اختلال افسردگی اساسی یا افسردگی بالینی یکی از شایعترین تشخیصهای روانپزشکی است؛ چیزی که از آن به عنوان «سرما خوردگی روانی» یاد میشود.
افسردگى چيزى نيست كه در افراد غير معمول يا ديوانه رخ دهد، افزود: افسردگى در همه رخ مىدهد. همراه با اضطراب (كه بيشتر از افسردگى رخ مىدهد)، سرماخوردگى شايع مشكلات هيجانى است
هر سال، تعداد زيادى از افراد از افسردگى اساسى رنج مىبرند، 25 در صد زنان و 12 در صد مردان در طول عمرشان از دوره افسردگى اساسى رنج خواهند برد. شانس عود دوره ديگر بعد از دوره اوليه بالاست. خوشبختانه، درمانهاى بسيارى وجود دارد كه مىتواند بهطور معنىدارى احتمال بازگشت را كاهش دهند.
دلايل احتمالى اين است كه زنان تمايل بيش ترى به تأييد احساس غمگينى و خود انتقادى دارند در حالى كه مردان ممكن است ماسك بزنند يا افسردگى خودشان را پشت مشكلات ديگر مانند سوء مصرف الكل و دارو پنهان كنند.
علاوه بر اين، اغلب زنان از سن اوليه ياد مىگيرند نااميد و وابسته باشند. همچنين زنان نسبت به مردان با پاداش کمتر كنترل مىشوند و دستاورهايشان اغلب بيشتر ناديده گرفته مىشود.
*** علائم اختلال افسردگی اساسی چيست؟
خلق افسرده مانند: احساس غمگینی، درماندگی، احساس پوچی و همچنین گریه کردن بیمورد؛ کاهش قابل ملاحظه علاقه نسبت به تمام فعالیت ها یا فقدان احساس لذت؛ احساس بیارزشی یا گناه بیجا؛ کاهش تمرکز و به دنبال آن کاهش قدرت تفکر و تصمیم گیری؛ خستگی یا فقدان انرژی؛ کاهش یا افزایش اشتها؛ بیخوابی یا پرخوابی که بیخوابی شایع تر است؛ کندی روانی حرکتی؛کاهش یا افزایش میل جنسی که کاهش آن شایع تر است؛ افکار خودکشی از جمله علائم اختلال افسردگی اساسی است.
*** عوامل ابتلا به افسردگي را بشناسيم
شيباني دلیل ابتلا به افسردگی را ترکیبی از عوامل ژنتیکی، جسمی، محیطی و روانشناختی دانست و در خصوص عوامل ژنتیکی گفت: ثابت شده است که در بعضى از اقوام و خانوادهها افسردگى شایعتر بوده ولى وجود یک فرد افسرده در یک خانواده لزوماً دلیل بر وقوع این امر در بقیه اعضاء خانواده نمیباشد. اما هرچه درجه خویشاوندى نزدیکتر باشد، به همان نسبت آسیبپذیرى براى افسردگى بیشتر میشود.
وي با بيان اينكه تغییرات زیستى متعددى در مغز افراد افسرده روى میدهد، افزود: این تغییرات (جزو عوامل جسمي است) شامل تغییر در ارتباطات عصبى، سیستم غدد درونریز و هورمونها (مثل مشکلات تیروئید)، تغییر در سیستم انتقالدهندههاى عصبی (مثل سروتونین) و تغییر در فعالیتهاى الکتریکى مغز است. همچنین مصرف بعضی داروها (مثل داروهای مربوط به فشارخون) یا الکل یا مواد با افسردگی مرتبط هستند.
اين روانشناس باليني درباره عوامل روانشناختی بيان كرد: افرادى که داراى افکار منفى در مورد خود، زندگى و آینده هستند، دچار افسردگى میگردند. این افراد به جنبه منفى هر چیزى فکر میکنند و به نقایص خود خیلى توجه نموده و بطور مداوم خودشان را با دیگران مقایسه میکنند. نکته مهم اینکه این افراد هر نوع اطلاعات را سوء تعبیر میکنند.
وي با تاكيد بر اينكه ما افسردگى را چند عاملى در نظر مىگيريم، بدين معنى كه عوامل مختلفى علت آن است، ادامه داد: اين عوامل مىتواند زيست شيمى، ميانفردى، رفتارى يا شناختى باشد. افسردگى مىتواند در هر شخصى توسط هر يك از اين زمينهها ايجاد شود، اما احتمالاً توسط تركيبى از تمام اين زمينهها ايجاد مىگردد. شيباني در پايان با تاكيد بر اينكه عوامل زيست شيمى مىتواند شامل آمادگى ژنتيكى خانوادگى و شيمى مغز باشد، اظهارداشت: تعارض و فقدانها در روابط ميانفردى مىتواند عاملى در ايجاد افسردگى باشد و عوامل رفتارى مانند افزايش استرس و كاهش تجارب لذتبخش و مثبت نیز مىتوانند منجر به افسردگى شوند. عوامل شناختى شامل شيوههاى تفكر ناسازگارانه و تحريف شده مختلف است.*** عوامل ابتلا به افسردگي را بشناسيم
شيباني دلیل ابتلا به افسردگی را ترکیبی از عوامل ژنتیکی، جسمی، محیطی و روانشناختی دانست و در خصوص عوامل ژنتیکی گفت: ثابت شده است که در بعضى از اقوام و خانوادهها افسردگى شایعتر بوده ولى وجود یک فرد افسرده در یک خانواده لزوماً دلیل بر وقوع این امر در بقیه اعضاء خانواده نمیباشد. اما هرچه درجه خویشاوندى نزدیکتر باشد، به همان نسبت آسیبپذیرى براى افسردگى بیشتر میشود.
وي با بيان اينكه تغییرات زیستى متعددى در مغز افراد افسرده روى میدهد، افزود: این تغییرات (جزو عوامل جسمي است) شامل تغییر در ارتباطات عصبى، سیستم غدد درونریز و هورمونها (مثل مشکلات تیروئید)، تغییر در سیستم انتقالدهندههاى عصبی (مثل سروتونین) و تغییر در فعالیتهاى الکتریکى مغز است. همچنین مصرف بعضی داروها (مثل داروهای مربوط به فشارخون) یا الکل یا مواد با افسردگی مرتبط هستند.
اين روانشناس باليني درباره عوامل روانشناختی بيان كرد: افرادى که داراى افکار منفى در مورد خود، زندگى و آینده هستند، دچار افسردگى میگردند. این افراد به جنبه منفى هر چیزى فکر میکنند و به نقایص خود خیلى توجه نموده و بطور مداوم خودشان را با دیگران مقایسه میکنند. نکته مهم اینکه این افراد هر نوع اطلاعات را سوء تعبیر میکنند.
وي با تاكيد بر اينكه ما افسردگى را چند عاملى در نظر مىگيريم، بدين معنى كه عوامل مختلفى علت آن است، ادامه داد: اين عوامل مىتواند زيست شيمى، ميانفردى، رفتارى يا شناختى باشد. افسردگى مىتواند در هر شخصى توسط هر يك از اين زمينهها ايجاد شود، اما احتمالاً توسط تركيبى از تمام اين زمينهها ايجاد مىگردد. شيباني در پايان با تاكيد بر اينكه عوامل زيست شيمى مىتواند شامل آمادگى ژنتيكى خانوادگى و شيمى مغز باشد، اظهارداشت: تعارض و فقدانها در روابط ميانفردى مىتواند عاملى در ايجاد افسردگى باشد و عوامل رفتارى مانند افزايش استرس و كاهش تجارب لذتبخش و مثبت نیز مىتوانند منجر به افسردگى شوند. عوامل شناختى شامل شيوههاى تفكر ناسازگارانه و تحريف شده مختلف است]
عوامل ابتلا به افسردگي را بشناسيم
ثابت شده است که در بعضى از اقوام و خانوادهها افسردگى شایعتر بوده ولى وجود یک فرد افسرده در یک خانواده لزوماً دلیل بر وقوع این امر در بقیه اعضاء خانواده نمیباشد. اما هرچه درجه خویشاوندى نزدیکتر باشد، به همان نسبت آسیبپذیرى براى افسردگى بیشتر میشود.
تغییرات زیستى متعددى در مغز افراد افسرده روى میدهد، این تغییرات (جزو عوامل جسمي است) شامل تغییر در ارتباطات عصبى، سیستم غدد درونریز و هورمونها (مثل مشکلات تیروئید)، تغییر در سیستم انتقالدهندههاى عصبی (مثل سروتونین) و تغییر در فعالیتهاى الکتریکى مغز است. همچنین مصرف بعضی داروها (مثل داروهای مربوط به فشارخون) یا الکل یا مواد با افسردگی مرتبط هستند.
افرادى که داراى افکار منفى در مورد خود، زندگى و آینده هستند، دچار افسردگى میگردند. این افراد به جنبه منفى هر چیزى فکر میکنند و به نقایص خود خیلى توجه نموده و بطور مداوم خودشان را با دیگران مقایسه میکنند. نکته مهم اینکه این افراد هر نوع اطلاعات را سوء تعبیر میکنند.
ما افسردگى را چند عاملى در نظر مىگيريم، بدين معنى كه عوامل مختلفى علت آن است، اين عوامل مىتواند زيست شيمى، ميانفردى، رفتارى يا شناختى باشد. افسردگى مىتواند در هر شخصى توسط هر يك از اين زمينهها ايجاد شود، اما احتمالاً توسط تركيبى از تمام اين زمينهها ايجاد مىگردد. شيباني در پايان با تاكيد بر اينكه عوامل زيست شيمى مىتواند شامل آمادگى ژنتيكى خانوادگى و شيمى مغز باشد، اظهارداشت: تعارض و فقدانها در روابط ميانفردى مىتواند عاملى در ايجاد افسردگى باشد و عوامل رفتارى مانند افزايش استرس و كاهش تجارب لذتبخش و مثبت نیز مىتوانند منجر به افسردگى شوند. عوامل شناختى شامل شيوههاى تفكر ناسازگارانه و تحريف شده مختلف است.