Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
یکشنبه 2 دی 1403 - 17:49

چگونگی داشتن جرات و جسارت

چگونگی داشتن جرات و جسارت

تعريف دقيق از جرات و ابراز وجود هميشه آسان نيست چون مرز باريکی بين جسارت و پرخاشگری وجود دارد.

تعريف دقيق از جرات و ابراز وجود هميشه آسان نيست چون مرز باريکی بين جسارت و پرخاشگری وجود دارد. شايد اين دو تعريف تشخيص اين دو واژه را آسان تر کند:

 مبنای جسارت تعادل است - وقتی نيازی واقعی و برحق وجود داشته باشد، فرد از خود جسارت نشان می‌دهد و درخواست خود را بازگو می‌کند، اما اين به اين معنا نيست كه لزوما آنچه مطالبه می‌کند، دريافت خواهد کرد.

مبنای پرخاشگری برنده شدن است- فرد در وضعيت پرخاشگری بدون در نظر گرفتن شرايط و ملاحظات و در نظر گرفتن حقوق ديگران، بيشترين منافع را برای خود می‌خواهد و به هر قيمتی آن را به دست می‌آورد.

گاهي ديده مي‌شود كه بعضي از افراد مطالبي در ذهن دارند؛ اما نمي‌توانند آن را به طرف مقابل انتقال بدهند و خجالت مي‌كشند. آنان براي اين كار به جسارت نياز دارند.

جرات داشتن، توانايي بيان كردن اعتقادات و خواسته‌ها است كه عامل مهمي در جريان برقراري ارتباط خوب و مطلوب به شمار مي رود وبراي جوانان اهميت زيادي دارد.

آیا مواردی را تجربه کرده‌اید که ببینید دیگران شما را مجبور می‌کنند مانند آنها بیندیشید و با آنها هم‌رای شوید؟ آیا ابراز احساسات مثبت و منفی خود را به شکل آزادانه و صادقانه دشوار می‌بینید؟ آیا گاه کنترل خود را از دست می‌دهید و نسبت به دیگران که چندان هم مقصر نیستند، خشمگین می‌شوید؟ پاسخ مثبت به هر یک از پرسش‌های فوق بر مشکل فقدان جرات و جسارت دلالت دارد...

- شما حق دارید
جسارت و جرات، توانایی ابراز خود و ابراز حقوق خود بدون تعدی به حقوق دیگران است. شما پیش از ابراز آزادانه نیازهای خود باید باور کنید که از حق مشروع داشتن این نیازها برخوردارید. لذا حقوق زیر را همیشه باید مد نظر داشته باشید:


شما حق دارید در مورد چگونگی هدایت زندگی خود تصمیم بگیرید. این حق، پیگیری اهداف و آرزوهای شخصی و تعیین اولویت‌های خاص خود شما را شامل می‌شود. شما این حق را دارید که ارزش‌ها، باورها؛ عقاید و عواطف خاص خودتان را داشته باشید و حق دارید در مورد این ارزش‌ها، باورها، عقاید و عواطف به خودتان احترام بگذارید. مهم نیست دیگران چه عقیده‌ای دارند. شما حق دارید در مورد اعمال یا احساسات خود به دیگران توضیح ندهید، نیاز نیست اعمال و احساسات خود را توجیه کنید. شما حق دارید به دیگران بگویید مایلید چگونه با شما رفتار شود.شما حق دارید خودتان را ابراز کنید و حق دارید بگویید نه؛ من نمی‌دانم؛ من نمی‌فهمم یا حتی من اهمیت نمی‌دهم.شما حق دارید وقتی را به شکل‌دهی افکار خود پیش از ابراز آنها اختصاص دهید.


شما حق دارید از دیگران درخواست اطلاعات یا کمک کنید بدون اینکه از بابت نیازهای خود دستخوش احساسات منفی شوید.
شما حق دارید افکارتان را تغییر دهید. اشتباه کنید و گاه غیرمنطقی عمل کنید و پیامدهای آن عمل را کاملا بپذیرید.
شما حق دارید خودتان را دوست بدارید؛ هرچند می‌دانید کامل نیستید و گاهی کارها را پایین‌تر از حد توانایی کامل خود انجام دهید.
شما حق دارید روابط مثبت و رضایتبخش برقرار کنید. روابطی که در آن احساس آرامش کنید و آزاد هستید صادقانه خود را بیان کنید و حق دارید روابط خود را اگر نیازهای شما را برآورده نسازد، تغییر یا خاتمه دهید.


شما حق دارید زندگی خود را به هر شیوه‌ای که خودتان تعیین می‌کنید؛ تغییر و تحول دهید.
وقتی شما باور نداشته باشید که صاحب این حقوق هستید، ممکن است در قبال شرایط و رویدادهای زندگی خود به صورت انفعالی واکنش نشان دهید. وقتی به نیازها؛ عقاید و داوری‌های دیگران بیش از نیازها؛ عقاید و داوری‌های خود اهمیت دهید، احتمالا احساس آسیب؛ تشویش و حتی خشم می‌کنید. این نوع رفتار انفعالی و بدون جرات، اغلب غیرمستقیم و از لحاظ هیجانی غیرصادقانه و خودانکارانه است.
نزد بسیاری از افراد؛ توجه به نیازهای مشروع خود و ابراز آن حقوق؛ خودخواهانه تعبیر می‌شود. در صورتی که خودخواهی؛ به معنی تنها به حقوق خویش توجه کردن و عدم توجه به حقوق دیگران است. 

- تمرین؛ تمرین؛ تمرین
به صرف خواندن یک جزوه نمی‌توانید جراتمند بودن را بیاموزید. شما می‌توانید در ارتباطی که با دوستان و اعضای خانواده خود برقرار می‌کنید این مهارت‌ها را تمرین کنید، اما ابتدا به آنها بگویید که مشغول چه کاری هستید! در آغاز کوشش نکنید رفتارتان را در مورد موقعیت‌های دشوار و فشارآور تغییر دهید. ابتدا در موقعیت‌هایی که کمترین احتمال خطر را دارد؛ تمرین کنید. تا آنجا که ممکن است شما باید درباره آنچه می‌خواهید؛ آن‌چه فکر می‌کنید و آنچه احساس می‌کنید روشن و صریح صحبت کنید. مانند: من می‌خواهم؛ من نمی‌خواهم؛ من آن زمان را دوست دارم؛ من عقیده متفاوتی دارم؛ من فکر می‌کنم...
صریح باشید. پیام خود را به شخصی که طرف اصلی صحبت شماست بیان کنید.
پیام از آن خودشماست. شما می‌توانید مالکیت خود را با عبارات شخصی یعنی گفتارهایی که با ضمیر اول شخص «من» آغاز می‌شود آشکار سازید، مانند من با شما موافق نیستم به جای گفتن شما در اشتباه هستید.


- تقاضای بازخورد
از عباراتی مثل آیا مقصود من روشن است؟ شما چه کار می‌خواهید انجام دهید؟ استفاده کنید. تقاضای بازخورد، دیگران را تشویق می‌کند تا سوءتفاهم شما تصحیح شود. همچنین به دیگران کمک می‌کند دریابند شما عقیده؛ احساس یا تمایلی را بیان کرده‌اید نه اینکه تحکمی در میان باشد.  

ارسال نظر