديگران را بدون خودآزمايي قبول نميكنند.
آيا شما مي دانيد خواسته و ناخواسته سبب از بين بردن خلاقيت در كودكانتان مي شويد؟ عواملي كه در ذيل به آن اشاره مي شود باعث مي شود خلاقيت را از بين ببرد:
مشاهدات زير چشمي به بچه ها، اين احساس را در آنها به وجود مي آورد كه آنها مدام در هنگام كار كردن زير نظر قرار مي گيرند و اين امر انگيزه خلاقيت را كم ميكند؛ ارزيابي كردن پيوسته، بچه ها را دچار اضطراب مي كند و باعث مي شود كه آنها نتوانند به درستي از معلوماتشان براي انجام كار استفاده كنند؛ افراط در جايزه، بچه ها را از لذت دروني يك فعاليت خلاق، باز مي دارد؛رقابت نيز از جمله عواملي است كه باعث از بين رفتن خلاقيت مي گردد؛ استفاده مداوم از حرفهايي مانند اينكه كارشان اشتباه است ؛ به بچه ها گفته شود فقط در فعاليتهايي مي توانند درگير شوند كه به آنها اجازه داده شده است و بزرگنمايي كردن يك كار، اغلب بيزاري و نفرت را ايجاد مي كند. اغلب فشار آوردن به بچه ها براي انجام كاري كه طبق مقررات براي آنها تعيين شده است و ترساندن از دوباره انجام دادن كار، از عواملي هستند كه باعث از بين بردن خلاقيت در آنها مي گردد.
به نظر شما فرزند باهوشتان قطعا خلاق است؟ اين مهم است كه ما بين سه ويژگي هوش، خلاقيت و درجات علمي تمايز قايل شويم. درواقع هوش، توانايي در يادگيري و فكر كردن است. خلاقيت، توانايي معرفي كارهاي جديد يا دانش جديد است و درجات علمي هر آن چيزي است كه شخص در طول سال ها در كلاسهاي درس و گذراندن دروس دانشگاهي كسب مي كند، امتحان مي دهد و نمرات لازم را به دست مي آورد. در مقايسه اين ويژگيها، بيشتر افرادي كه خلاقند با هوش هم هستند. دانش آموزاني كه هم باهوشند و هم خلاق، در مدرسه در حد وسط قرار مي گيرند.
يافته هاي تحقيقي نشان داده است بچه هايي که در کودکستان تجربه هاي علمي بدست آورده اند، در کلاس اول سريع تر از بچه هايي که فاقد اين فرصتهاي علمي بوده اند، در فراگيري خواندن پيشرفت مي کنند. علوم را مي توان در سالهاي اوليه و دوران ابتدايي به کودکان آموزش داد. مطالب علمي و موضوعات علوم را مي توان به طريقي بازسازي و دوباره سازي کرد که حتي کودکان در کودکستانها، بتوانند با مفاهيم علمي و به صورتي ساده آشنا شوند. در اين مورد، گنجاندن علوم در برنامه درسي اوليه، ضروري به نظر مي رسد. بهترين طريق کمک به بچه ها، براي آنکه جهاني را که در اختيار دارند بشناسند، اين است که موادي را در دسترسشان قرار دهيم تا از طريق بکار بستن، تجربه کردن و استدلال، درباره آنها اطلاعاتي کشف کنند. اين امر به بچه ها کمک مي کند تا خلاقانه بينديشند.
در حقيقت يک آموزش خوب علوم، براي هر کودکي مهم است . به اين خاطر که علوم در همه جا هست و درک اينکه بخشي از زندگي روزمره ما است، مي تواند کودکان را به موفقيتهاي بزرگي در زندگي برساند. امروزه مفهوم اينکه علوم تنها براي دانشمندان و مهندسان لازم است منسوخ شده است. يک آموزش خوب علوم براي کودکان در همه پيش زمينهها، استعدادها، علايق و تواناييها ضروري است. همه کودکان نياز دارند دانش و مهارتهايي را که ما تحت عنوان سواد علمي ميشناسيم، به دست آورند. علوم به کودکان کمک ميکند که چطور ياد بگيرند، مشاهده کنند، اطلاعات را جمعآوري کنند، نتايج را تفسير کنند و تفکرشان را درباره ايدهها و اتفاقاتي که آنها در زندگيشان با آن روبرو مي شوند، بازگو نمايند.
والدين عناصر اصلي آموزش به بچه ها هستند. بنابراين آنها نياز دارند که از نظر اطلاعات به روز باشند. برخي از اين اطلاعات مهم روزانه شامل آگاهي از اهداف يادگيري، موضوعات نشريات، آزمونهاي استاندارد و ... مي باشد که روي آموزش بچه ها موثرند .
در حقيقت بهترين شكل آموزش علوم در بچه ها مي تواند منجر به نتايج مطلوب براي جامعه شود. آموزش خوب علوم به دانش آموزان کمک ميکند تا ميزان درک و فهمشان را گسترش دهند و آنها را به همکاري انديشمندانه با شهروندان، تشويق و ترغيب نمايد.
علوم به کودکان کمک مي کند تا بتوانند بهتردرک کنند. وقتي بچه ها درباره دنياي پيرامونشان کشف ميکنند و ياد مي گيرند، در حقيقت آنها درک بهتري را از وابستگي زندگي خود با محيط به دست مي آورند؛ علوم، قدرت تفکر انتقادي را در بچه ها بالا مي برد. کودک با سوال پرسيدن در مورد اشيا و توجه به ديدگاههاي جديد، مانند يک دانشمند کوچک است که مي تواند مهارتهاي تفکري مستقل را به دست آورد و تبديل به مصرف کننده اي دانا ، عاقل و شهروندي که مي تواند تصميم هاي آگاهانه بگيرد، نمايد؛ علوم مهارتهاي ارتباطي قوي را ترقي مي دهد و در مورد همکاري ها و مديريت هاي ناسازگار درس ميدهد. اين قابليت هاي همکاري مي تواند خلاقيت را پرورش دهد و بچه ها را با جزئيات نقطه نظرهاي متضاد، کارهاي مستقل و گروهي آشنا سازد؛ علوم، مهارتهاي تحقيق را درس مي دهد. از طريق علوم بچه ها درباره فرضيه دادن، جمع آوري اطلاعات، امتحان فرضيه، نوشتن يک تحقيق اوليه، جستجو براي نمونه، صحبت کردن با ديگران در مورد يافته هايشان، نوشتن مقاله و ارائه آنها ياد مي گيرند. اين مهارتها براي موفق شدن در مدرسه و محيط کار ضروري هستند.
علوم، همه ي پيرامون کودکان است. حيات خلوت، آشپزخانه و همه جاي خانه او، مي تواند آزمايشگاهي طبيعي براي کودکان باشد. بچه ها کنجکاوند و با کشفيات علوم ميتوانند سرگرم شوند، در حاليکه در مورد خودشان و دنياي پيرامونشان درسهاي بزرگي مي گيرند. براي انجام فعاليتهاي علوم دو نکته را بايد در نظر بگيريد: آموزش و ايمني.
در كنار سرگرم کننده و جالب بودن آزمايش هاي علمي، بايستي آنها بر اساس استانداردهاي آموزشي قوي و دانش و مهارتهايي که مطابق با سن کودک است، آماده شوند. فعاليت هاي طراحي شده بايد داراي اهداف يادگيري واضح و روشن براي همه کودکان باشند و مجالي را براي تفكر براي كودكان فراهم آورند. ضمنا بايستي به اين نکته توجه داشت که حتي برخي فعاليتهاي ساده ممکن است مضر و خطرناک باشند.
لذا در اين راستا پژوهشي در دوره كارشناسي ارشد آموزش شيمي در دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي با عنوان " بررسي تاثير فعاليتهاي علوم بر پرورش خلاقيت کودکان پيش دبستاني" انجام شد. براي اين منظور براي گروه آزمودني، تعداد 10 فعاليت ساده شيمي در مدت 5 هفته انجام شد. پس از طي اين دورة آموزشي، گروه آزمودني و كنترل مجددا با آزمون اندازه گيري خلاقيت تورنس ارزيابي شدند. آزمون تورنس ، يكي از ابزارهاي استاندارد براي سنجش خلاقيت مي باشد كه توسط محققان از دوره پيش دبستاني تا بزرگسالي مورد استفاده قرار مي گيرد. تورنس معتقد است خلاقيت عبارت است از حساسيت به مسائل، كمبودها، مشكلات و خلاءهاي موجود در دانش، حدس زدن و تشكيل فرضيههايي درباره اين كمبودها، ارزشيابي و آزمايش اين حدسها و فرضيهها و احتمالاً اصلاح و آزمون مجددآنها و در نهايت نتيجهگيري از آنهاست. در پژوهش انجام گرفته، خلاقيت از طريق تعداد و نوع پاسخهايي كه کودک براي عناصر تشکيل دهنده"آزمون تفكر خلاق تورنس" ارائه مي كند و شامل چهار عنصر است، حاصل مي گردد:
الف) سيالي: تعداد ايده هاي مختلفي که مي تواند بوجود آيد
ب) بديع بودن: غير معمول بودن ايده هاي ارائه شده مي باشد.
ج) انعطاف پذيري: متنوع بودن ايده هاي بيان شده مي باشد.
د)بسط:جزئيات ارائه شده در ايده هاي يک محصول است.
براي انجام آزمايش هاي علوم توسط كودكان از شيوه بارش مغزي استفاده شد. بارش مغزي ، يك تكنيك گروهي است كه فراگيران در آن مي کوشند تا تمام ايده هاي ممكن را براي حل يک مساله خاص ، ارايه كنند. بارش مغزي يكي از راهبردهاي مناسب براي به عينيت درآوردن استعدادهاي بالقوه انسان است.
نتايج مطالعات ما نشان داد كه ارائه فعاليتهاي علوم به كودكان به شيوه بارش مغزي سبب افزايش خلاقيت آنها در چهار زمينه اصلي خلاقيت يعني : سيالي، انعطاف پذيري، ابتكار و بسط گرديد.