زندگي ما نتيجه انتخابهاي ما در دوران کودکي است، از اين رو که ما همواره در زندگي بر سر دوراهي هايي قرار مي گيريم و ناگزير از انتخاب هستيم. خداوند متعال نيز در قرآن به اين نکته تأکيد مي ورزد که ما راههاي مختلف خير و شر را فراروي انسان قرار داديم و حال اوست که با انتخاب خود، سرنوشت خود را رقم مي زند. اينجاست که گفته اند هر انسان خالق سرنوشت خويش است. تصميم گيري از زواياي گوناگون تاکنون مورد بحث و بررسي قرار گرفته است از فنون مهندسي خلاقيت و تشکيل ماتريسهاي مربوط که به آن اصطلاحاً نوآوري نظام يافته مي گوييم گرفته تا ... اما هدف ما در اينجا صرفاً پرداختن به فرايند تصميم گيري در ساده ترين حالت آن است.
يک فرايند تصميم گيري از گامهاي زير تشکيل يافته است:
- هدف شناسي
- شناخت مسئله و ابعاد و زواياي آن
- حدس زني راه حلها
- انتخاب بهترين راه حل ها
- بررسي بهترين راه حل ها
- بازنگري هوشمندانه يا وارد کردن عنصر هوشياري
- مشورت نهايي که يکي از شاخه هاي تفکر متعالي
و نکته مهمتر اينکه پس از اتخاذ تصميم بهتر سريعاً فعاليت شروع شود و تا پايان پيش رود.
در واقع ما در سيستم مديريت استعدادها مي آموزيم که همواره بايد مشکلات را به مسئله تبديل و سپس آنها را حل کنيم. در بيان تفاوت آن دو، مسئله را مشکل تعريف شده مي دانيم و فرايند حل مساله نيز فرايندي است که شخص با تجربه هاي عملي و توانمنديهاي ذهني خود بتواند براي رفع ابهام و رسيدن به نتيجه مطلوب گام بردارد.
مسائلي که ما در زندگي به آنها برخورد مي کنيم و در آنجا تصميم گيري موفقيت يا شکست ها را رقم مي زند به دسته هاي مختلفي تقسيم مي شوند براساس ميزان پيچيدگي با مساله هاي ساده و پيچيده و براساس ميزان تفکر و تعقل به سه دسته احساسي منطقي، اساسي – مشارکتي و تفويض اختيار تقسيم مي شوند.