انسان فعالیتهای مختلفی انجام میدهد. برخی از این فعالیتها جنبههای اختصاصیتر بخود میگیرند و برخی فعالیتهایی عمومی هستند. برخی از این کار کردنها تحت عنوان شغل فرد یاد میشوند. در هر حال در هر لحظه که انسان کار انجام میدهد، عوامل متعدی شیوه عمل و نتیجه حاصله را تحت تاثیر قرار میدهد. برخی از این عوامل تاثیرات مفید و موثری روی شیوه عمل و نحوه فعالیت او بر جای میگذارد و برخی دیگر به صورت عامل بازدارنده عمل میکنند و یا سرعت عمل فرد را کاهش میدهند.
هماهنگی تواناییهای فردی با ویژگیهای کار
زمانی که بین تواناییهای فرد و ویژگیهای کار مورد نظر هماهنگی و همخوانی وجود داشته باشد تاثیر مثبتی بر شیوه عمل خواهد گذاشت. برخی از فعالیتها به تواناییها و خصوصیات ویژهای نیاز دارند که بدون آنها انجام کار به صورت مفید و ثمر بخشی انجام نخواهد گرفت. فرض کنید فردی را که بنیه جسمی قوی ندارد و قصد دارد کار سنگینی مثل جابجا کردن قطعات سنگین را انجام دهد. این یک مثال واضح از ضرورت همخوانی تواناییهای فردی با ویژگیهای مورد نیاز برای انجام کار است. چنین تطابقی در برخی کارهای فکری ، ظرافت و پیچیدگی بیشتری دارد.
عوامل انگیزشی در کار کردن
در بحث انگیزش گفته میشود که طی جریان انگیزش نیروی لازم برای انجام کار فراهم میشود. در واقع انگیزش به منزله موتور رفتاری انسان بشمار میرود. از این جهت سطح انگیزشی فرد تاثیر بسیار زیادی در اقدام او به انجام کار و تداوم به انجام کار دارد. افرادی که از انگیزش کافی برخوردار نیستند یا در شروع به انجام کار مشکل دارند یا در شیوه انجام کار ضعیف و کند عمل میکنند. نتیجه کار این افراد معمولا به اندازه نتیجه کار افراد با انگیزه مفید و سودمند نیست. افراد دارای انگیزش بالا توان بهتری در انجام کار دارند، سرعتشان بالاتر است، زودتر اقدام و شروع بکار میکنند. نواقص کمتری دارند و در صورت بروز مشکل تلاش بیشتری جهت رفع نواقص میکنند.
ماهیت کار به عنوان یک عامل موثر
اینکه نوع کار مورد نظر چیست؟ چه اندازه دشوار است؟ در چه مدت زمانی باید انجام گیرد و تمام شود؟ نتایج مورد نظر کدامها هستند و ... ماهیت کار را مشخص میسازند. اصولا کارهایی که از درجه دشواری بالاتری برخوردار هستند، و به عبارتی کارهای سخت تفاوتهایی از لحاظ مدت زمان مورد نیاز برای اتمام کار ، نتایج مورد نظر و ... با کارهای سادهتر دارند. از این لحاظ ماهیت کار ، سخت و آسان بودن آن نیز میتواند شیوه کار را تحت تاثیر قرار دهد. کارهای آسان راحتتر و سهلتر و در مدت زمان کمتری انجام داده میشوند و توجه و دقت مورد نیاز برای آنها کمتر است.
شرایط محیطی به عنوان عامل موثر در کار کردن
شرایط محیط نقش بسیار مهمی در انجام کارها دارد. یک کار یکسان در دو شرایط و موقعیت جداگانه میتواند نتایج متفاوتی به بار میآورد. عموما شرایط و موقعیتهای محیطی مساعد برای انجام کار و متناسب با نوع کار روند انجام کار را سرعت میبخشد. از عمومیترین شرایط محیطی ، نور ، فضا ، سروصدا و ... است. هر چند برای برخی مشاغل شرایط محیطی ویژه و اختصاصیتری نیاز هست. تحقیقات مختلف مربوط به حوزه روانشناسی صنعتی و سازمانی نشان میدهد انجام کار در محیطهای دارای نور مناسب ، تهویه هوای مناسب و فضای کافی تاثیر مثبتی روی شیوه عمل کارگران دارد.
گروههای کاری به عنوان عامل موثر در کار کردن
برخی از کارها بطور انفرادی انجام میگیرند ولی برخی کارهای دیگر مستلزم انجام همکاری بین دو یا چندین نفر هستند. نوع روابطی که بین افرادی که بطور مشترک در انجام کار فعالیت میکنند حائز اهمیت است. تحقیقات نشان میدهد، نوع ویژهای از روابط ، پویایی گروهی را بالا برده و بازده کاری را افزایش میدهد. از اینرو ترکیب مناسب گروهها میتواند نقش سازندهای در بهبود و عملکرد افراد داشته باشد. این نکته برای مدیران سازمانها و محیطهای کاری از لحاظ تشکیل گروههای کاری قابل توجه است.
بازده کار به عنوان عامل موثر در کار کردن
روشن است کارهایی که دارای بازده مفید و بالایی هستند با تحت تاثیر قرار دادن سطح انگیزش افراد نحوه عمل و کار را تحت تاثیر قرار میدهند. البته چنین بازدهی زمانی بیشترین تاثیر را خواهد داشت که فرد از وجود چنین بازدهی آگاهی داشته باشد. زمانی که فرد از نتایج کار خود به صورت پاداش مالی و ... اطلاع داشته باشد شیوه عمل او متفاوت از زمانی خواهد بود که هیچگونه آگاهی از چنین مزایایی ندارد. این مساله قابل توجه مدیران کاری است که با آگاه ساختن افراد خود از نوع تشویقها و پاداشهای مورد نظر راندمان کار را بالا ببرند. قابل توجه است فقدان آگاهی افراد از نوع تشویق مورد انتظار و میزان آن بیشترین تاثیر مخرب را در عملکرد آنها خواهد داشت نسبت به زمانی که از بازده پایین کار اطلاع داشته باشند. روانشناسان اجتماعی این مساله را با پدیده توجیه توضیح دادهاند.