آموزش زبان مهم است از آن باب كه وسیله ای برای بیان اندیشه و احساس ابزاری برای انتقال میراث فرهنگی است. شك نیست چنین وسیله ای هر قدر كاملتر و غنی تر و هر چه اندیشیده تر باشد مهمتر است. و در این جاست كه مادر نخستین كسی است كه طفل چشم بدو می گشاید و نخستین كلمه را از او فرا می گیرد و طفل در دامان مادر چنین وسیله و ابزار را بدست می آورد و براساس آن به توجیه خود و تشریح مسائل می پردازد .اما در اینجا قبل از این كه در مورد نقش مادر در سخن آموزی كودك بپردازیم، بحث كوتاهی در مورد مراحل سخنگویی و زمان آن بپردازیم. كودك به آسانی نمی آموزد كه چگونه سخن گوید بلكه باید جریانی پیچیده و طولانی را طی كند . اكثر تحقیقات در این باره نشان می دهد كه كودك بین 12 تا 14 ماهگی اولین لغت را به زبان می آورد و به این ترتیب باید در طی 12 تا 14 ماه اول زندگی برای فهماندن غرض خود از شیوة تفهیم و تفهم پیش از تكلم استفاده كند.
شیــــــــــوه های پیش از تكلـــــم :
كودك پیش از تكلم از سه شیوه برای فهماندن غرض و منظور خود استفاده میكند. این شیوه ها عبارتند از: گریه و فریاد، ادای صداهای نامشخص و اشارات.( مهمترین قسمت همان شیوه دوم است زیرا پس از چندی بصورت صداهای مشخص و بامعنا یعنی لغات در می آید.)
۱- گــــریه و فـــــــــریاد :
در روزهای نخست زندگی بیشتر صداهایی كه از كودك شنیده می شود به صورت گریه و فریاد است. در طی هفته اول گریه در فواصل نامنظمی ظاهرمی شود. نوزاد بدون هیچ گونه علت ظاهری گریه می كند. اما یك مرتبه گریه یا خود به خود و یا در نتیجه توجه مادر قطع می شود.
۲- صــــــــدهای غیــــــــــر مشخص :
در ماههای اول زندگی علاوه بر گریه صداهای نامشخص دیگری شنیده میشود این صداها را نیاموخته است بلكه بخودی خود آنها را ظاهر میسازد و چه خوبست بدانیم كه این صداها عمومیت دارند و در تمام اقوام و ملل و نژادها دیده میشوند بطوریكه حتی كودكان كر نیز اینگونه صداها را نشان میدهند. كودك اغلب هنگامی كه تنهاست و افراد دیگری نیست كه او را مشغول كنند به ایجاد این صداها می پردازند. شنیدن صدای كودك برای خود او لذت بخش است و به همین سبب است كه اغلب با شنیدن صدای خود تبسم می كند و گاهی نیز می خندد. كودكان ناشنوا نیز در ابتدا مانند كودكان سالم این گونه صداها را ایجاد می كنند ولی چون صدای خود را نمی شنوند تا از آن لذت ببرند پس از چندی دست از ایجاد صدا بر می دارند.
۳- اشـــــــــــــــاره :
در ابتدا كودك به موازات اشاره، صداهایی نیز ایجاد می كند و می خواهد با كمك این دو منظور خود را برای دیگران آشكار سازد ولی رفته رفته پی می برد كه تنها با اشاره نیز می توان منظور خود را آشكار ساخت ولی اگر اشاره وی فهمیده نشود او از گریه برای فهماندن غرض خود كمك می گیرد. اما در مورد زمان سخن گویی باید بگوییم كه بسیاری از كودكان طبیعتاً بین 12 و 18 ماهگی برای تكلم آماده می شوند و چنانچه كودك در این دورة آمادگی زبان باز نكند ممكن است از نظر عاطفی برای وی اختلالاتی دست دهد زیرا نمی تواند خواسته ها و احساسات خود را بیان كند. و در آموزش زبان سن 1- 3 سالگی بسیار مهم است از آن بابت كه این سن دوره تقلید از بزرگسالان است و آنچه را كه آنها بگویند او ادایش را در می آورد . از آنجا كه مادر بیش از افراد دیگر با كودك در ارتباط است. بنابراین نقش مادر در آموزش زبان به كودك را نباید نادیده گرفت.
مادر در آموزش زبان باید نكاتی را مورد نظر داشته باشد كه اهم آنها عبارتند از :
۱- بیان كلمات از ساده به مشكل باشد، از كلمات یك هجایی شروع كند تا بتدریج بتوان كلمات چند هجایی را به او آموخت.
2- با كودك با زبان ساده و قابل فهم حرف بزند نه با زبان علمی غلیظ . البته این امر مانع آن نیست كه مادر درست و صحیح حرف بزند.
۳- از كلماتی استفاده كند كه بیشتر مورد نیاز كودكند.
4- بیان عبارات سریع نباشد كه انتقالش به ذهن كودك با دشواری هایی همراه است .
۵- عبارات طولانی به كار نبرد .
۶- در حین صحبت اگر كودك دچار خطائی شد با فرمی آن را اصلاح كند .و كودك را تنبیه و تمسخر نكند .
۷- اصلاح تلفظ باید از زمانی شروع شود كه كودك صداهای حروف را از هم تشخیص میدهد .
۸- هرگز كلمه ای را به حساب این كه از آن خوشش می آید غلط تلفظ نكنیم .
۹- در آموزش یك اسم نام اصلی و صحیح را بكار ببریم به عنوان مثال كلمه گوسفند را برای گوسفند به كار ببریم نه كلمه بع بعی را .
اما مـــــــادران برای آموزش زبان از چه روشهایی می توانند استفاده كنند :
۱- بازی با حروف و در آوردن صدای آن از طریق بازی و یا بیان داستان .
۲- آموزش شعر، سروده های ساده كه الفاظ را قالبی به كودك منتقل می كند در این امر آثار مفیدی دارند.
۳- در آموزش زبان كودك را باید تشویق كرد و هرگز نباید گذاشت كه احساس عدم لیاقت كند .
۴- خودداری از عیب جوئیهای خشن، تنبیه، تمسخر در صورت اشتباهات تلفظی و دستوری.
۵- ایجاد انگیزه برای صحبت كردن كودك از طریق بی توجهی به شیوه های دیگر تفهیم و تفهم از جمله گریه و فریاد و یا اشاره.