Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
پنجشنبه 1 آذر 1403 - 17:12

خود پنداره کودک

خود پنداره کودک

 

کودک شما در خلال سال‌هاي اوليه ي رشد خويش، نخستين درس‌هاي احساس ايمني، برقراري ارتباطات عاطفي توام با عشق و علاقه و احساسات خوب نسبت به خود را مي‌آموزد. چنين مراحل رشد و تحول عاطفي ، اساس تمامي يادگيري‌هاي عاطفي بعدي او را تشکيل خواهد داد.

در روزهاي نخست تولد، کودک از صداهايي که مي‌شنود، تصاويري که مي‌بيند، بوهايي که استشمام مي‌کند، و آنچه لمس مي‌کند، شروع به الگوسازي مي‌نمايد.

به خاطر داشته باشيد که اولين احساسات ايمني کودکانتان بستگي کامل به ارتباطات عاطفي شما در روزها و ماه هاي اوليه دارد.

به تدريج تا زماني که کودک تازه پاست، چنين ارتباطي شکل دو طرفه و دو سويه به خود مي‌گيرد. با گذشت زمان احساس کودک نسبت به خودش در اثر تعاملاتي که با افراد محبوب دارد، شکل مي‌گيرد و توانايي کودک در تجربه نمودن انواع احساسات و عواطف ، افزايش مي‌يابد چنين رشد و تحول عاطفي در طي شش مرحله پديد خواهد آمد.

 

1- نوزادي اوليه: نظم دهي به ذهن

2- نوزادي: پايه‌گذاري ارتباطات

3- شش تا دوازده ماهگي: آغاز عملکردهاي تعمدي

4- دوازده تا بيست و چهار ماهگي: هدف و عملکرد

5- دو تا سه سالگي: تصاوير، عقايد و نشانه‌هاي

6- سه تا چهار سالگي: تفکر عاطفي

 

در اين اينجا تنها به بررسي مرحله ي اول يعني : " نظم دهي به ذهن" مي پردازيم :

کودک به محض دريافت اولين داده‌هاي حسي از محيط ، شروع به الگوسازي از آنها مي‌کند.

اصوات به شکل آهنگين دريافت مي‌شود، نخستين تصويرهاي ديداري به شکل تجسمات قابل فهم در مي‌آيند و توانايي کنترل کردن حرکات، کودک را قادر مي‌سازد تا شيء متحرکي را دنبال کند، بچرخد يا در آغوش مادر بايستد.

هر شخص ، نسخه‌اي منحصر به فرد و کاملا شخصي از دنيايي که براي خويش مي‌سازد، دارد. چنين تصوري از دنيا کاملا انحصاري و يکتاست. سال‌ها دانشمندان و ساير مردم بر اين تصور بودند که تجربيات ديداري، شنيداري، لمسي، حرکتي براي همه افراد يکسان ادراک مي‌گردد، اما اينک مي‌دانيم شيوه‌اي که هر کودک دنيا را ادراک مي‌کند و به تبع آن ادراک، به محيط واکنش مي‌دهد ، با ديگري کاملا فرق مي‌کند و منحصر به خود فرد است.

ممکن است بلندي يک صوت يا درخشش يک نور کودکي را آزار دهد، در حالي که همان ميزان نور يا صدا براي کودک ديگر کاملا خوشايند به نظر آيد.

به همين صورت، ممکن است کودکي نتواند تصاوير ديداري خود را به نحو درستي سازماندهي کند و در نتيجه نتواند لبخند مادر خود را تشخيص دهد، در حالي که کودک ديگر چنين توانايي را داشته باشد. دقيقا به محض اينکه کودکان بتوانند حس‌هاي دريافتي خود را (بينايي، شنوايي و...) سازماندهي کرده و نظم بخشند، از اين توانايي خود در جهت تجربه دنياي اطراف و بنيان نهادن هويت خودشان استفاده خواهند کرد.

پايه و اساس احساس ايمني ، زماني شکل مي‌گيرد که کودک توانايي کشف حواس خود و برنامه ريزي براي عمل و کنش را بدست مي‌آورد.

به محض اينکه احساسات بين شما و کودکتان رد و بدل شد، هر دو احساس خرسندي خواهيد کرد. اين حس را حتما زماني‌که فرزندتان به ابراز احساسات شما با لبخند يا توجه پاسخ مي‌دهد، تجربه نموده‌ايد.

والدين خوب نه تنها به کودکشان حس خرسندي و هيجان را منتقل مي‌کنند، بلکه سعي مي‌نمايند او را از آنچه باعث آزار و نارضايتي‌اش است، رها سازند.

 

 

ارسال نظر