پژوهشها دربارۀ پدری، به بررسی تمایزات اساسی میان دو پدیده تمایل دارند: در یکسو پدریِ تأمینگر در خانوادههایی که مردان متأهل، کنار خانواده و شاغلاند و از مقدار قابل توجهی منابع یا سرمایه برخوردارند؛ و در سوی دیگر، پدریِ غیرتأمینگرِ مردان غیرمقیم، بدون شغل ثابت، غیرمتأهل یا در رابطۀ همخانگی، و فاقد منابع یا سرمایه که خانوادۀ ثابتی ندارند.
اما تنوع پدرها بیش از این دو قسمِ سادهانگارانه است. در این مرور ادبیات، بیش از ۳۰۰ مطالعه بررسی شده است تا یک دیدگاه بهروز دربارۀ پدری ارائه شود. هدف این مطالعه این بوده است: معرفی مباحث جدید، بازگشایی بحثهای جاری، و نشان دادن گذارهای حیاتی در شیوههای کار، بازی و زحمتکشی پدران.این فصل به چهار بخش تقسیم میشود. در بخش اول، تحول انتظارات از مردان در خانواده را بررسی میکنم، چون پدران که روزی روزگاری میکوشیدند تا نانآور/تأمینگر خانواده باشند اکنون پذیرای پرورش و مراقبتی نیز شدهاند که در «پدری جدید» رایج در جامعههای مدرن مانند ایالات متحده رواج یافته است. همچنین تحقیقات پیرامون بچهداری مشترک۳ و فرآیندهای بچهداری میان پدران و مادران را مرور میکنم. پژوهشها پیرامون خانوادههای یکجا۴ و تفسیم کار خانوار همچنان فهممان از زندگی خانوادگی را شفافتر میکنند، و مطالعات پیرامون پیامدهای خاتمۀ چنین روابطی (به خاطر جدایی و طلاق، و در ماجرای نفقۀ کودک) ابعاد جدیدی به فهممان میافزایند.
در بخش سوم سراغ پرورش کودکان توسط مردان در گذر زمان میروم و خصوصاً به اثبات تأثیر درگیری مردان بر رفاه کودکان (از کودکی تا بزرگسالی) توجه میکنم. در نهایت، با مرور یافتههای جدید پیرامون حبس (زندان)، مهاجرت، دغدغههای سلامت روان و عواقب اجتماعی گستردۀ نابرابری که هر روز شکل و شمایلی جدید به [پدیدۀ] پدری میدهند، چالشهای فراروی این پدری جدید را میکاوم.«پاسخگویی» نیز مفهوم دیگری است که تعامل فعال مردان با کودکان را نشان میدهد و دربارۀ نحوۀ تأثیر این تعامل بر کودکان و بر خود مردان گمانهزنی میکند (هُلمز و هیوستون، ۲۰۱۰؛ اشبورن، دالی و براون، ۲۰۱۱). پدران بازیگران کلیدی در آن الگوهای پیچیدۀ بازی و صحبت هستند که نژاد، فرهنگ و تعامل با مادران نیز در شکلدهیشان نقش دارند (کابرِرا و همکاران، ۲۰۰۴).
مراقبت از کودکان همچنان عمدتاً به عنوان کار زنان ترسیم میشود، اما شواهد جدید نشان میدهند که پدران نه تنها بیشتر درگیر این کار شدهاند بلکه برای درگیریشان ارزش قائلاند (پلک و ماسیادرلی، ۲۰۰۴). مادران و پدران به نحوۀ مهارتیابی مردان در نقش مراقبتگری توجه دارند، و پدران هرچه بیشتر به کودکان برسند احساس تأثیرگذاری بیشتری میکنند (باری و همکاران، ۲۰۱۱). اما گذار به سوی «پدر جدید» که در تأمین و مراقبت فرزندان موفق است، کار سادهای نیست. اکثر مردان و زنان میگویند که چالشهای امروزیِ پدر بودن بیشتر از دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ است برای «پدر جدید» بودن، برخی مردان از موقعیتی بهتر از سایرین برخوردارند. مردانی که شغل حرفهای دارند از زمان، پول یا جایگاه بهتری برخوردارند تا هویتشان به مثابۀ یک مراقبتگر و تأمینکنندۀ درگیر را بازسازی کنند (پلانتین، ۲۰۰۷). در مقایسه با مردانی که رابطهای غیر از تأهل دارند، مردان متأهل سرمایۀ اجتماعی بیشتری کسب میکنند (رونرا، ۲۰۰۷). این منابع گسترده به برخی پدران امکان میدهد تا دستبهکار اصلاح انتظارات سنتی از تعهدات شغلی، تقسیم کار جنسیتی در بچهداری، پویاییهای قدرت۵، و بدهبستانهای عاطفی در تعاملات خانوادگی روزمره شوند (ماتا و نادسون-مارتین، ۲۰۰۶). منابعی که مردان در مقام تأمینگر کسب میکنند، موجب موفقیت بیشتر برخی مردان در مقام «پدر جدید پرورشگر» میشود.تغییر کانون توجه از ساختار خانوادگی (کدام هموالدین۶ «در» یک خانوادهاند؟) به فرآیندهای خانواده (هموالدین «چه» میکنند؟)، پژوهش در پدیدۀ پدری پویاتر شده است. پدران و مادران همزمان دربارۀ انتظارات خود به عنوان شرکای زندگی و والدین مذاکره میکنند. مردان اگر متوجه شوند که این دو نقش (شریک زندگی و والد) چه تفاوتی با هم دارند، بهتر میتوانند دست از مناقشه بردارند (هاردستی و همکاران، ۲۰۰۸). همچنین واکنش پدران و مادران به درگیری یکدیگر در مقام هموالد، پیچیده است.
مراقبت از کودکان همچنان عمدتاً به عنوان کار زنان ترسیم میشود، اما شواهد جدید نشان میدهند که پدران نه تنها بیشتر درگیر این کار شدهاند بلکه برای درگیریشان ارزش قائلاند (پلک و ماسیادرلی، ۲۰۰۴). مادران و پدران به نحوۀ مهارتیابی مردان در نقش مراقبتگری توجه دارند، و پدران هرچه بیشتر به کودکان برسند احساس تأثیرگذاری بیشتری میکنند (باری و همکاران، ۲۰۱۱). اما گذار به سوی «پدر جدید» که در تأمین و مراقبت فرزندان موفق است، کار سادهای نیست. اکثر مردان و زنان میگویند که چالشهای امروزیِ پدر بودن بیشتر از دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ است برای «پدر جدید» بودن، برخی مردان از موقعیتی بهتر از سایرین برخوردارند. مردانی که شغل حرفهای دارند از زمان، پول یا جایگاه بهتری برخوردارند تا هویتشان به مثابۀ یک مراقبتگر و تأمینکنندۀ درگیر را بازسازی کنند (پلانتین، ۲۰۰۷). در مقایسه با مردانی که رابطهای غیر از تأهل دارند، مردان متأهل سرمایۀ اجتماعی بیشتری کسب میکنند (رونرا، ۲۰۰۷). این منابع گسترده به برخی پدران امکان میدهد تا دستبهکار اصلاح انتظارات سنتی از تعهدات شغلی، تقسیم کار جنسیتی در بچهداری، پویاییهای قدرت۵، و بدهبستانهای عاطفی در تعاملات خانوادگی روزمره شوند (ماتا و نادسون-مارتین، ۲۰۰۶). منابعی که مردان در مقام تأمینگر کسب میکنند، موجب موفقیت بیشتر برخی مردان در مقام «پدر جدید پرورشگر» میشود.تغییر کانون توجه از ساختار خانوادگی (کدام هموالدین۶ «در» یک خانوادهاند؟) به فرآیندهای خانواده (هموالدین «چه» میکنند؟)، پژوهش در پدیدۀ پدری پویاتر شده است. پدران و مادران همزمان دربارۀ انتظارات خود به عنوان شرکای زندگی و والدین مذاکره میکنند. مردان اگر متوجه شوند که این دو نقش (شریک زندگی و والد) چه تفاوتی با هم دارند، بهتر میتوانند دست از مناقشه بردارند (هاردستی و همکاران، ۲۰۰۸). همچنین واکنش پدران و مادران به درگیری یکدیگر در مقام هموالد، پیچیده است.
مثلاً در آمادگی کودکان برای مدرسه، درگیری مادران حیاتی است؛ اما پدران صرفاً نقش میانجی۷ دارند که وقتی مادران درگیر نیستند، آمادگی فرزندان را بهبود میبخشند (مارتین، ریان و بروکزگان، ۲۰۱۰). هر دو والد مجموعۀ پیچیدهای از مسؤولیتها را در زمینۀ وظایف خود نسبت به کودکان و خانوار انجام میدهند، اما مادران بیشتر از پدران چندکارهاند۸. مادران در انجام مسؤولیتهایشان بیشتر دچار تعارض وظایف میشوند (آفر و اشنایدر، ۲۰۱۱)؛ وظایفی که برای انجامش دستتنهایند، فشردهترند، و فیزیکیتر از فعالیتهای پدران هستندپرورش کودکان در طول زمان
بحث پیرامون مشابهت یا تفاوت بچهداری مردان و زنان، و پیرامون کیفیت یا کمیّت درگیری پدران، سه دهه سابقه دارد. تعریف سهبُعدی لَمب۱۴ و همکاران (۱۹۸۵) از مداخلۀ پدر (تعامل، دسترسپذیری، مسؤولیتپذیری) نگاه ما به کار پدران در خانواده را دگرگون کرد. بر پایۀ این تحقیق، پلک (۲۰۱۰) میخواهد محققان را به سمتی سوق دهد که ابتدا درگیری مثبت، گرما و پاسخگویی، و کنترل را بررسی کند؛ و در مرحلۀ دوم به سراغ مراقبت غیرمستقیم و مسؤولیتپذیری فرآیندی از قبیل تعیین وقت پزشک یا حملونقل بروند. توصیههای او یادآور دو چیزند: تحقیقات پیرامون پرورش (ماسیگلیو و رُی، ۲۰۱۲)، و نارضایتی مراقبان مذکّر و مذاکره بر سر حضور فیزیکی با مراقبان مؤنث، سایر مردان و خود کودکان در محیطهای «سرشار از استروژن»۱۵ (دوسِی، ۲۰۰۶).
علاوه بر این مفاهیم که برای اندازهگیری درگیری استفاده میشوند، در مطالعات ساختار خانواده به مقایسۀ درگیری پدران مقیم با درگیری پدران غیرمقیم پرداختهاند. چندین و چند برونداد منفی کودکان از جمله پرخاشگری، رفتار ضداجتماعی، افسردگی، اضطراب و عزتنفس پایین با غیرمقیم بودن پدران همبستگی دارند (کارلسون، ۲۰۰۶). اما به سختی میتوان گفت عدم اقامت پدران نزد کودکان، طی چه فرآیندی به این بروندادها منجر میشود. هافرث (۲۰۰۷) مشاهده کرده است که دستاوردهای آکادمیک کودکان به عوامل جمعیتشناختی و اقتصادی مرتبط است، اما مشکلات رفتاری درونیسازی و بیرونیسازی۱۶ ارتباط نزدیکتری با اقامت پدر و ساختار خانواده دارند.
پژوهشها در پروژۀ «خانوادههای شکننده» توانستهاند پیشبینهای شفاف برای میزان درگیری پدران کمدرآمد را شناسایی کنند که غالباً با بروندادهای کودک پیوند دارند. در صورت توجه مردان به شریک زندگیشان در زمان بارداری و تأمین منابع و حمایت پیش از تولد، احتمال آنکه تا سه سال بعد پدران درگیر باشند افزایش مییابد (کابررا، فاگن و فاری، ۲۰۰۸). برونتهتینکیو و همکاران (۲۰۰۷ الف و ب) نیز دریافتهاند که قصد و نیّتهای پیش از زایمان، یک عامل حیاتی در پیشبینی میزان درگیری پدران کمدرآمد هستند. مردانی که نمیخواستهاند شریک زندگیشان حاملگی را تا انتها طی کند، به احتمال کمتر رابطۀ گرم والد با فرزندانشان دارند.
بحث پیرامون مشابهت یا تفاوت بچهداری مردان و زنان، و پیرامون کیفیت یا کمیّت درگیری پدران، سه دهه سابقه دارد. تعریف سهبُعدی لَمب۱۴ و همکاران (۱۹۸۵) از مداخلۀ پدر (تعامل، دسترسپذیری، مسؤولیتپذیری) نگاه ما به کار پدران در خانواده را دگرگون کرد. بر پایۀ این تحقیق، پلک (۲۰۱۰) میخواهد محققان را به سمتی سوق دهد که ابتدا درگیری مثبت، گرما و پاسخگویی، و کنترل را بررسی کند؛ و در مرحلۀ دوم به سراغ مراقبت غیرمستقیم و مسؤولیتپذیری فرآیندی از قبیل تعیین وقت پزشک یا حملونقل بروند. توصیههای او یادآور دو چیزند: تحقیقات پیرامون پرورش (ماسیگلیو و رُی، ۲۰۱۲)، و نارضایتی مراقبان مذکّر و مذاکره بر سر حضور فیزیکی با مراقبان مؤنث، سایر مردان و خود کودکان در محیطهای «سرشار از استروژن»۱۵ (دوسِی، ۲۰۰۶).
علاوه بر این مفاهیم که برای اندازهگیری درگیری استفاده میشوند، در مطالعات ساختار خانواده به مقایسۀ درگیری پدران مقیم با درگیری پدران غیرمقیم پرداختهاند. چندین و چند برونداد منفی کودکان از جمله پرخاشگری، رفتار ضداجتماعی، افسردگی، اضطراب و عزتنفس پایین با غیرمقیم بودن پدران همبستگی دارند (کارلسون، ۲۰۰۶). اما به سختی میتوان گفت عدم اقامت پدران نزد کودکان، طی چه فرآیندی به این بروندادها منجر میشود. هافرث (۲۰۰۷) مشاهده کرده است که دستاوردهای آکادمیک کودکان به عوامل جمعیتشناختی و اقتصادی مرتبط است، اما مشکلات رفتاری درونیسازی و بیرونیسازی۱۶ ارتباط نزدیکتری با اقامت پدر و ساختار خانواده دارند.
پژوهشها در پروژۀ «خانوادههای شکننده» توانستهاند پیشبینهای شفاف برای میزان درگیری پدران کمدرآمد را شناسایی کنند که غالباً با بروندادهای کودک پیوند دارند. در صورت توجه مردان به شریک زندگیشان در زمان بارداری و تأمین منابع و حمایت پیش از تولد، احتمال آنکه تا سه سال بعد پدران درگیر باشند افزایش مییابد (کابررا، فاگن و فاری، ۲۰۰۸). برونتهتینکیو و همکاران (۲۰۰۷ الف و ب) نیز دریافتهاند که قصد و نیّتهای پیش از زایمان، یک عامل حیاتی در پیشبینی میزان درگیری پدران کمدرآمد هستند. مردانی که نمیخواستهاند شریک زندگیشان حاملگی را تا انتها طی کند، به احتمال کمتر رابطۀ گرم والد با فرزندانشان دارند.
کابررا و همکاران (۲۰۱۱) نشان دادهاند کیفیت رابطۀ پدر با فرزندش در کلاس پنجم دبستان میتواند مشکلات رفتاری و کیفیت رابطۀ او با همتایانش را پیشبینی کند. اما اقامت نزد کودکان، پیوند درازمدت با رشد اجتماعی ندارد. غالباً انتظار داریم که جنسیت کودکان، نقشی حیاتی در پویاییهای روابطشان بازی کند. پدرانی که هنگام تولد کودک [با مادرش] ازدواج میکنند، با پسران بیشتر از دختران زندگی میکنند. اما بنا به دادههای پروژۀ «خانوادههای شکننده»، پس از خاتمۀ سال اول، رابطهای میان جنسیت کودک با ترتیبات زندگی یا سرمایهگذاری زمانی و مالی پدران دیده نمیشود