این ها تنها تعدادی از علائم وابستگی بیش از حد در زندگی زناشویی است. در چنین شرایطی یکی از طرفین زندگی مشترک به حدی به طرف مقابل وابسته می شود که توان دوری او را ندارد و به حدی به همسر خود نزدیک می شود که زندگی را برای وی سخت و دشوار می کند.
البته این موضوع به طبیعت هر انسانی باز می گردد زیرا نیاز به توجه و محبت در هر فرد از زمان کودکی وجود دارد و فرد با گرفتن این حس از اطرافیان خود به آرامش می رسند.
این احساسات را متوقف کنید
مشکل از جایی شروع می شود که این نیاز به طور باورنکردنی بزرگ می شود. فرد به حدی تشنه توجه همسر خود می شود که زندگی مشترک را با رفتار خود مختل می کند او دقیقا مانند کودکی تازه متولد شده می شود که نمی تواند بدون کمک دیگران به زندگی ادامه دهد.
به وجود آمدن این شرایط می تواند ریشه در اشتباهات والدین در تربیت فرزندان داشته باشد به طور مثال والدینی که بیش از حد به کودک خود محبت می کنند و یا پدر و مادر هایی که با رفتار های نادرست خود اعتماد به نفس کودک را از بین می برند. این کودک ها همان افرادی هستند که ممکن است در سنین بزرگسالی و پس از ازدواج وابستگی شدید و غیر عادی به همسر خود داشته باشند.
ریشه مشکل در کودکی شما است
انسان ها با نیاز به محبت وگرفتن حس امنیت از اطرافیان خود متولد می شوند و ارضای نیاز محبت از سمت پدر و مادر موجب سلامت روانی هر فرد در بزرگسالی می شود.
مشکل از جایی شروع می شود که این وابستگی طبیعی پس از سالها نیز ادامه پیدا کند و با ادواج کردن نیز به زندگی مشترک سرایت پیدا کند. ممکن است نیاز به محبت در افرادی که بیش از حد به همسر خود وابسته هستند در کودکی یا به طور کلی مورد توجه قرار نگرفته باشد و یا اینکه این نیاز بیش از حد در کانون توجه خانواده قرار گرفته باشد.
زنان این کشور ها وابسته تر هستند
وابستگی به همسر در سال های ابتدایی زندگی مشترک کمی پر رنگ تر است اما به مرور زمان این نیاز کم رنگ تر می شود.
وابستگی بیش از حد به همسر در زندگی مشترک ممکن است برای هر یک از زوجین اتفاق بیافتد. در کشور های در حال توسعه یعنی جوامعی که در آنها فردیت انسان چندان مورد توجه قرار نمی گیرد به خاطر محدودیت های اجتماعی و فرهنگی که وجود دارد و برای جلوگیری از کمتر آسیب دیدن زنان در زندگی به صورت ناخود آگاه دختر ها وابسته تر بار می آیند، چنین افرادی در زندگی مشترک کمتر تحمل جدایی از همسر خود را دارند.
وابستگی بیش از حد همسرتان را فراری می دهد
اگر وابستگی در زندگی مشترک در حد نرمال باشد موجب بقا و دوام زندگی می شود اما اگر از حد عادی خارج شود ممکن است طرف مقابل از ادامه زندگی خسته شود زیرا حدی از استقلال برای هر فرد در طول زندگی اهمیت دارد.
برای درمان و یا پیشگیری از چنین مشکلاتی باید به دوران کودکی هر فرد بر گردیم.کودک باید به گونه ای تربیت شود که اعتماد به نفس بالایی داشته باشد، مسئولیت کارهای خود را بپذیرد و در جهت اصلاح خطا های خود اقدام کند . والدین باید به کودکان تا حدی حق انتخاب دهند و این مسئله را در سنین نوجوانی که شخصیت فرد در حال شکل گیری است به او بسپارند.
بگذارید یک فرد متخصص تشخیص دهد
بدون تست دلبستگی و مصاحبه تحت نظر یک متخصص نمی توان تشخیص داد که وابستگی فرد به همسرش بیش از حد معمول است یا خیر.
اگر وابستگی به همسر بسیار شدید باشد می تواند ریشه در دلبستگی نا ایمن که یکی از انواع وابستگی کودک به مادر است باشد.
مهر مادری تعیین کننده کیفیت روابط عاطفی آینده
وابستگی از سنین کودکی برای هر فرد تعریف می شود و به چگونگی روابط مادر و فرزند خصوصا در پنج سال اول زندگی بستگی دارد.کیفیت روابط مادر و فرزند است که چگونگی ارتباط فرد را با دیگران در بزرگسالی تعیین می کند.فرد ممکن است به سه حالت ایمن، نا ایمن دو سو گرا و نا ایمن اجتنابی در سنین بزرگسالی به دیگران وابستگی داشته باشد.
در حالت وابستگی ایمن مادر همیشه به موقع به نیاز ها پاسخ گفته است و این افراد در سنین بالا تر می توانند روابط المی با دیگران برقرار کنند. حالت دوم وابستگی ناایمن دو سو گرا است که این اشخاص دز بزرگسالی تحت تاثیر مشکلات کودکی خود در رابطه با دیگران دائما تردید و شک دارند. نوع آخر از وابستگی،ناایمن اجتنابی است که بحرانی ترین سبک وابستگی است.چنین افرادی از ایجاد ارتباطات صمیمی خود داری میکنند و توان برقراری ارتباط با دیگران ندارند.
او نیز حق زندگی دارد
به طور کلی تشخیص حد وابستگی بر عهده روان شناس ها است و نمی توان هر شخصی را به واسطه محبت بسیار به همسر متهم به وابستگی های غیر عادی کرد.اگر شما جزو آن دسته از افرادی هستید که بیش از اندازه به همسر خود وابسته هستند بهتر است با مدیریت احساسات خود از بروز اتفاقات نا خوشایند در آینده جلوگیری کنید و اجازه دهید تا طرف مقابلتان زمانی را برای کارهای شخصی خود سپری کند. اعتدال در رابطه موجب می شود تا دو طرف علاوه بر رسیدگی به امور شخصی خود از با هم بودن لذت ببرند و به زندگی مشترک مانند یک حصار محدود کننده نگاه نکنند.